1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

زبان مخفی، لهجه­ی تهرانی و مشکلات فرهنگ نویسی

بهزاد کشمیری­پور۱۳۸۷ اسفند ۱۳, سه‌شنبه

در سی سال گذشته واژه­ها و اصطلاح­های تازه­ای وارد زبان فارسی شده. بعضی از اینها عمری کوتاه داشته­اند و بعضی دیگر در میان قشرها و گروه­های خاصی رواج یافته­اند. نگاهی به «فرهنگ برو بچه­های تِرون» و «فرهنگ لغات زبان مخفی».

https://p.dw.com/p/H4tx

­از ابتدای دهه­ی هشتاد چند کتاب به جمع­آوری و بررسی واژه­ها و اصطلاح­های پرداخته­اند که تازه وارد زبان فارسی شده و تنها در میان قشرها و گروه­های خاصی رواج یافته­اند. یکی از نخستین نمونه­ها «فرهنگ لغات زبان مخفی» بود که اجازه تجدید چاپ ندارد و یکی از جدیدترین آنها «فرهنگ برو بچه‌های تِرون» که از کتاب­های پرفروش ماه­های اخیر است.

بعضی از واژه­هایی که در سال­های گذشته میان جوانان مصطلح شد به زبان رسمی نیز راه یافت. اصطلاح «گیر دادن» به معنای سماجت و پیله کردن را سیاستمداران نیز بارها به کار برده­اند. «حال چیزی را بردن» به جای «از چیزی لذت بردن»، نیز از زبان جوان­ترها به زبان مادرها و پدرانشان راه پیدا کرده. عبارت­ها و واژه­هایی هم هستند که مخصوص به خود جوانان­ا­ند و بزرگترها اغلب معنای آنها را نمی­دانند. برخی از این واژه­ها خیلی زود جای خود را به واژه­های دیگری می­دهند و تعداد کمی از آنها به زبان رسمی وارد می­شوند. چند سال پیش تعدادی از این واژه­ها در کتابی گردآوری شد که «فرهنگ لغات زبان مخفی» [مهمدی سمایی، نشر مرکز، چاپ اول ۱۳۸۱] نام دارد.

کتابِ مخفیِ واژه­های مخفی

این کتاب که با استقبال زیادی روبرو بود پس از مدتی اجازه تجدید چاپ نیافت. «فرهنگ لغات زبان مخفی» را در حال حاضر فقط می­توان مخفیانه از دستفروشان جلوی دانشگاه تهران خرید. مهدی سمایی مؤلف کتاب می­گوید، برای تدوین آن پنج سال وقت صرف کرده و از گفت‌وگو با جوانان و روش‌های ابداعی دیگر کمک گرفته است. کتاب در ۱۱۶ صفحه تنظیم شده که ۶۴ صفحه­ی ان به «مقدمه‌اى درباره‌جامعه‌شناسى زبان»، تعریف زبان مخفی و ضرورت گردآوری واژه­های این زبان، و روش کار مولف اختصاص دارد.

در بخش اصلی کتاب، واژه­ها، ترکیب­ها و عبارت­هایی در ۵۲۴ مدخل فهرست شده­اند. «لغات زبان مخفی» در سیزده بخش به صورت موضوعی تفکیک شده و برای هر مدخل دارای معنی و مثال­های مختلف است. حوزه­هایی چون«اسامی مزاحمان و افعال مربوط به مزاحمت»، «اسامی جنس مخالف»، «الفاظ و افعال مربوط به امنیت و اطلاعات و حفظ اسرار»، «ایجاد ارتباط و ابراز عواطف» و «نام اشخاص غیر متجدد» از بخش­های مختلف این کتاب هستند.

نمونه­هایی از لغات زبان مخفی

در حوزه مسائل امنیتی و انتظامی: کاکتوس (نیروی انتظامی؛ با اشاره به رنگ سبز لباس پلیس و خارهای کاکتوس)، کلان (مخفف کلانتری)، یاهو (پلیس ۱۱۰)، ریسیور، شیرین پلو (لو دادن اسرار، چاپلوسی)

Coverbild Wörterbuch Samaie

در حوزه مسائل جنسی: زاخار (ذوست پسر)، زیدوفسکی (دوست پسر یا دختر)، خاله (زنان با آرایش غلیظ و سن بیش از سی سال)، گوف (دختری كه بتوان با او رابطه برقرار كرد)، دولک (دختر).

