سخنرانى محمد خاتمى در هامبورگ
۱۳۸۴ آبان ۲۹, یکشنبهداود خدابخش
«بنیاد کوربر» نهادی است فرهنگی که به هیچ حزب سیاسی تعلق ندارد و میکوشد از طریق میزگردهای خود موسوم به «میزگرد برگه دورفر» در گستره ی فرهنگ ها و ادیان گوناگون راه گفتگو و نزدیکی را هموار سازد. آقای دکتر کلاوس وهمایر، معاون رئیس این بنیاد فرهنگی در مورد اهداف این بنیاد می گوید:
"یکی از اهداف مندرج در اساسنامه ی ما تفاهم میان ملت هاست. مدت ۴۴ سال است که ما در این ارتباط پروژه هایی را در دست داریم و قدیمیترین پروژه ی ما «میزگرد برگه دورفر» است. «میزگرد برگه دورفر» به سراسر جهان سفر می کند تا موضوعهای بینالمللی دشوار و تنشبرانگیز را مورد بحث قرار دهد. از این رو موضوع گفتگوی تمدنها نیز چنین مضمونی را دارد."
آقای وهمایر دربارهی سابقه ی گفتگوی تمدنها در «میزگرد برگه دورفر» میافزاید:
"در سال ۲۰۰۳ «میزگرد برگه دورفر» اجلاسی در اصفهان داشت که در آنجا کوشیدیم پیرامون رابطهی ایران و غرب بحث روشنگرانهای داشته باشیم. در حاشیهی این اجلاس آقای پرزیدنت خاتمی ما را مورد استقبال قرار داد و گفت پس از پایان دورهی ریاست جمهوریاش بار دیگر با کمال میل به آلمان خواهد آمد. از این رو ما در تابستان امسال وی را برای ایراد یک سخنرانی دعوت کردیم و خوشحالیم از اینکه ایشان به این دعوت ما پاسخ مثبت داد."
آقای محمد خاتمی در سخنان خود به درد مشترک شرق و غرب اشاره کرد و درد بشریت را ناامنی فراگیر و پردامنه در سطح جهان نامید و افزود:
"در بسيارى از كشورهاى شرقى حكومتهاى مستبد، عقبماندگى تاريخى، فقر، بيمارى و محروميت انسان از حقوق اوليهى خود رنجآور بوده و هستند. مردم در اين بخش از جهان گرچه در سايهى تحولات پيش آمده احساس آگاهى و اميد بيشترى نسبت به گذشته دارند، ولى منافع مادى و حرمت انسانى خود را در سايهى سلطهى استبداد داخلى و فزونطلبى و استيلاجويى خارجى همچنان در معرض محو و غارت مىبينند.”
محمد خاتمی که در برابر حدود پانصد نفر از شهروندان آلمانی، از جمله هلموت اشمیت، صدراعظم سابق آلمان از حزب سوسیال دمکرات سخن میگفت، به انتقاد از فرهنگ غرب، این جهان را یکبعدی و تكساحتى خواند که در آن شیرازهی خانواده از هم پاشیده و از موهبت عرفانی محروم است:
”شايد براى انسان غربى كه تجربهاى ديگر را از سر گذرانده است، حتا تصور چنين زندگى دردآلودى [در شرق] دشوار باشد، ولى اين واقعيتى است كه هست. و يكى از عوامل سوءتفاهم ميان شرق و غرب همين ناآگاهى از وضع يكديگر و ذهنيت وارونهاى است كه نسبت به طرف ديگر دارند. غرب نيز از سوى ديگر و به نحوى ديگر نگران است. صرفنظر از آثار مخربى كه زندگى تكساحتى و يكبعدى بر جان و جهان غربى داشته و دارد، محروميت انبوهى از مردمان از درك لذت عرفانى و معنوى مصيبتى بزرگ است. اساس خانواده كه مهمترين پناهگاه امنيت است، لرزان است. نگرانى از گسترش امواج خشونت و استيلاى نيروهاى شيطانى كه حتا مىتوانند تمدنى كه انسان غربى براى آن هزينهى گرانى پرداخته است، نابود كنند، واقعى است. ترور، اين پديدهى زشت كه در روزگار ما ابعادى بسيار دهشتآور پيدا كرده است، حتا برخوردارترين بخشهاى غرب را نيز آرام نمىگذارد.”
