روز جهانی صلح و جهانی لبریز از جنگ و خشونت
۱۳۹۵ شهریور ۳۱, چهارشنبههر سال و به طور سنتی سومین سهشنبه ماه سپتامبر، مجمع عمومی سازمان ملل برگزار میشود. در زمان برگزاری مجمع عمومی سال ۱۹۸۱ در ۲۱ سپتامبر، تصمیم گرفته شد که این روز یعنی سومین سهشنبه ماه سپتامبر به عنوان روز رسمی صلح انتخاب شود. همچنین قرار شد تا در این روز وضعیت صلح در خود کشورها و نیز بین کشورها و بین مردم نواحی مختلف جهان بررسی شود.
در ۳۰ نوامبر همان سال قطعنامه ۳۶۶۷ سازمان ملل این روز را به عنوان روز جهانی صلح انتخاب کرد و مقرر شد که در این روز تمام جنگها و درگیریها مشمول آتشبس قرار بگیرند، سلاحها به زمین گذاشته شوند و از خشونت پرهیز شود.
پس از راهاندازی کمپین "یک روز برای صلح" توسط جرمی گیلی، بازیگر و فیلمساز انگلیسی، مجمع عمومی سازمان ملل در سپتامبر ۲۰۰۱ قطعنامه ۵۵۲۸۲ را تصویب کرد که بر اساس آن از سال ۲۰۰۲ هرسال روز ۲۱ سپتامبر به عنوان روز جهانی صلح تعیین شد.
به این ترتیب ایده قرار دادن یک روز به عنوان روز جهانی صلح، ۳۵ سال است که شکل گرفته و ۱۴ سال است که روز ۲۱ سپتامبر رسما به عنوان روز جهانی صلح نامگذاری شده است. هرچند که روز جهانی صلح در میان مردم و شهروندان عادی کمتر مورد توجه قرار میگیرد.
حداقل هشت کشور در حال جنگ
بر اساس جدول مناطق بحرانی وزارت امور خارجه آلمان، دو قاره افریقا و آسیا هریک با ۱۴ کشور بحرانزده و پرخطر در صدر جدول مناطق بحرانی قرار دارند. برخی از این کشورها تنها برای سفر شهروندان آلمانی به آنجا، در لیست هشدار قرار گرفتهاند اما برخی دیگر مثل لیبی، سومالی، سودان جنوبی و آفریقای مرکزی در آفریقا و افغانستان، عراق، یمن و سوریه در آسیا به طور جدی در لیست مناطق بحرانی هستند.
آمریکای جنوبی با سه کشور کلمبیا، ونزوئلا و پرو وآمریکای شمالی با دو کشور گواتمالا و مکزیک در ردههای بعدی مناطق پرخطر قرار دارند.
در اروپا بر اساس لیست وزارت خارجه آلمان، تنها کشور اوکراین جزو مناطق تا حدی پرخطر قرار دارد و برای سفر به آنجا هشدار داده شده است.
در استرالیا نیز تنها جزیره پاپائوآ گینه نو به دلیل بالا بودن آمار جرم و جنایت در این لیست قرار گرفته است.
اگر عامل ریسک خطر برای سفر را کنار بگذاریم و نگاهی به وضعیت کشورهایی که در این لیست قرار داده شدهاند بیندازیم، پی میبریم که در حال حاضر حداقل هشت کشور جهان که همگی در آفریقا و آسیا هستند در حالت جنگی به سر میبرند: لیبی، سومالی، سودان جنوبی، آفریقای مرکزی، افغانستان، عراق، یمن و سوریه.
در کشورهایی مثل بحرین، مصر، الجزایر، چاد، کنگو، نیجریه، نیجر، پاکستان، فیلیپین، هند و مناطق مرزی آذربایجان و ارمنستان نیز درگیریهای داخلی و گاه گسترده وجود دارد.
