زنان افغانستان، بازندگان همیشگی
۱۳۸۸ فروردین ۱۵, شنبهکمی پس از اعلام راهبرد جدید آمریکا در افغانستان، قانون جدیدی به امضای حامد کرزای رسید که حقوق زنان شیعه را محدودتر کرد. این قانون به موازات تعجب و خشم بسیاری ناظران، خرسندی طالبان را در پی داشت. گیسو جهانگیری، روزنامهنگار و همکار فدراسیون بینالمللی حقوق بشر در گفتگو با دویچهوله از واقعیتها و انسدادهای فرهنگی و اجتماعی افغانستان میگوید.
دویچهوله: افغانستان و مسائل امنیتی آن مورد توجه ویژه کنفرانس ناتو در استراسبورگ است. تدابیر و مذاکرات بسیاری نشستهای جهانی، پیرامون القاعده و طالباناند و کمتر از نقش مردم و خواست مردم صحبت به میان میآید. چه تصویری میتوان از افکار عمومی این کشور به دست داد؟
گیسو جهانگیری: نقش مردم افغانستان در تصمیمگیری و نظارت و کنترل و ابراز عقیده، تقریبا صفراست. از مردم نه تنها پرسشی نمیشود، بلکه مکانیسمهایی نیز وجود ندارند که مردم بتوانند مثلا از طریق نشریه، تریبونهای مختلف و رسانهها، حرفی بزنند و ابراز وجود کنند. اوضاع افغانستان با گذشت هفت سال از قرارداد بن، آنچنان تغییری نکرده است. کوشش زیادی برای نهاد سازی، دولت و ملت سازی و نوع اشتراک اجتماعی مردم صورت نگرفته و میتوان به جرات گفت که ما با شکست پروژههای بینالمللی در افغانستان روبرو هستیم.
در عین حال به نظر میرسد که روند نادیده گرفتن زنان، پایمال کردن حقوقشان و رفتارهایی از نوع طالبان با آنها کماکان در حال بازتولید است و بحث حقوق زنان، به عنوان بحث غیرعمده پس زده میشود.
توجه داشته باشید که در زمان طالبان، توجه افکار عمومی روی شرایط زندگی و قوانین معطوف به سرکوب زنان بود. برای همین حرکتهای سبملیکی، مانند حضور زنان در مجلس یا ایجاد وزارتخانه زنان انجام شد اما هیچ کار جدی برای مرزبندی یا انگشتنما کردن رژیم طالبان در این کشور صورت نگرفت. یک حافظه جمعی در این مورد که چرا چنین تجربه تلخی به مردم افغانستان تحمیل شد، شکل نگرفت. روند صلح از طریق عدالت انتقالی پیش نرفت و بهطور کلی، جامعه افغانستان با قوانین طالبان مرزبندی نکرد.
دیگر این که ما جنبش زنان در افغانستان نداریم تا بتواند صدای زنان را رسا و آگاهانه به دیگران و تصمیم گیرندگان برساند. شرایط زنان در کل کشور، به جز کابل و یکی دو شهر بزرگ تغییر زیادی نکرده و این به صد سال عقب ماندگی و خوانشهای مختلف از رسوم و مذهب بر میگردد. همین نمونه جدید قانون برای زنان شیعه را نگاه کنید.
بله، سوال هم اینجاست که چرا کشورهای حاضر در افغانستان، در مورد قانون جدید یا شلاق زدن زنی در دره سوات واکنش نشان میدهند اما اهمیتی برای برای بسترسازی و آماده کردن جامعه افغانستان برای تغییرات مدنی قائل نیستند؟
این ناشی از سیاستهای تبلیغاتی نهادهای بینالمللی است که مجبورند به افکار عمومی کشورهای خود جواب دهند. مسلما مردم آلمان و فرانسه و آمریکا از رهبران سیاسی خود می پرسند، شما شعار تامین امنیت و دمکراسی افغانستان را دادید و در این هفت سال چه کردهاید؟ برای همین، این دولتها در قبال این اتفاقها، سروصداهای کوچکیمیکنند تا مردم خود را ساکت نگاه دارند. اینها را نباید زیاد جدی گرفت. مهم این است که در داخل افغانستان نسبت به این وقایع، عکسالعمل درخور نشان داده شود. در معاملات امروزی و در چراع سبزهایی که دارند نشان میدهند، از برخی به عنوان طالبان خوب نام میبرند. مردم افغانستان باید آگاه باشند و بپرسند که طالبان خوب چه کسانی هستند.