محمد خاتمى در عين اشارهى مفصل به تاريخ استعمار و برخورد استعمارى با شرق، هر گونه خشونت و ترور در شرق و غرب را، حتا از زبان عرفانى شاعران نامآور دو كشور، حافظ و گوته، محكوم كرد و علل بروز ترورها را در زيادخواهى و استيلاطلبى غرب دانست:
”قدرتهايى كه از بكارگيرى زبان محبت و منطق عاجزند، با تحقير و زور ملتهاى جهان را از آزادى و برخوردارى عادلانه محروم مىكنند. اين خشونت عريان عكسالعملى را بصورت مقاومت زورمدارانه در برابر تهاجم زوربنياد موجب شده است و تروريسم مجهز به ايدهئولوژى را فراهم آورده است ... اگر جنگ و ناامنى از ذهن برخاسته و جهان را فراگرفته است، صلح و امنيت نيز مىتواند از ذهن برآيد و عالم را فراگيرد ... بسيار گفتهاند كه ما در اين دوران نيازمند يك تغيير بزرگ هستيم، يك چرخش انديشهاى و زبانى، يك چرخش گفتمانى. بايد بكوشيم منطق قدرت را بسوى قدرت منطق تغيير دهيم.”
بايد گفت، با اينكه در دعوتنامهها آمده بود كه موضوع سخنرانى «ايران در سدهى بيستويكم» است، ولى محمد خاتمى بيشتر به مناسبات شرق و غرب در پرتو گذشتهى استعمارى و جنگ و خشونتى كه حاصل آن بوده است، پرداخت.
اين جلسه بدون امكان هرگونه بحث و گفتگو و پاسخ به پرسشها به پايان رسيد و اين از پيش اعلام شده بود.
يكى از شركتكنندگان آلمانى در اين مراسم دربارهى مضمون سخنرانى محمد خاتمى به خبرنگار دويچه وله گفت:
”سخنرانىاى بود جالب و در يك سطح تاريخى و روشنفكرانه و از اين جهت بسيار جذاب بود. ولى پرسش اينجاست، آيا مىتوان آنچه كه امروز بطور مشخص رخ مىدهد را با اشتباهات سدههاى گذشته توضيح داد و از كنار آنها گذشت. آيا نبايد فكر كنيم كه اين خطاها امروز نيز تكرار مىشوند. آقاى خاتمى بسيارى اشتباهات را به عصر امپريالستى نسبت داد، كه كاملا درست بود، ولى اين كار مىتواند تا حدودى انفعال و اشتباهات امروز را بدست فراموشى سپرد.”
يك خانم آلمانى ديگرضمن تحسين از شيوهى بيان شاعرانه و استعارى شرقىگونهى محمد خاتمى و نقل قولهاى عارفانهاى كه وى از شاعرانى بزرگى چون حافظ و گوته در مدح يگانگى شرق و غرب بر زبان راند، در مورد محتواى سخنان او اظهار داشت:
”انتظار اين را داشتم كه در ارتباط با وقايع امروز ايران، كمى مشخصتر سخن گويد. شايد در شرايط كنونى سياسى در ايران نتوان چنين انتظارى از او داشت ...ولى او در عين حال بيشتر از جايگاه گذشته استدلال مىكرد و من تجربه دارم كه در چنين مواقعى سخنرانان سعى مىكنند اول تاريخ استعمار را روى ميز بريزند و بر اين اساس مسائل امروز را تحليل كنند. به اين صورت آنها نگاهشان بيشتر به گذشته است تا به آينده. از اين رو با چنين رويكردى فكر مىكنم كه كمى از موضوع دور خواهيم شد.”