زبان مخفی، لهجهی تهرانی و مشکلات فرهنگ نویسی
۱۳۸۷ اسفند ۱۳, سهشنبهاز ابتدای دههی هشتاد چند کتاب به جمعآوری و بررسی واژهها و اصطلاحهای پرداختهاند که تازه وارد زبان فارسی شده و تنها در میان قشرها و گروههای خاصی رواج یافتهاند. یکی از نخستین نمونهها «فرهنگ لغات زبان مخفی» بود که اجازه تجدید چاپ ندارد و یکی از جدیدترین آنها «فرهنگ برو بچههای تِرون» که از کتابهای پرفروش ماههای اخیر است.
بعضی از واژههایی که در سالهای گذشته میان جوانان مصطلح شد به زبان رسمی نیز راه یافت. اصطلاح «گیر دادن» به معنای سماجت و پیله کردن را سیاستمداران نیز بارها به کار بردهاند. «حال چیزی را بردن» به جای «از چیزی لذت بردن»، نیز از زبان جوانترها به زبان مادرها و پدرانشان راه پیدا کرده. عبارتها و واژههایی هم هستند که مخصوص به خود جواناناند و بزرگترها اغلب معنای آنها را نمیدانند. برخی از این واژهها خیلی زود جای خود را به واژههای دیگری میدهند و تعداد کمی از آنها به زبان رسمی وارد میشوند. چند سال پیش تعدادی از این واژهها در کتابی گردآوری شد که «فرهنگ لغات زبان مخفی» [مهمدی سمایی، نشر مرکز، چاپ اول ۱۳۸۱] نام دارد.
کتابِ مخفیِ واژههای مخفی
این کتاب که با استقبال زیادی روبرو بود پس از مدتی اجازه تجدید چاپ نیافت. «فرهنگ لغات زبان مخفی» را در حال حاضر فقط میتوان مخفیانه از دستفروشان جلوی دانشگاه تهران خرید. مهدی سمایی مؤلف کتاب میگوید، برای تدوین آن پنج سال وقت صرف کرده و از گفتوگو با جوانان و روشهای ابداعی دیگر کمک گرفته است. کتاب در ۱۱۶ صفحه تنظیم شده که ۶۴ صفحهی ان به «مقدمهاى دربارهجامعهشناسى زبان»، تعریف زبان مخفی و ضرورت گردآوری واژههای این زبان، و روش کار مولف اختصاص دارد.
در بخش اصلی کتاب، واژهها، ترکیبها و عبارتهایی در ۵۲۴ مدخل فهرست شدهاند. «لغات زبان مخفی» در سیزده بخش به صورت موضوعی تفکیک شده و برای هر مدخل دارای معنی و مثالهای مختلف است. حوزههایی چون«اسامی مزاحمان و افعال مربوط به مزاحمت»، «اسامی جنس مخالف»، «الفاظ و افعال مربوط به امنیت و اطلاعات و حفظ اسرار»، «ایجاد ارتباط و ابراز عواطف» و «نام اشخاص غیر متجدد» از بخشهای مختلف این کتاب هستند.
نمونههایی از لغات زبان مخفی
در حوزه مسائل امنیتی و انتظامی: کاکتوس (نیروی انتظامی؛ با اشاره به رنگ سبز لباس پلیس و خارهای کاکتوس)، کلان (مخفف کلانتری)، یاهو (پلیس ۱۱۰)، ریسیور، شیرین پلو (لو دادن اسرار، چاپلوسی)
در حوزه مسائل جنسی: زاخار (ذوست پسر)، زیدوفسکی (دوست پسر یا دختر)، خاله (زنان با آرایش غلیظ و سن بیش از سی سال)، گوف (دختری كه بتوان با او رابطه برقرار كرد)، دولک (دختر).