شما دلایل سکوت یا عدم آگاهی مردم افغانستان را در چه میبینید؟ چرا مثلا زنها خودشان را کنار کشیدهاند و قانون اخیر بدون سر وصدا و مقاومت تصویب میشود؟
افغانستان از معدود کشورهای جهان است که جمعیت زنان آن با ۴۸ درصد در اقلیت است. مرگ و میر زنان در زمان زایمان خیلی بالاست. میزان بیسوادی بسیار بالاست. متاسفانه در ۷ سال گذشته نیز مراکز آموزشی گسترش نداشتهاند و دانشگاهها هم کاری نکردهاند. ادغام مذهب و سنت در این جامعه نیز مزید بر علت است. برخی خوانشها که به نام مذهب انجام میشوند، در حقیقت سنتهای چند صد سالهاند. در جنوب افغانستان وقتی بین دو قوم اختلاف پیش میاید، برای آرام کردن تنش، به هم زن می دهند. علت تداوم این رسمها، جنگ و بیسوادی و کمبود فرهنگ و ناآرامیهای گذشتهاند.
شما که از نزدیک با زنان افغانی ارتباط دارید ، فریاد آنها را چگونه میشنوید؟ چه خواستهایی دارند؟ چقدر به حقوق خود واقف هستند؟
بییند با این قانون جدید، بحث محدودیت بیرون رفتن زنان مطرح شده است. زن شیعه بدون اجازه همسر نمیتواند از خانه بیرون برود. تصور کنید یک نماینده بخواهد سر کار برود و شوهرش به او بگوید نرو. دسترسی به آموزش، حق انتخاب لباس، حق اشتغال و از این قبیل حق زن افغانی به تنهایی نیست و مرد باید او را همراهی کند. این جامعه شدیدا مردسالار است. وقتی طالبان با یک برنامه ده مادهای آمد که خندیدن ممنوع، کوچه رفتن ممنوع، مدرسه رفتن ممنوع، جامعه عکسالعمل نشان نداد. علت این بود که طالبان به گونهای، برخی رسوم ناشایست را فرموله کرد. آیا همه زنان افغانستان فریاد دارند؟ حتما همینطور است. زنان میدانند که زندانی شرایط فرهنگی و اجتماعی هستند اما شاید ندانند که چگونه باید از این بحران بیرون بیایند. لازمه این تغییر این است که زنان و مردان خوشفکر دست به دست هم بدهند و جلودار شوند.
شما صحبت زنان و مردان خوشفکر را میکنید، در حالیکه روند مهاجرت در افغانستان رو به رشد است و مهاجران پیشین هم برنگشتهاند. چگونه میتوان امیدوار بود که نیروهای پیشرو دور هم جمع شده و همت کنند؟
هیچ تغییر و آزادی از بیرون جامعه به کسی داده نمیشود. البته مداخلههای زیادی که در افغانستان میشود، کار مردم را سختتر میکند. باید همت جمعی چند ده ساله برای مبارزه با بیسوادی بشود. سطح سواد کنونی باید ارتقاء یابد. الان کودکان افغانستان روزی دو سه ساعت مدرسه میروند و این کافی نیست. از میان این سیستم آموزشی، نخبه بیرون نمیآید. در این هفت سال، بسیج برای سواد آموزی و فرهنگ سازی از مسائل حاشیهای بوده و مسائل نظامی و سیاسی، تقدم داشتهاند.
مصاحبهگر: مهیندخت مصباح
تحریریه: شیرین جزایری