ترک مخاصمه برای یک روز؛ آیا عملی است؟
آیا در این کشورها در روز ۲۱ سپتامبر آتشبس برقرار میشود؟ آیا طرفهای درگیر به احترام تصمیمی که در ۳۵ سال پیش گرفته شده، تنها در همین یک روز مخاصمه و درگیری را کنار میگذارند؟
برای پاسخ به این پرسش کافی است تنها نگاهی به سوریه به عنوان بزرگترین نقطه بحران کنونی جهان و کشوری که بیشترین میزان درگیریها و مخاصمات در آن جریان دارد بیندازیم.
آتشبسی که از ۱۲ سپتامبر در این کشور برقرار شده بود، سحرگاه روز دوشنبه ۱۹ سپتامبر یعنی دو روز مانده به روز جهانی صلح پایان گرفت بدون آنکه برای تمدید آن حداقل تا روز جهانی صلح، تلاشی صورت گیرد. مردم سوریه از امروز دوباره زیر باران بمب و موشک دولت بشار اسد، روسیه، داعش و گروههای شورشی دیگر خواهند بود.
در یمن یکی دیگر از مناطق به شدت بحرانزده و جنگی آسیا، مذاکرات صلح هر روز به تعویق میافتد. در تازهترین اظهار نظر، عبد ربه منصور هادی رئيسجمهور در تبعید یمن، اعلام کرده که تنها به شرط آنکه خروجی مذاکرات صلح منطبق با طرح شورای همکاری خلیج فارس باشد و نیز قطعنامه ۲۲۱۶ شورای امنیت مبنی بر تحریم تسلیحاتی شورشیان رعایت شود حاضر به شرکت در مذاکرات صلح خواهد بود.
یمن صحنه نبرد میان شورشیان حوثی و نیروهای عبدالله صالح از یک سو با دولت قانونی یمن به ریاست منصور هادی از سوی دیگر است. ائتلافی به رهبری عربستان از ماه مارس ۲۰۱۵ شروع به بمباران مواضع شیعیان حوثی کرده است. در اثر این بمبارانها تا کنون صدها غیرنظامی جانشان را از دست دادهاند.
تنها سه روز مانده به روز جهانی صلح، در لیبی با حمله به تاسیسات نفتی در بنغازی، آتش جنگ که چند روز نسبتا آرام شده بود دوباره شعلهور شد. پس از سقوط معمر قذافی، رهبر سرنگونشده لیبی، این کشور در بحران و هرج و مرج فرو رفت و به این ترتیب نیروهای "دولت اسلامی" فرصت ورود به لیبی و استقرار در این کشور را پیدا کردند.
وضع در سایر نقاط بحرانزده و جنگی نیز بر همین منوال است. آیا ایده تنها یک روز برای صلح شکست خورده است؟
"تا وقتی حق وتو هست، دنیا رنگ آرامش نمیبیند"
عبدالکریم لاهیجی عضو فدراسیون سراسری جوامع حقوق بشر به اتفاقات رویداده در دنیا پس از فروریختن دیوار برلین اشاره میکند؛ جنگ یوگسلاوی، نزاع داخلی در روآندا، واقعه ۱۱ سپتامبر و در پی آن جنگ افغانستان و عراق و آخرین نمونه دهشتناک، جنگ سوریه با بیش از ۳۰۰ هزار کشته و میلیونها بیخانمان.
لاهیجی میگوید: «میبینیم که حتی کشورهای اتحادیه اروپا و بهطور کلی کشورهای غربی که در بیشتر مسائل بینالمللی در چارچوب سازمان ملل همیشه نقش پیشرو داشتهاند، مرزها و دروازههای خودشان را به روی پناهندگان و فراریان از جنگ و گرسنگی میبندند. اینجاست که آدم میبیند متاسفانه در بسیاری از مواقع اینگونه روزها (روز جهانی صلح) بیشتر حالت سمبولیک دارد تا اینکه بخواهد با یک واقعیتی همراه باشد.»
این حقوقدان علت اصلی این مسئله را ساختار سازمان ملل میداند و حقی که به نام "حق وتو" به کشورهای فاتح در جنگ جهانی دوم داده شده است.