در حوزه مزاحمت: آویزان، زیگیل، گیرسه پیچ، سریش (آدم نامطبوعی که خودش را به دیگران میچسباند.) کلیک کردن،
در حوزه نام اشخاص غیرمتجدد یا کودن: ام الجواد، فول جواد سیستم، جواد مخفی، ابوالحسن، اشکول تپه، دونبش، دامبولی، شلغم، چپول، دنبه، قاق.
در حوزه حالتهای روحی و روانی: اعصاب کسی را تیلیت کردن، بی کلاج، تو حس بودن، چت اوغلی.
بعضی از این ترکیبها امروز در زبان عامیانه از سوی قشرهای وسیعی به کار برده میشوند و برخی دیگر در میان جوانان جای خود را به واژههای تازهتر و نامانوستری دادهاند.
خودسانسوری پیش از سانسور
مهدی سمایی در مقدمه کتاب خود مینویسد، گردآورنده «برخی واژههای فرهنگ را كه احتمال میرفت باعث رنجیدن خاطر جماعت و صنفی خاص شود، حذف كرد تا هم دلی را نیازارد و هم خطر نكند.» حذف بخشهایی از واژهها به ساختار کتاب لطمه وارد کرده است. در چند جا به واژهای رجوع داده شده که اصلا وجود ندارد. ظاهرا «نرنجاندن خاطر جماعت یا صنفی خاص» دلیل اصلی این حذفها نبوده است.
این کتاب بخشی به نام «حوزه تحقیر و تمسخر» دارد که مانند بسیاری دیگر از مثالها میتواند به معنای تحقیر غیرتهرانیها یا زنان طبقه متوسط و فقیر تلقی شود. به نظر میرسد بخشهای حذف شده شامل واژههایی است که با حوزه قدرت ارتباط دارند. شهرام رجب زاده در نقدی بر این کتاب با اشاره به این مسئله مینویسد، گرچه او نیز محدودیتهای نشر را میشناسد، اما «حذف داوطلبانه بخشی از یافتههای یك اثر پژوهشی یعنی تن دادن به خودسانسوری و تحریف خود خواسته نتیجه پژوهش.» [كتاب ماه كودك و نوجوان، شماره ۸۵]
زبانی که دیگر مخفی نیست
گروههای مختلفی از جمله خلافکاران و زندانیان از اصطلاحها و واژگانی استفاده میکنند که برای دیگران زیاد مفهوم نیست. پنهان کردن منظور اصلی یکی از دلایل این کار است. گروههایی از جوانان نیز واژههایی دارند که برای مدتی میان انها متداولاند و به مرور فراموش میشوند. تعداد کمی از این واژهها به زبان عامیانه و تعداد کمتری به زبان رسمی راه پیدا میکنند. «مورد داشتن» یا «قاط زدن» را میتوان از این نمونهها به شمار آورد.
«فرهنگ لغات زبان مخفی» عمدتا به ثبت بخشی از واژههای جوانان تهرانی پرداخته که در دو منطقه غرب و مرکز پایتخت ساکن هستند. بسیاری از این اصطلاحها در میان جوانان دیگر مناطق تهران و شهرستانها نامفهوماند یا وقتی رواج مییابند که در تهران واژههای تازهای رواج پیدا کرده است.
لهجهی تهرانی یا «زبان تِرونی»؟
«فرهنگ بر و بچههای تِرون» [مرتضی احمدی، نشر هیلا، چاپ اول ۱۳۸۶] کتاب دیگری است که به «کلمات ویژه و اصطلاحات و ضربالمثلهای تهرانی» اختصاص دارد. مرتضی احمدی، مؤلف این «فرهنگ»، برخلاف گردآورنده «لغات زبان مخفی» نه ادعای انجام کاری پژوهشی را دارد، نه مقدمه و پیشگفتاری مفصل و زبانشناسانه بر ان نوشته. با این همه او در یادداشت بسیار کوتاه خود بر این کتاب ۲۶۳ صفحهای به نکاتی اشاره میکند که میتواند ادعاهای اثبات نشده تلقی شود. احمدی مینویسد، دوست دارد بر خلاف نظر زبانشناسان که نحوهی گویش تهرانیها را «لهجه» میدانند، آن را «زبان تهرانی» بخواند. او این کار را به این دلیل میپسندد که به نظرش لهجهی تهرانی «وسعت و گرمی و زیبایی» دارد.
