روسیه و برنامه هستهای ایران
۱۳۸۶ بهمن ۱۸, پنجشنبهبعد از اعلام خبر پرتاب موشک علمی ایران به فضا، دولت روسیه اعلام کرد که از این عمل ایران ناخشنود است و برای اولین بار از «شک داشتن» به ماهیت صلحآمیز برنامههای هستهای ایران سخن گفت.
روز چهارشنبه، ۶ ژانویه نیز خبرگزاری رویترز به نقل از دیپلماتهای اروپایی در وین اعلام کرد که ایران یک سانتریفیوژ جدید در تأسیسات نطنز راهاندازی کردهاست.
همزمان با اعلام این خبر، محمود احمدینژاد رئیسجمهور ایران نیز پیشنهاد سه سال پیش خود را مبنی بر ایجاد یک کنسرسیوم بینالمللی برای غنیسازی اورانیوم در داخل خاک ایران پس گرفت.
احمد شیرزاد کارشناس فیزیک و نماینده سابق مجلس شورای اسلامی، به سؤالات رادیو دویچهوله در مورد این وقایع پاسخ دادهاست.
دویچهوله:آقای شیرزاد روسیه هم بالاخره نسبت به فعالیتهای هستهای ایران ابراز شک کرد و بعد از پرتاب موشک علمی ایران به فضا، اعلام کرد که نسبت به صلحآمیز بودن ماهیت فعالیتهای هستهای ایران شک دارد به نظر شما چرا روسیه به این نتیجه رسیده؟
احمد شیرزاد: روسیه بعد از همکاریای که در تکمیل نیروگاه بوشهر از خودش نشان داد و ارسال سوخت به ایران، طبیعتا انتظار دارد که ایران برنامههای هستهای قبلی خودش را متوقف کند یا روند آنها را مورد تجدیدنظر قرار دهد. در واقع انتظار طبیعی سیاسی روسیه این است که بتواند با استفاده از اهرم نفوذی که الان در ایران دارد و نیازی که ایران به این کشور دارد، حرفشنوی بیشتری در بین مقامات ایران داشته باشد. به همین دلیل ممکن است که به این وسیله روسها تمایل داشتهباشند که اخمشان را به مسئولان ایران نشان دهند.
منظورتان از این که حرفشنوی بیشتری ایران باید از روسیه داشته باشد در چه زمینهای است؟
ببینید روشن است. روسیه به هر حال با قطعنامههایی که تا به حال در شورای امنیت سازمان ملل به تصویب رسیده موافقت کرده و به آنها رأی دادهاست. به عبارت دیگر روسیه تمایل ندارد که ایران به روند غنیسازی خودش ادامه دهد و فعالیتهای هستهای مستقل از آنچه که در چارچوب همکاریهای دو کشور هست داشتهباشد. به همین دلیل طبیعتا روسها هم تمایل دارند که ایران همراهی بیشتری با قطعنامههای سازمان ملل از خودش نشان دهد.
اصولا پرتاب موشک راهبردی یا موشک علمی ایران به فضا چه ارتباطی میتواند با فعالیتهای هستهای و اتمی ایران داشته باشد که روسیه را به یک چنین اظهارنظر تندی وادار کرده؟
اصولا این فعالیتها با هم ارتباط مستقیمی ندارند. بحث فعالیتهای موشکی ایران از سالها پیش ادامه داشته و ایران به تولید موشکهای شهاب ۱ و ۲ و ۳ مبادرت کرده. بنابراین به طور اصولی این برنامه یک برنامه مستقل از برنامه اتمی است. لکن خوب این تصور ممکن است وجود داشته باشد که ایران، در صورت داشتن تسلیحات هستهای، بتواند از این موشکها برای ارسال یا جابجایی آنها استفاده کند. ولی خوب به هر حال این صرفا یک تئوریاست. اینکه چقدر عملی باشد، روشن نیست.
روز گذشته خبرگزاری رویترز به نقل از دیپلماتهای غربی اعلام کرد که ایران در تأسیسات نطنز یک نوع سانتریفوژ جدید دیگر را راهاندازی کردهاست. آیا این هم باز یک سرپیچی دیگر ایران، آنهم در آستانه تصویب قطعنامه سوم به حساب نمیآید؟
در ماهای اخیر یک نوع آرامشی در برنامه نصب سانتریفوژهای ایران وجود داشته و ایران آن روندی را که تا چند ماه پیش برای تکثیر سانتریفوژها داشت، به طور محسوس کند کرده. اما اینکه نوع جدیدی از سانتریفوژها نصب شده باشد، هنوز اطلاعات دقیقی از این مسئله منتشر نشده. به احتمال زیاد این نمیتواند در مقیاس زیاد باشد، ممکن است که این نوع سانتریفوژها در مقیاس کم و در حد کارهای آزمایشگاهی و فعالیتهای فنی و مهندسی باشد.
و اگر در این حد باشد، سرپیچی از قطعنامههای شورای امنیت به حساب نمیآید؟
به هر حال قطعنامههای شورای امنیت صراحت دارد که ایران به فعالیتهای غنیسازی دست نزند و یا به عبارت دیگر آنها راتعلیق کند و بنابراین هرنوع نصب سانتریفوژ یا تولید نسلهای جدیدی از سانتریفوژ را احتمالا در بر میگیرد.
آقای احمدینژاد هم اخیرا پیشنهادی را که حدود ۳ سال پیش مطرح کردهبود مبنی بر تشکیل یک کنسرسیوم بینالمللی برای غنیسازی اورانیوم در داخل خاک ایران، این پیشنها د را هم پس گرفته. با توجه به اینکه از ابتدا هم دولتهای غربی خیلی روی خوشی به این پیشنهاد نشان ندادند آیا این هم میتواند یک اعلان جنگ علنی ایران باشد نسبت به خواستهای مجامع بینالمللی؟
پیشنهاد تشکیل یک شرکت مشترک، در مجمع عمومی سازمان ملل توسط آقای احمدینژاد مطرح شد. البته چارچوبهای آن دقیقا مشخص نبود. قبل و بعد از آن حتی در زمان دولت آقای خاتمی هم بحث تشکیل کنسرسیوم سوخت در ایران مطرح بوده، قبل از آن هم به شکلهای دیگر در مذاکرات آقای لاریجانی با روسها و اروپاییها مطرح بود، اما هیچوقت نه از طرف ایران به طور جدی پیگیری شد و نه از طرف کشورهای دیگر به خصوص روسیه خیلی دنبالگیری شد. در واقع خوب کشورهایی که تولید سوخت دارند نیازی نمیبینند که بیایند یک شرکتی با ایران تشکیل دهند و به نحوه دیگر در ایران یا مرتبط با صنایع ایران این کار را انجام دهند. به بیان دیگر در ایران مزیت اقتصادی خاصی از این جهت وجود ندارد که آنها را به این کار جلب بکند. اگر چنانچه این کا را انجام میدادند، صرفا به دلیل سیاسی بود و به دلیل اینکه به نوعی ایران را متقاعد بکنند که از برنامه مستقل تولید سوخت اورانیوم غنیشده دست بردارد. من شخصا فکر میکنم که این میتوانست راهحل عاقلانه و خوبی باشد چه از جهت دیدگاههای غربیها و چه از جهت منافع جمهوری اسلامی ایران. فکر میکنم این پیشنهاد میتوانست برای طرفین منافعی را به دنبال داشته باشد. متاسفانه به هر حال از سوی هیچیک از طرفین هیچوقت جدی گرفته نشد.