در حوزه مزاحمت: آویزان، زیگیل، گیرسه پیچ، سریش (آدم نامطبوعی که خودش را به دیگران می­چسباند.) کلیک کردن،

در حوزه نام اشخاص غیرمتجدد یا کودن: ام الجواد، فول جواد سیستم، جواد مخفی، ابوالحسن، اشکول تپه، دونبش، دامبولی، شلغم، چپول، دنبه، قاق.

در حوزه حالت­های روحی و روانی: اعصاب کسی را تیلیت کردن، بی کلاج، تو حس بودن، چت اوغلی.

بعضی از این ترکیب­ها امروز در زبان عامیانه از سوی قشرهای وسیعی به کار برده می­شوند و برخی دیگر در میان جوانان جای خود را به واژه­های تازه­تر و نامانوس­تری داده­اند.

خودسانسوری پیش از سانسور

مهدی سمایی در مقدمه کتاب خود می­نویسد، گردآورنده «برخی واژه­های فرهنگ را كه احتمال می­رفت باعث رنجیدن خاطر جماعت و صنفی خاص شود، حذف كرد تا هم دلی را نیازارد و هم خطر نكند.» حذف بخش­هایی از واژه­ها به ساختار کتاب لطمه وارد کرده است. در چند جا به واژه­ای رجوع داده شده که اصلا وجود ندارد. ظاهرا «نرنجاندن خاطر جماعت یا صنفی خاص» دلیل اصلی این حذف­ها نبوده است.

این کتاب بخشی به نام «حوزه تحقیر و تمسخر» دارد که مانند بسیاری دیگر از مثال­ها می­تواند به معنای تحقیر غیرتهرانی­ها یا زنان طبقه متوسط و فقیر تلقی شود. به نظر می­رسد بخش­های حذف شده شامل واژه­هایی است که با حوزه قدرت ارتباط دارند. شهرام رجب زاده در نقدی بر این کتاب با اشاره به این مسئله می­نویسد، گرچه او نیز محدودیت‌های نشر را می­شناسد، اما «حذف داوطلبانه بخشی از یافته­های یك اثر پژوهشی یعنی تن دادن به خودسانسوری و تحریف خود خواسته نتیجه پژوهش.» [كتاب ماه كودك و نوجوان، شماره ۸۵]

زبانی که دیگر مخفی نیست

گروه­های مختلفی از جمله خلاف­کاران و زندانیان از اصطلاح­ها و واژگانی استفاده می­کنند که برای دیگران زیاد مفهوم نیست. پنهان کردن منظور اصلی یکی از دلایل این کار است. گروه­هایی از جوانان نیز واژه­هایی دارند که برای مدتی میان انها متداول­اند و به مرور فراموش می­شوند. تعداد کمی از این واژه­ها به زبان عامیانه و تعداد کم­تری به زبان رسمی راه پیدا می­کنند. «مورد داشتن» یا «قاط زدن» را می­توان از این نمونه­ها به شمار آورد.

«فرهنگ لغات زبان مخفی» عمدتا به ثبت بخشی از واژه­های جوانان تهرانی پرداخته که در دو منطقه غرب و مرکز پایتخت ساکن هستند. بسیاری از این اصطلاح­ها در میان جوانان دیگر مناطق تهران و شهرستان­ها نامفهوم­اند یا وقتی رواج می­یابند که در تهران واژه­های تازه­ای رواج پیدا کرده است.

لهجه­ی تهرانی یا «زبان تِرونی»؟

«فرهنگ بر و بچه­های تِرون» [مرتضی احمدی، نشر هیلا، چاپ اول ۱۳۸۶] کتاب دیگری است که به «کلمات ویژه و اصطلاحات و ضرب­المثل­های تهرانی» اختصاص دارد. مرتضی احمدی، مؤلف این «فرهنگ»، برخلاف گردآورنده «لغات زبان مخفی» نه ادعای انجام کاری پژوهشی را دارد، نه مقدمه و پیشگفتاری مفصل و زبان­شناسانه بر ان نوشته. با این همه او در یادداشت بسیار کوتاه خود بر این کتاب ۲۶۳ صفحه­ای به نکاتی اشاره می­کند که می­تواند ادعاهای اثبات نشده تلقی شود. احمدی می­نویسد، دوست دارد بر خلاف نظر زبان­شناسان که نحوه­ی گویش تهرانی­ها را «لهجه» می­دانند، آن را «زبان تهرانی» بخواند. او این کار را به این دلیل می­پسندد که به نظرش لهجه­ی تهرانی «وسعت و گرمی و زیبایی» دارد.