احمدی مدعی است «زبان تهران زبان عشق و دلدادگی، و زبان اپرا و شعر و ترانه ست.» به نظر او این زبان همچنین «زبان لوطیها و داش مشدیهاست.» احمدی معتقد است «شیرینی این زبان به حدی مهمانهای ناخواندهاش را زیر بلیت خودش کشیده، که تک تک این میهمانها وادار به تقلید و تبعیت شدهاند.» او پیش بینی میکند «تا صد الی صد و پنجاه سال دیگر زبان تهران جایگزین سایر لهجهها شود.» مؤلف در آخر این یادداشت یک صفحهای، «زبان» دانستن گویش تهرانی را فراموش میکند و از «واژه، اصطلاح و ضربالمثلهایی که با لهجهی تهرانی نوشته شده» سخن میگوید.
لهجهی منحصر به فرد؟
متأسفانه نویسنده در مورد روش کارش توضیح زیادی نمیدهد. او مینویسد «من برای جمعآوری "فرهنگ بر و بچههای ترون" به یاری حافظهام متکی بودم و گپ زدن با بچه محلهای هم سن و سالم و بچهههی اصیل تهران.»
پانزده صفحهی نخست کتاب به «کلمات ویژه» اختصاص دارد که به گفتهی مؤلف «طرز تلفظشان در زبان تهران منحصر به فرد است و در سایر لهجهها به گونهای دیگر تلفظ میشوند.» بسیاری از این واژهها، که حاصل تغییر برخی حروف هستند تقریبا در همه جای ایران شنیده میشوند؛ مانند سابیدن به جای ساییدن یا سمبل به جای سنبل. بعضی دیگر نیز مانند استفاده از شا به جای شاه یا نون به جای نان، بر خلاف ادعای مولف منحصر به تهران نیست و نوعی تحریف یا تبدیل حروف است که به عنوان شیوهی گفتار عامیانه، تقریبا همهجای ایران رواج دارد.
کتابی که با نامش ارتباط ندارد
بخش اعظم «فرهنگ بر و بچههای ترون» (حدود ۲۳۴ صفحه) به «واژهها و تعبیرات» اختصاص دارد که در پایان هر حرف مجموعهای از اصطلاحها و ضربالمثلها را نیز دربرمیگیرد.
در این بخش ترکیبهایی چون «آبدیده» و «آبروداری» همانگونه منحصر به تهرانیها فرض شده که کلمههای رایجی چون سرزنده، سرزنش یا سرک کشیدن. بخشی از این کتاب را میتوان به گونههای مختلف فرهنگ نویسی، از جمله فرهنگ واژهها و ترکیبهای زبان عامیانه نسبت داد. اما آنچه که بتوان از آن به عنوان واژهها و ترکیبهای منحصر به فرد گویش تهرانی یاد کرد شاید مجموعا ده صفحه نیز نشود.
از این گذشته معنا کردن ترکیبهایی چون «قهوه خانه» و «قهوهچی»، «رفته رفته» و «رفت و آمد»، یا «خاطرخواه» و «خاک توسر» همان اندازه در فرهنگ لهجهی تهرانی بیمعناست که در فرهنگ واژههای هر لهجهی دیگر. و در هر صورت کتابی که بیشترین صفحههای آن به توضیح چنین واژههایی اختصاص دارد، مشکل میتواند ادعای نویسنده دربارهی منحصر به فرد بودن «فرهنگ بر و بچههای ترون» را اثبات کند.