1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

روایت بهبودیافتگانی که از تونل سیاه بیماری کرونا عبور کردند

مریم میرزا
۱۳۹۹ فروردین ۸, جمعه

آمار اعلام شده از سوی جمهوری اسلامی درباره مبتلایان و جان‌باختگان کرونا زیر سوال است. اما در هر صورت هستند کسانی که مبتلا شده و بهبود یافته‌اند. گوش دادن به روایت آن‌ها از بیماری و بهبودی، شنیدن تجربه درد است و هراس. 

https://p.dw.com/p/3a9bB
Iran | Coronacvirus
عکس: picture-alliance/dpa/ZUMAPRESS/R. Fouladi

بیش از ۳۲ هزار مبتلا و دو هزار و ۳۷۸ نفر جان‌باخته. این آمار رسمی ایران از مبتلایان و درگذشتگان بر اثر ابتلا به ویروس جدید کرونا در کشور تا روز جمعه ۲۷ مارس (۸ فروردین) است. اما شماری از شاهدان، نظیر کادر درمانی بیمارستان‌ها یا مقامات محلی و بین‌المللی، معتقدند که آمار واقعی بالاتر از این تعداد است. 

ریک برنان، مقام مسئول منطقه خاورمیانه در سازمان جهانی بهداشت، که در هفته اول ماه مارس به ایران سفر کرده بود، در گفتگویی با خبرگزاری رویترز شمار واقعی مبتلایان به کرونا در ایران را پنج برابر آمار اعلام‌شده دولتی ایران ارزیابی کرد. 

بر اساس آمار رسمی دولت ایران همچنین تعداد افرادی که از بیماری کرونا بهبود یافته‌اند ۱۱ هزار و ۱۳۳ نفر است. چه این آمار از دقت و صحت لازم برخوردار باشد چه نه، در پی اشتیاق برای شنیدن تجربیات کسانی که تونل سیاه بیماری را رد کرده و بهبود یافته‌اند به شبکه‌های اجتماعی رجوع کردم. چیزی که بعد از چند ساعت جستجوی اولیه در توییتر - که کاربران معمولا راحت‌تر تجربیات خود را در آن بازگو می‌کنند- متوجه شدم این بود که اگرچه بحث کرونا در شبکه‌های اجتماعی داغ است اما دسترسی به تجربیات بهبودیافتگان دست کم در توییتر چندان آسان نیست.

تعلل مسئولان جمهوری اسلامی در اعلام ورود ویروس کرونا به کشور و افزون بر آن کم اهمیت جلوه دادن خطر شیوع این ویروس و تبعات آن برای مردم، بسیاری از کاربران را نسبت به بازتاب تجربیات بهبودی بدبین کرده است. این بدبینی را در بخشی از واکنش‌ها در توییتر به کاربرانی که درباره بهبودی خود یا دوستان و بستگان خود نوشته‌اند، می‌توان دید، ازجمله این واکنش که از کاربری "بهبودیافته" تقاضا شده نتیجه مثبت آزمایش کرونای خود را ارائه کند، تا ثابت شود تجربیات او واقعی است. 

خصوصا اگر کاربر با اسم و مشخصات واقعی خود در توییتر فعالیت نداشته باشد یا زمان زیادی از ورودش به توییتر نگذشته باشد یا شناخته‌شده نباشد، باور کردن حرف‌های او ظاهرا سخت‌تر می‌شود. 

در عین حال، فعالیت دایمی ارتش سایبری ایران در توییتر که به اکانت‌های منسوب به آن‌ها به اصطلاح "اکانت‌های ناامن" گفته می‌شود و فعالیت‌شان در توییتر همسو با پروژه‌های تبلیغاتی نظام ایران در رابطه با موضوعات مختلف است، کاربران را به آن دسته از محتواهایی که درباره کرونا "جو امید" به وجود بیاورند حساس می‌کند.  

به کارگیری واژگان یا عبارت‌های استفاده شده توسط علی خامنه‌ای‌، رهبر جمهوری اسلامی،‌ یا دیگر مقامات ایران یا همسو با اندیشه آن‌ها در هشتگ برای مثال هشتگ "کرونا را شکست می‌دهیم" (به جای هشتگ تک کلمه‌ای کرونا) نیز شماری از کاربران را به این جور توییت‌ها حساس می‌کند. 

"وقتی هر سرفه می‌تواند آغاز پایان باشد"

اما بدبینی بخش کوچکی از آن چیزی است که در شبکه‌های اجتماعی خصوصا توییتر و اینستاگرام در جریان است. با جستجوی بیش‌تر به کاربرانی رسیدم که تجربیات خود را بی‌دریغ با دیگران به اشتراک گذاشته‌اند و استقبال بالایی از نوشته‌ها یا ویدیوهای آن‌ها شده است. 

آن‌چه در پست‌های آن‌ها تکرار می‌شود، کم‌تر درباره فضای روانی حاکم بر زندگی خود و بستگان‌شان (که من بیش‌تر به دنبال شنیدن آن هستم) است و بیش‌تر درباره علایم بیماری، طول مدت بیماری و تجربه قرنطینه خودخواسته برای گذر از بیماری است. از همین رو، مورد استقبال کاربران خصوصا کاربران هراسان از هر سرفه قرار می‌گیرند، بخصوص وقتی که "هر سرفه می‌تواند آغاز پایان باشد."

این جمله را مردی ۳۵ ساله ساکن یکی از مناطق مرکزی تهران و از کاربران توییتر به من می‌گوید. او که مصاحبه را می‌پذیرد، تلفنی می‌گوید که بیماری را از همسرش، پرستار یکی از بیمارستان‌های تهران (نام بیمارستان محفوظ است) گرفت. او گلایه دارد که بیمارستان محل کار همسرش بیمار کرونایی پذیرفت اما "تجهیزات نداشت". 