احمدی مدعی است «زبان تهران زبان عشق و دلدادگی، و زبان اپرا و شعر و ترانه ست.» به نظر او این زبان همچنین «زبان لوطی­ها و داش مشدی­هاست.» احمدی معتقد است «شیرینی این زبان به حدی مهمان‌های ناخوانده­اش را زیر بلیت خودش کشیده، که تک تک این میهمان­ها وادار به تقلید و تبعیت شده‌اند.» او پیش بینی می­کند «تا صد الی صد و پنجاه سال دیگر زبان تهران جایگزین سایر لهجه­ها شود.» مؤلف در آخر این یادداشت یک صفحه­ای، «زبان» دانستن گویش تهرانی را فراموش می­کند و از «واژه، اصطلاح و ضرب­المثل­هایی که با لهجه­ی تهرانی نوشته شده» سخن می­گوید.

لهجه­ی منحصر به فرد؟

متأسفانه نویسنده در مورد روش کارش توضیح زیادی نمی­دهد. او می­نویسد «من برای جمع­آوری "فرهنگ بر و بچه­های ترون" به یاری حافظه­ام متکی بودم و گپ زدن با بچه محل­های هم سن و سالم و بچه­هه­ی اصیل تهران.»

پانزده صفحه­ی نخست کتاب به «کلمات ویژه» اختصاص دارد که به گفته­ی مؤلف «طرز تلفظ­­شان در زبان تهران منحصر به فرد است و در سایر لهجه­ها به گونه­ای دیگر تلفظ می­شوند.» بسیاری از این واژه‌ها، که حاصل تغییر برخی حروف هستند تقریبا در همه جای ایران شنیده می­شوند؛ مانند سابیدن به جای ساییدن یا سمبل به جای سنبل. بعضی دیگر نیز مانند استفاده از شا به جای شاه یا نون به جای نان، بر خلاف ادعای مولف منحصر به تهران نیست و نوعی تحریف یا تبدیل حروف است که به عنوان شیوه­ی گفتار عامیانه، تقریبا همه­جای ایران رواج دارد.

کتابی که با نامش ارتباط ندارد

بخش اعظم «فرهنگ بر و بچه­های ترون» (حدود ۲۳۴ صفحه) به «واژه­ها و تعبیرات» اختصاص دارد که در پایان هر حرف مجموعه­ای از اصطلاح­ها و ضرب­المثل­ها را نیز دربرمی­گیرد.

در این بخش ترکیب­هایی چون «آب­دیده» و «آبروداری» همانگونه منحصر به تهرانی­ها فرض شده که کلمه­های رایجی چون سرزنده، سرزنش یا سرک کشیدن. بخشی از این کتاب را می­توان به گونه­های مختلف فرهنگ نویسی، از جمله فرهنگ واژه­ها و ترکیب­های زبان عامیانه نسبت داد. اما آنچه که بتوان از آن به عنوان واژه­ها و ترکیب­های منحصر به فرد گویش تهرانی یاد کرد شاید مجموعا ده صفحه نیز نشود.

از این گذشته معنا کردن ترکیب­هایی چون «قهوه خانه» و «قهوه­چی»، «رفته رفته» و «رفت و آمد»، یا «خاطرخواه» و «خاک توسر» همان اندازه در فرهنگ لهجه­ی تهرانی بی­معناست که در فرهنگ واژه­های هر لهجه­ی دیگر. و در هر صورت کتابی که بیشترین صفحه­های آن به توضیح چنین واژه­هایی اختصاص دارد، مشکل می­تواند ادعای نویسنده درباره­ی منحصر به فرد بودن «فرهنگ بر و بچه­های ترون» را اثبات کند.