او میگوید: «مثلا برای به پایان رساندن جنگ داخلی سوریه بارها و بارها قطعنامههایی به شورای امنیت رفته است. ولی همانطور که میدانید در شورای امنیت، پنج کشور حق وتو دارند و بنابراین هیچ زمانی بدون توافق کلی نمیشود یک تصمیمی را اتخاذ کرد و این نه تنها برخلاف دموکراسیست، بلکه برخلاف فلسفه منشور ملل متحد است که در آن گفته شده هر دولتی اعم از اینکه کوچک باشد یا بزرگ با دولتهای دیگر حق برابر دارد.»
نداشتن بازوی اجرایی
اما بودهاند قطعنامههایی که با توافق تمامی پنج عضو دارای حق وتو صادر شدهاند و همچنان به آنها بیتوجهی میشود. از جمله قطعنامه ۲۲۴۴ شورای امنیت که در نوامبر ۲۰۱۵ با اکثریت قاطع آرا تصویب شد.
این قطعنامه تشکیل یک دولت وحدت ملی درسوریه را پیش بینی کرده و خواستار توقف فوری حملات به هدفهای غیرنظامی در این کشور جنگزده شده است.
همچنین بر ضرورت آتش بس و توقف حملات به غیرنظامیان از سوی تمامی گروههای مسلح درسوریه و نیز حل و فصل سیاسی اختلافات بین گروههای درگیر در بحران سوریه تاکید شده است.
براساس پیش نویس این قطعنامه قرار بود مکانیزمی برای نظارت، راستی آزمایی و گزارش آتش بس ظرف مدت یک ماه تدوین شود.
حالا نزدیک به یک سال از صدور این قطعنامه میگذرد و هیچیک از بندهای آن هنوز اجرا نشدهاند.
عبدالکریم لاهیجی در توضیح این مشکل میگوید: «یک اشکال دیگر سازمان ملل این است که قدرت اجرایی در آن وجود ندارد. یعنی قدرت اجرایی هم باز همان شورای امنیت است. و اینجاست که حتی وقتی تحت تاثیر فشار افکار عمومی، یک تصمیمی گرفته میشود، ولی اراده سیاسی برای اینکه این تصمیم به مرحله عمل دربیآید، متاسفانه وجود ندارد.»
لاهیجی به همین دلیل معتقد است مهمترین کاری که باید صورت بگیرد، تغییر ساختار سازمان ملل است؛ همان تصمیمی که در ۶۰ سالگی این سازمان و در زمان دبیرکلی کوفی عنان گرفته شد ولی تا کنون عملی نشده است. علت آن هم به نظر آقای لاهیجی ورود دوباره جهان به دوران جنگ سرد دوم است و تنازع قوای خاموشی که بین آمریکا و روسیه جریان دارد.
فشار بر دولتها از طریق افکار عمومی
با این اوصاف آیا نمیتوان توقع بیشتری از سازمانهای غیردولتی داشت؟ آیا انجمنها و نهادهای حقوق بشری غیر وابسته به دولتها بهتر و بیشتر از سازمان ملل نمیتوانند برای گسترش صلح در جهان موثر باشند؟
عبدالکریم لاهیجی که خود ریاست فدراسیون بینالمللی جوامع حقوق بشر را تا ماه پیش بر عهده داشت میگوید: «نقش ما این است که تا قدری که میتوانیم از طریق رسانههای خبری و افکارعمومی این مشکلات را پررنگتر نشان دهیم و افکارعمومی را موتوری قرار دهیم برای اینکه بتوانیم به دولتهایی که قدرتهای اقتصادی و نظامی را نمایندگی میکنند فشار بیآوریم. تنها در این صورت است که میتوانیم بین جامعه مدنی بینالمللی که ما نمایندگانشان هستیم و قدرتهای بزرگ یک موازنه قوا به وجود آوریم تا بتوانیم یک موقعیت بهتری داشته باشیم و آنها را ناگزیر کنیم که این تحول را انجام بدهند.»
رویای دنیایی عاری از جنگ و لبریز از صلح، شاید رویایی بزرگ و تا حدی دست نیافتنی باشد. اما داشتن تنها یک روز بدون جنگ و خونریزی و خشونت چندان رویای محالی نیست؛ اگر تلاشها برای تحقق آن کافی باشد.