سالنهای مد مجازی در قلب خیابانهای شهر
۱۳۸۷ اسفند ۱۶, جمعهمردی که "نلز فرای" به دنیای مد معرفی کرد، به هیچوجه زیبا یا خوشاندام نبود. اصلا در او هیچ اثری از استانداردهای معمول مانکنها دیده نمیشد و حتی لباسهایش هم کمترین نشانی از مارکهای معروف نداشتند؛ یک کت چهارخانهی سیاه و سفید، یک جفت کتانی مدل آدیداس با یک عصا که در اصل یک چوب نی بلند بود. نلز فرای، دو سال پیش، یک شب به طور اتفاقی این مرد بیخانمان را در خیابانی در شهر پکن میبیند و اجازه میخواهد تا از او عکسی بگیرد.
با اینکه مرد بدون تردید در چشمان بسیاری ژولیده و نامرتب میآید، اما نلز چیزی را در سبک لباسهای او و به اصلاح "استایل" لباسپوشیدنش کشف میکند که همین، دلیلی میشود تا تصویر او بر وبلاگ نلز بنشیند. در ادامه هم، همان خاصیت همیشگی اینترنت، یعنی دیدهشدن این عکس توسط هزاران نفر دیگر در سراسر دنیا.
کامنتها و ایمیلهایی که نلز دریافت میکند، انگیزهی خوبی میشوند تا او از این پس دوربین به دوش در خیابانهای پکن، شهری که در آن سکونت دارد، به شکار وبلاگی برود.از این پس این جوان بازرگان ۲۷ سالهی آمریکایی یک شغل دوم پیدا میکند: Street-Style-Blogger
در زبان فارسی نمیتوان کلمهای را پیدا کرد که معادل دقیقی برای این شغل جدید ساختهی دنیای مجازی باشد و در بهترین حالت، باید توضیحی برای آن ارائه کرد. فرض کنید که شما در همین لحظه اسم شهر صوفیه، تل آویو، شیکاگو با بخارست را میشنوید؛ شاید ناگهان با خود فکر کنید که عابران خیابانهای این شهرها چگونه لباس میپوشند یا چه سلیقهای دارند. یا اینکه نبض مد در تل آویو تا چه اندازه میتپد. اینجاست که کار افرادی مثل نلز معنا پیدا میکند.
نهادن نام "وبلاگنویس" بر این افراد به نظر درست نمیآید، چون در بیشتر موارد آنها قرار نیست چیزی را برای ما بنویسند، بلکه وبلاگشان میخواهد ما را در حالیکه در اتاقمان نشستهایم برای یک لحظه به میان مردم شهرشان ببرد.
درآمد وبلاگی
نلز فکر نمیکرد که ناگهان خوانندگانی از شیکاگو، برلین یا هلسینکی پیدا شوند که در زیر عکس مانکن خیابانی او نظر بگذارند و کمی بعد هم سردبیران مجلههای مد با او تماس بگیرند و تقاضا کنند که آیا میتوانند از عکسهایی که او میگیرد، در مجلههایشان استفاده کنند. البته این تازه نقطهی آغاز بود، زیرا طراحان هم، دیگر نلز را به نمایشهای مدشان دعوت میکردند. در این بین، از این دست وبلاگها، رفته رفته در اینترنت زیاد شدند و آدمهای خوش ذوق، هر کدام از یک گوشهی جهان دیگران را به تماشای مد خیابانی شهرشان دعوت کردند.
البته مدال ابتکار عمل همچنان در دستان "اسکات شومن" است؛ صاحب وبلاگ پرآوازهی "سارتوریالیست" و اولین نفری که درابتدا خوشپوشان نیویورکی را شکار کرد و حالا تمام آن ۲۳ هزار نفری که هر روز به وبلاگش سر میزنند، میتوانند در تیتر عکسهای او، نام شهرهای زیادی را ببینند. طبیعی است که طراحان و کمپانیهای مد تا آن اندازه زیرک بودهاند که نسبت به این پدیده و نفوذ آن بیتفاوت نمانند. برای همین هم برخی از این بلاگرها اینک عکاسان این کمپانیها شدهاند یا اینکه برایشان یک وبلاگ مد زدهاند.
هرچند که این وبلاگها از مد و دربارهی مد مینویسند، اما در هر حال گاهی اوقات، در بخش نظرات آنها هم ردپای سیاست را هر چند کمرنگ میتوان مشاهده کرد، مخصوصا وقتی که کاربری در عکسی از وبلاگ "استریت واکر" که نمایش مد خیابانی تلآویو است، مینویسد: « عکس قشنگی است، اما نمیشود شما از اشغال فلسطین دست بردارید؟»
با این همه، اینجا دنیای مجازی است. زن و مردش یا اینکه از کجا آمدهای، فرقی نمیکند. در این وادی هر کسی میتواند دوربین به دست بگیرد و به راه بیفتد. مثلا مردی در شهر برلین که به گفتهی خودش، تعداد کفشهایش از همسرش بیشتر است یا دختری که عشقش به کیف باعث شده تا وبلاگش را تماما وقف آن کند.
در گشت و گذار وبلاگی مدهای خیابانی، اسم شهرهایی را میبینید که هر کدام آنچنان شما را کنجکاو میکنند که بیاختیار یکی پس از دیگری روی این شهرها کلیک میکنید. البته ناگفته نماند، زیاد به دنبال شهری از ایران نگردید!