به گفته او، همسرش بعد از دو سه روز کار با بیماران مبتلا به کرونا تب کرد و بعد توانایی بویایی و چشایی‌اش را از دست داد اما بیماری سریع گذشت و "به جز یکی دو شیفت غیبت نکرد." بعد از همسرش نوبت به خودش رسید: «سردرد بسیار کشنده‌ای گرفتم که غیرقابل تحمل بود، در عرض پنج شش ساعت بویایی و چشایی‌ام را از دست دادم و بعد از دو سه ساعت تب کردم، بدن درد بسیار شدید داشتم و حالت تهوع گرفتم و علایم گسترش پیدا کرد و بدتر شد و تقریبا یک هفته افتادم اما چون علایم تنفسی مثل سرفه شدید نداشتم و احساس تنگی نفس نمی‌کردم، همسرم اجازه نداد به بیمارستان بروم. داروهای رایج را خودش به من داد تا تبم بعد از یک هفته بدون نیاز به دارو قطع شد و الان فکر می‌کنم بهبود پیدا کرده‌ام.»

او که در انتظار موعد مهاجرت کاری به یکی از کشورهای اروپایی است وقت کافی برای استراحت در خانه دارد، اما همسرش بعد از بیماری و حتی هنگام نگهداری از او که بیمار بوده است، اجازه مرخصی نداشته است. او می‌گوید:‌ «همسرم مجبور است کارش را انجام دهد. در بیمارستان به بسیاری از کسانی که خودشان اعلام کرده‌اند ممکن است ناقل باشند گفته شده است نیروی کار کم است و باید  کار کنید. گفته‌اند ماسک بزنید کافی است.»

او می‌گوید همه این ایام که حدود ۱۰ روز به درازا کشیده است این‌گونه گذشته است: «تک و تنها و با حال بد به کارهای نیمه تمام زندگی‌‌ام فکر می‌کردم، اینکه زندگی بعد از من چه می‌شود و اینکه چه کارهایی که چه برای همسرم چه برای خانواده‌ خودم هنوز نکرده‌ام و این فشار بیماری را بیش‌تر می‌کرد. خصوصا وقتی هر سرفه می‌تواند آغاز پایان باشد.»

"هیچ وقت هیچ کس نخواهد فهمید"

پزشک جوانی در شهر ساری یکی دیگر از کسانی است که گفتگو با من را می‌پذیرد. او شاهد بیماری پدرش (۵۰ ساله) و دوست نزدیکش (۲۶ ساله) بوده است: «پدرم به علائم خفیف مبتلا بود دوست صمیمیم به علائم شدید.» حالا هر دو بهبود یافته‌اند، بهبودی‌ای که حاصل روزهای متوالی درد و هم‌زمان نگرانی شدید نزدیکان بوده است. 

این پزشک جوان که خودش در بیمارستان برای دریافت ماسک و دستکش برای هر شیفت کارش "باید برود به اتاق پرستاری بیمارستان و امضا دهد"، از بیماری پدرش می‌گوید. 

او می‌گوید با توجه به محدودیت دسترسی به تست کرونا، با داروهای موجود و استراحت از پدرش در خانه مراقبت کرده‌اند. اما به گفته او "مشکل" این بوده که پدرش که یکی از کارکنان آزمایشگاه یکی از بیمارستان‌های شهر است مجبور بوده است به رغم بیماری سر کار حاضر شود. او می‌گوید: «با اینکه می‌دانستند که پدر بیمار است ولی می‌گفتند حتما باید تا وقتی حال عمومی‌اش خوب است سر کار حضور داشته باشد چون کمبود نیرو وجود دارد.» به گفته او همین موضوع باعث می‌شود بیماری پدرش طولانی شود و "تقریبا ۲۱روز طول بکشد."

او انتقاد می‌کند که استراتژی قطع زنجیره بیماری در ایران مورد توجه نیست:‌ «نه تنها به پدرم گفتند تا می‌توانی یعنی تا وقتی زنده‌ای بیا سر کار، که افراد خانواده هم که با بیمار برخورد داشته‌اند به حال خود رها می‌شوند و صحبتی از قرنطینه وجود ندارد. یا تستی از افراد به ظاهر سالمی که در اطراف بیمار بوده‌اند نیست.»

این پزشک می‌گوید "آگاهی خودشان" باعث شده است محل زندگی‌ خودش و خواهرش را در مدت بیماری پدرش جدا نگه دارند و مادرشان هم تنها کسی باشد که با رعایت فاصله و استفاده از ماسک با او در تماس بماند. او می‌گوید: «اما مردم نمی‌دانند یا نمی‌توانند اینطور رعایت کنند.»

به گفته او "وضع اقتصاد آنقدر بد است که کسی که مثلا کارگر روزمزد است بین بیماری که مسئولان شب و روز می‌گویند جدی نیست و و مردن از گرسنگی در صورت کار نکردن، انتخاب می‌کند که برود سر کار و خودش و خانواده‌اش بیمار و بخشی از زنجیره ابتلا به بیماری می‌شوند."

او با زیر سوال بردن آمار مطرح شده از سوی مقامات ایران، اظهار امیدواری می‌کند که زودتر دارویی برای درمان بیماری کرونا یافته شود چون به گفته او در غیر این‌صورت "نه جمهوری اسلامی از مردن مردم ابایی دارد و نه هیچ وقت هیچ کس از آمار واقعی کشته‌های این بیماری در ایران مطلع خواهد  شد."