روی سخن آیتالله خامنهای با کدام جبهه است؟
۱۳۸۷ آبان ۱۰, جمعهاین موضعگیری در حالی است که تاریخ انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم بسیار زودتر از دورههای قبل اعلام شده و این خود بخود فرصتی برای گرم شدن صحنه رقابتهاست. ´
مرتضی کاظمیان، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی در گفتگو با دویچهوله، خطاب این موضعگیری را اردوی اصلاحطلبان ارزیابی میکند.
آقای خامنهای معمولا در شرایط بسیار ویژه و تعیین کننده در مورد مسائل داخلی موضعگیری میکنند. چه اتفاقی افتاده که ایشان در باره تبلیغات زود هنگام هشدار میدهند؟
مرتضی کاظمیان: تفسیرصحبتهای مقام رهبری از نگاه تحلیلگری که بیرون از ساخت قدرت ایستاده است، چندان ساده نیست. ما اطلاعات دقیقی ازهسته مرکزی قدرت در ایران نداریم و آنچه بگوییم، ناظر به شواهد مستقیم و مشخصی نیست. به نظرمن، در حال حاضر، بیشترفعالیتهای انتخاباتی در دایره اصلاحطلبان دیده میشود. کمپینها وهمایشهایی به راه افتادهو وب سایتهایی فعال شدهاند تا آقای خاتمی را راضی به شرکت در انتخابات کنند. گزینههایی چون آقای کروبی یا آقای روحانی هم وارد این کارزار شدهاند. از حوزه اصولگرایان هنوز کسی خود را نامزد نکرده و تنها به طور تلویحی از آقای قالیباف نام برده شده است. گزینه نامزدی اقای احمدینژاد نیز در مقابل اصلاحطلبان مفتوح است. به این معنا، صحبت مقام رهبری میتواند بسیار معنادارو قابل تامل تعبیر شود. اصلاحطلبان حق دارند که صحبت ایشان را متوجه فضای گفتمانی خود بدانند و با تعجب به این گفتهها بنگرند.
یعنی این گفتهها هشداری است به اصلاحطلبان تا سکوت کرده و میدان را خالی کنند؟
این تفسیر شما نه قابل اثبات است نه رد کردنی! آنچه روشن است اینست که آن بخش از قدرت در ایران که واجد هژمونی است، فردی از جناح اصلاح طلب را پس از دور اول ریاست جمهوری آقای احمدینژاد بر نمیتابد. اینکه آقای احمدینژاد تنها یک دوره رییس جمهور باشد و جای خود را به اصلاح طلبانی بدهد که تجربه هشت ساله کارشان در بلوک قدرت منجر به چالشهای جدی در ساختار قدرت ایران شد، برای راستگرایان یک مخاطره جدی است.
از طرف دیگر، به انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا نزدیک میشویم و به گمان من، در صورت پیروزی فردی چون اوباما، حساسیت یا اجماع اصولگرایان نسبت به کسانی چون آقایان حدادعادل یا ولایتی یا لاریجانی، افزایش پیدا خواهد کرد. اما در صورت پیروزی مک کین، امکان این هست که آقای احمدینژاد گزینه مقبولتری باشد. در عین حال باید تاکید کنم که اصلاح طلبان چارهای ندارند جز اینکه از همین حالا فعالیتهای تبلیغاتی خود را به طور تلویحی شروع کنند، چون فاقد هرگونه رسانه و ابزار عمومی هستند.
آیا همین که تاریخ انتخابات دوره دهم، شش ماه زودتر از همیشه اعلام شده، خودش به معنای فرصت بیشتر برای رقابتها نیست؟ این تناقضی با گفتههای آقای خامنهای ندارد؟
از نگاه بخشی که واجد هژمونی در حکومت است، این گفتهها قابل توجیه است. اما وضعیت پارادوکسیکال اینست که نامزدها، اصولا حق دارند که فعالیتهای خود را آغاز کنند. به ویژه آنها که محروم از امکانات تبلیغاتی عمومی و فراگیرتر هستند. بله ما می بینیم که تاریخ انتخابات تعیین میشود، به تدریج مسائل انتخاباتی شفاف تر می شوند اما نامزدها را محروم از فعالیت تبلیغاتی میکنند.
از امکان ورود آقای احمدینژاد به رقابتهای انتخاباتی صحبت کردید. برخی معتقدند که به اصطلاح "تاریخ مصرف" ایشان به سر رسیده و احتمالا در دور بعد حضور نخواهند داشت. شما دورنما را چگونه میبینید؟
من موافق نیستم. هیچ گزینهای چون آقای احمدینژاد در میان اصولگرایان وجود ندارد که بتواند با دیدگاهها و رویکردهای پوپولیستی و با امکانات موجود، کرسی فعلی را برای اصولگرایان حفظ کند. مگر آن بخشی که انتخابات را بطور پیچیده مهندسی میکند، گزینه دیگری را مناسب ببیند و با خروج یا کناره گیری آقای احمدی نژاد، همه پشت گزینه جدید بسیج شوند. تا وقتی که جریان مسلط در ساخت قدرت به این نتیجه نرسیده باشد که کنارهگیری ایشان به معنای شکسست نیست، چنین نمیشود.
ممکن نیست که رسانهای شدن کسالتهای آقای احمدینژاد و طرح عارضه قدیمی کم خونی در ایشان، بهانه موجهی برای خروج محترمانه ایشان از ریاست جمهوری باشد؟
من با توجه به شواهد موجود در لایه اقتداگرا، با این نگاه موافق نیستم. این مسائل بیشتر در مسائل تبلیغاتی یا رقابتی بین اصولگرایان مطرح است. آقای احمدی نژاد برنامههایی برای ادامه کار دارد. بارزترین تاکید ولجاجتی که در پروژههای خود دارد، دفاع از آقایان مشائی و کردان است. به نظر میرسد اینها به سادگی حاضر به ترک این عرصه و واگذار کردن آن حتی به حریفانی از لایههای دیگر فکری خود نیز نباشند.
مهیندخت مصباح