زمینهها و بهانههای تهدید نظامی ایران
۱۳۸۹ مرداد ۶, چهارشنبهمایکل هایدن، رییس پیشین سیا میگوید که اقدام نظامی علیه ایران محتملتر شده زیرا این کشور بدون توجه به اقدامهای دیپلماتیک ایالات متحده، برنامه مشکوک هستهای خود را پیش میبرد. این سخنان در حالی ادا میشود که بیش از ۴۰ نماینده کنگره آمریکا طی قطعنامهای، خواستار این شدهاند که دولت آمریکا در صورت عدم تغییر موضع هستهای ایران، از حمله نظامی اسراییل به این کشور حمایت کند.
پیش از این، ایهود باراک وزیر دفاع اسراییل گفته بود زمانی میرسد که استفاده از زور علیه ایران، نه تنها لازم بلکه از نظر اخلاقی نیز موجه است.
خطر حمله نظامی به ایران به عقیده عموم ناظران سیاسی، جدی و واقعی است. آنان سیاست تحریکآمیز و ماجراجویانه جمهوری اسلامی را خوراک تبلیغاتی مناسبی برای نئوکانهای آمریکایی و دولت اسراییل مینامند و ادبیات و واکنش رهبران ایران در مواجهه با قطعنامههای شورای امنیت را نیزبهانهای قانونی برای موجه کردن اقدام نظامی میخوانند.
دکتر مهرداد خوانساری، عضو مرکز مطالعات خاورمیانه در لندن در باره نفس و میزان این خطر میگوید: «خطر جنگ به عملکرد جمهوری اسلامی و واکنش به فشارهای مربوط به پرونده هستهای مربوط میشود. کره شمالی در پاسخ به تمرین نظامی آمریکا و کره جنوبی در دریای ژاپن، آن دو را تهدید به اقدامی اتمی کرد. این تهدید عملی نشد اما چنین گفتمانی موجب میشود که کشورهای خاورمیانه، خلیج فارس، آمریکا و متحدانش و حتی روسیه و چین نگران باشند که اگر ایران نیز به سلاح هستهای دست یابد و چنین تهدیدی بکند، چه میشود؟»
آقای احمدینژاد در تازهترین اظهارات خود و در گفتگو با پرس تیوی ادعا کرده که آمریکا و اسراییل میخواهند طی سه ماه آینده با هدف اعمال فشار به ایران به دو کشور خاورمیانه حمله کنند. بسیاری از ناظران تاکید میکنند که بزرگنماییهای مسئولان جمهوری اسلامی نقشی بسیار برجسته در اوجگیری تهدیدها علیه ایران دارد.
دکتر منصور فرهنگ، کارشناس روابط بینالملل میگوید: «حاکمیت ایران در زمینه اغراقگویی نسبت به امکانات تسلیحاتی خود، شبیه صدام حسین رفتار میکند. امامان جمعه و آقای احمدینژاد الان دارند کاری را میکنند که صدام حسین میکرد. او همیشه میخواست ابهامی در موقعیت عراق در دستیابی به سلاح اتمی ایجاد کند. فکر میکرد طرح اینکه عراق دارای سلاح کشتار جمعی است، مانع از حمله به کشورش میشود. صدام در مصاحبههایی که پس از دستگیری انجام داد، روشن کرد که علت این تصویرسازی، نگرانی از ایران بوده و نه غرب. درست است که دست راستیها و نظامیهای آمریکایی دنبال بهانه و توجیه بودند، اما عملکرد صدام در رابطه باسلاحهای کشتار جمعی عراق نقش بسیار برجستهای در جنگ داشت و این نقش اینک در ایران ایفا میشود.»
احتمال حملهای اجتنابناپذیر به تاسیسات اتمی ایران در حالی بالا میگیرد که قدرتالله علیخانی، یک نماینده اصلاحطلب مجلس ابراز امیدواری کرده که آقای احمدینژاد آرزوی جنگ نکند! نگرانی بسیاری از تحلیلگران این است که نئوکانهای آمریکا و تندروهای جمهوری اسلامی، با کوبیدن بر طبل جنگ، فرصت مذاکره و مصالحه را از نیروهای دیگر سلب کنند.
منصور فرهنگ در این مورد میگوید: «رژیم ایران برای سرکوب جنبش داخلی و بزرگنمایی در منطقه، نیاز به دشمنتراشی دارد. آیتالله خامنهای در تاریخ ایران بعنوان متخصص در الهیات دشمنیابی شناخته خواهد شد. ایران در موقعیت خطیر خود اغراق میکند تا به تنش و تقابل کمک برساند. در دنیای غرب هم افراد و عناصری هستند که مرتب از گفتههای رهبران ایران برای گزینه نظامی استفاده میکنند. رژیم ایران و دولت کنونی اسراییل دشمنانی هستند که سخت به یکدیگر برای بقای خود نیاز دارند و این ایران است که باید با ابتکار عمل و هوشیاری جلوی چنین چیزی را بگیرد.»
پارهای ناظران سیاسی میگویند که حمله نظامی به ایران میتواند احساسات ملی مردم را دامن بزند و این در نهایت به تثبیت جمهوری اسلامی بیانجامد. مهرداد خوانساری با یادآوری تفاوتهای جامعه کنونی ایران با سی سال قبل میگوید: «بازتاب حمله اسراییل یا آمریکا به ایران آن چیزی نخواهد بود که در زمان صدام پیش آمد. مردم ایران دیگر روحیه اوایل انقلاب را ندارند و بهراحتی انگیزهها و مقاصد دولت را میفهمند. بسیار بعید است که مردم ایران نقش مورد نظر جمهوری اسلامی را در این شرایط ایفا کنند. به احتمال قوی، عاقبت چنین جنگی به نفع جمهوری اسلامی نخواهد بود.»
مهیندخت مصباح
تحریریه: بهمن مهرداد