رمانهای جنایی آلمانی در صدر لیست کتابهای پرفروش جهان
۱۳۸۶ دی ۲۵, سهشنبهلازم نیست به آمار و ارقام مراجعه کنیم تا علاقهی شدید آلمانیها را به خواندن کتاب دریابیم. کافی است که وقتی سوار مترو یا قطار میشویم، نگاهی به دور و اطراف خود بیندازیم: بیاغراق از هر پنج نفری که ایستاده یا نشسته در این وسایل نقلیه جابهجا میشوند، سه نفر مشغول خواندناند و اغلب کتابهای جیبی قطور در دست دارند. بیشتر این کتابها، رمانهای جنایی و ماجراجویانهاند؛ مثل کتابهای آندرآ ماریا شنکل، (Andrea Maria Schenkel) یا یان کوستین واگنر، (Jan Costin Wagner) که در حال حاضر طرفداران زیادی نه تنها در آلمان، بلکه در سراسر جهان پیدا کردهاند.
شنکل کارآگاه خیالیش را در منطقهی فرانکن در شمال ایالت بایرن، به جستجوی قاتل میفرستد و واگنر، همراه قهرمان یا ضدقهرمانش در فنلاند، در پی معنا وتعریف "جنایت و مکافات" است. از نظر محتوایی ولی این دو و بسیاری دیگر از جنایی نویسان آلمانی تفاوت زیادی با هم ندارند: کمی هیجان همراه با تعقیب و گریز، اندکی توضیح رویدادهای تاریخی، شرح ویژگیهای منطقه وگذشتهی آن، و سرانجام نشاندادن نابسامانیهای اجتماعی و سیاسی، اجزای کلاسیک این رمانهای جنایی را تشکیل میدهند؛ اجزایی که جدید نیستند. جدید تنها این است که به تازگی نام جنایینویسان آلمانی هم در ردیف نویسندگان جهانیای که رمانهای جنایی مینویسند، در لیست کتابهای پرفروش قرار گرفته است.
جنایی نویسی در آلمان
جنایی نویسی در آلمان از سالهای دههی شست شروع شده است. دو رویداد، شاخص این آغاز است: یکی این که ریچارد فلش، (Richard Flesch)، مسئولیت بخش "کتابهای کارآگاهی" انتشارات بزرگ آلمانی روولت، (Rowohlt) را بهعهده گرفت، بهطور مرتب کارهای "جنایی نویسان" آن زمان آلمان را به چاپ رساند و از آنان پشتیبانی کرد: نویسندگانی چون هانس ـ یورگ مارتین، (Hans-Jörg Martin)، فریدهلم ورمایر، (Friedhelm Werremeier) ایرنه رودریان، (Irene Rodrian) از جملهی آنها هستند. دیگر این که فلش، به عنوان مدیر بخش "کتابهای جنایی" این انتشاراتی برای ترجمهی کارهای جنایی نویسان بینالمللی به آلمانی، بودجه تعیین کرد و به تدریج این آثار را به چاپ رساند. از میان این نویسندگان، جنایی نویسان سوئدی، سئووال/ والوو، (Sjöwall/Wahlöö) که زن و شوهر بودند، بیشترین تآثیرات را در زمینه ژانر رمان جنایی بر نویسندگان آلمانی گذاشتند.
یک دههی کامل ادبیات جنایی آلمان، متأثر از نسخهی سوئدی آن بود که ترکیبی از بررسیهای اجتماعی ـ انتقادی زمان حال، کارآگاههای محزون و متفکر با شک و تردیدهای اخلاقی خود و رازها و معماهای کلاسیک بود. این تأثیر کم کم به کشورهای دیگر هم راه یافت و به اصطلاح به مدل ادبیات جنایی معاصر اروپای مرکزی تبدیل شد. زوج سوئدی سئووال/ والوو این جایگاه رفیع را از آن رو به دست آوردند که "جنایی نویسان" آلمانی زبان آن دوره مثل دو نویسندهی سوئیسی فریدریش گلاوزر، (Friedrich Glauser) و فریدریش دورنمات، (Friedrich Dürrenmatt) به عنوان نویسندگان فردگراییای که در کارهایشان ورای ضوابط این ژانر، اجزای ادبی دیگری را نیز بهکار گرفتند، مرید و جانشینی نداشتند.
تفاوت بین "ادبیات جدی" و "ادبیات سرگرمکننده"
پاگرفتن "جنایی نویسی" ولی در آلمان چندان ساده نبود. در اواسط دههی هفتاد، جنایینویسان و حامیان اندکشان بیش از هر چیز با این تصور جاافتاده در حال مبارزه بودند که ادبیات کارآگاهی، از نظر ادبی آثاری بیاهمیتاند. در هیچ کشور دیگری غیر از آلمان، منتقدین ادبی و افکار عمومی بین "ادبیات جدی" و "ادبیات سرگرمکننده" تفاوتی چنین بارز قائل نبودند. تجربهی فاشیسم در این کشور که سرگرم شدن از راه تبهکاری را از نظر اخلاقی ممنوع اعلام کرده بود، در جاافتادن این برداشت بیتأثیر نبوده است. جنایینویسان معروفی چون نوربرت کلوگمن، (Norbert Klugmann) و پتر ماتیوس، (Peter Mathews) هم بر این "مرزکشی ادبی" صحه میگذاشتند. آنها در سال ۱۹۸۶ رسماً اعلام کردند که: «ادبیات جنایی، تنها یک عامل اقتصادی است و نه موردی که بخشهای فرهنگی روزنامهها به آن بپردازند». با این شعار، جنایی نویسان آلمانی به سندیکایی پیوستند که در حال حاضر ۳۲۰ عضو دارد. این سندیکا هر ساله به بهترین رمان جنایی آلمانی و بهترین رمان جناییای که به زبان آلمانی برگردانده شده باشد، جایزهای اهدا میکند.
جشنوارهها، دیدارهای بین نویسندگان سندیکا
و اما دلیل این که رمانهای جنایی، در حال حاضر سایر ژانرهای ادبی را در بازار کتاب کنار زده اند، در چیست؟ سخنگوی سندیکای جنایینویسان آلمان، یورگن کهرر، (Jürgen Kehrer) معتقد است که خوانندهی معمولی در یک اثر از یک سو، هیجان و از سوی دیگر ارتباط با جامعه را جستجو میکند. رمان جنایی هر دوی این جوانب را در خود جمع دارد. دلیل دیگر رونق رمانهای کارآگاهی در آلمان، به نظر کهرر افزایش "شمار نویسندگانی است که مثل شنکل میتوانند کتاب پرفروش بنویسند." اغلب آنها با این تصور دست به قلم میبرند که: "جنایی نویسی، پولساز است".
افزون بر این، سندیکای جنایینویسان آلمان برای رواج بیشتر این ژانر نیز دست به اقدامات گستردهای زده است. از جمله برپایی جشنوارهای به نام "کریمیناله" از سال ۲۰۰۶ . سال به سال بر اهمیت این فستیوال افزوده میشود. کریمیناله در حال حاضر به محل آشنایی و تبادل نظر و آموزش ژانر جنایی نویسی و همچنین خرید و فروش آثار و ارتباط با فرستندههای تلویزیونی و شرکتهای فیلمسازی در این ژانر تبدیل شده است. برگزارکنندگان این فستیوال انتظار دارند، بیش از ۲۵۰ نویسنده در جشنوارهی سال ۲۰۰۸ که در وین برپا میشود، شرکت کنند.
جنایینویس پولساز آلمانی
آندرآ ماریا شنکل، یکی از جنایینویسان آلمانی است که به شعار "جنایی نویسی، پولساز است" اعتقاد راسخ دارد. اولین رمان این نویسندهی ۴۵ ساله با عنوان "تان اود"، (Tannöd) در سال ۲۰۰۶ با تیراژ اندک ۲۵۰۰ نسخه در یک انتشاراتی کوچک بهنام "ادیسیون نائوتیلوس"، (Edition Nautilus) در شهر هامبورگ منتشر شد.
"تان اود"، در رمان شنکل نام شهر دورافتادهای است که قاتلی مرموز در یک شب تمام افراد یک خانوادهی دهقانی را در آن به قتل میرساند. این قاتل ناشناس، که هویتش تنها در چند صفحهی پایانی کتاب معلوم میشود، حتی به کودکان این خانواده که به خست، ترشرویی و خباثت معروف بودند، هم رحم نمی کند و همه را یکجا با کلنگ از پا درمیآورد.
شنکل پیش از نشر "تان اود" در انتشاراتی "ادیسیون نائوتیلوس"، چاپ رمان خود را به اکثر انتشاراتیهای بزرگ آلمان پیشنهاد کرده بود و با پاسخ منفی آنها روبرو شده بود. تا کنون ولی از این کتاب بیش از ۳۰۰ هزار نسخه به فروش رسیده است. این رمان در بهار سال ۲۰۰۶، یک باره در صدر کتابهای برتر برخی از رسانهها، مثل "دی ولت"، "آرته" و "رادیوی نورد ـ وست" قرار گرفت و جوایزی بیشمار، از جمله جایزهی "رمان جنایی سال ۲۰۰۷ آلمان" را از آن خود کرد. تا به حال امتیاز ترجمهی آن به ۱۴ کشور جهان فروخته شده است و شرکت آلمانی تهیهی فیلم ووسته فیلم وست، (Wüste Film West) با خرج مبالغ هنگفتی حق تهیهی فیلم از روی این داستان را به خود اختصاص داده است.
فتح بازار کتاب جهان
اینطور که پیداست، به تازگی جهان نه تنها فیلمها و هنرپیشگان آلمانی، بلکه نویسندگان جنایینویس این کشور را نیز "کشف" کرده است. شهرها و بناهای تاریخی آلمانی نیز که قاتلها و قربانیهای خیالی این نویسندگان در آنها پرسه میزنند، هم بر جاذبیت این آثار افزودهاند. به این راز که بدون "لوکیشن" مناسب، قتلی اتفاق نمیافتد، همهی جنایینویسان آلمانی و غیرآلمانی آگاهند؛ از جمله نویسندهی معروف آمریکایی دونا لئون، (Donna Leon) که قهرمانان رمانهای جناییاش در ونیز آشوب به پا میکنند، یا نویسندهی سوئدی هاکان نسر، (Håkan Nesser) که مثلاً شهری فرضی را به عنوان محل وقوع قتلهای رمانهای جناییاش در نظر گرفته، ولی از توضیحاتش دربارهی واحد پول، کانالهای آب و کشتیهایی که در آن در رفت و آمدند، برمیآید که محل وقوع قتل و جنایت، شهر آمستردام در هلند است.
با اینحال نویسندگان آلمانی هنوز به پای همکاران بینالمللی خود نمیرسند: در حالیکه یک سوم تمامی کتابهای به فروش رسیده در جهان، هر سال رمانهای جنایی هستند، تنها ۲۵ درصد این رمانها از قلم نویسندگان آلمانی تراویدهاند.