رفتار ناعادلانه در محیط کار، بیماریزاست
۱۳۹۱ اسفند ۲, چهارشنبه
تامین عدالت اجتماعی، سرلوحهی برنامهی تمامی احزاب ششگانهی آلمان است. تلقی و تعریف هر یک از این احزاب، ولی با یکدیگر متفاوت است. در حالی که عدالت اجتماعی برای حزب چپها به معنای تقسیم عادلانهی درآمد و رفاه است، احزاب دیگر "تامین امکانات آموزشی برابر برای همه" را تبلیغ میکنند.
هوبرتوس پلنگار، مدیر نهاد موسوم به "ابتکار بازار آزاد با سمتگیری اجتماعی جدید" که نهادی نزدیک به اتحادیهی کارفرمایان است، میگوید: «برای آلمانیها عدالت اجتماعی هنگامی وجود دارد که همهی بچهها از امکانات آموزشی برابر برخوردار باشند. این نظر ۹۰ درصد آلمانیهاست.»
او معتقد است که آموزش، کلید اصلی موفقیت اجتماعی و اقتصادی است. از اینرو به مسئولان توصیه میکند، برای جوانانی که تا کنون از استفاده از امکانات برابر آموزشی محروم ماندهاند، دورههای ویژه دایر شود
به نظر این مدیر، تامین امکانات آموزشی باید از دوران کودکی آغاز شود: «این سرمایهگذاری، چشمانداز شرکت در رفاه اجتماعی آلمان را فراهم میآورد. این امر، خود به خود به تامین عدالت اجتماعی بیشتر در جامعه منجر میشود.»
شکاف بین اقشار اجتماعی
بیش از ۷۱ درصد شهروندان آلمانی معتقدند که دولت در زمینههای اجتماعی ـ آموزشی هنوز موفق به تامین شرایط برابر برای مردم این کشور نشده است. بر پایهی نتایج یک نظرسنجی که از سوی "نهاد پژوهشی آلنزباخ" صورت گرفته است، این گروه بر این باورست که شکاف بین اقشار اجتماعی هر روز ژرفتر میشود. دو سوم آلمانیها، سیاستهای نادرست را مسبب این بیعدالتی میدانند.
هوبرتوس پلنگار، وجود شکاف بین اقشار اجتماعی را در جامعهی آلمان امری "قابل پذیرش" میداند. به باور اشتفان لیبیگ که استاد رشتهی جامعهشناسی دانشگاه بیلهفلد است، نابرابری اجتماعی، الزاما به بیعدالتی منجر نمیشود: «این بخشی از عدالت اجتماعی است که انسانها بر حسب استعدادها و میزان فعالیتشان، حقوق و دستمزد دریافت کنند.»
لیبیگ در این رابطه میگوید: «کسی که در روابط کاری مسئولیت بیشتری میپذیرد، در ورزش استعداد بیشتری از خود نشان میدهد و در دورههای آموزشی بیشتر یاد میگیرد و موفقتر است، باید نصیب بیشتری هم از کار و زحمات خود ببرد. جامعهشناسان معتقدند که این گونه نابرابری، به رقابت در جامعه دامن میزند و در نهایت تامینکنندهی رفاه عمومی است.»
رفتار ناعادلانهی بیماریزا
در دههی سالهای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ که سالهای رونق اقتصادی در آلمان بود، تقسیم برابر امکانات زندگی و رفاه، از اهمیت بیشتری برخوردار بود. به عقیدهی لیبیگ در این سالها، اصولا "چیزی" برای تقسیم کردن وجود داشت. امروزه، ورق برگشته است: «امروزه باید ما نیازهای خود را با نیازهای دیگران هماهنگ سازیم و با هم همکاری کنیم.»
به گفتهی این جامعهشناس، همکاری با یکدیگر و نشاندادن تفاهم، اغلب این احساس را در فرد برمیانگیزد که مورد تبعیض قرار نمیگیرد و رفتار با او عادلانه است: «رفتار ناعادلانه، باعث تقویت سوءظن میشود.»
به نظر این استاد دانشگاه بیلهفلد، چنین احساسی، به ویژه در محیط کار تاثیرات منفی برجای میگذارد و سبب میشود که برخی خود را از فعالیتهای جمعی موثر در پیشبرد کار کنار بکشند. از آن گذشته: «اگر این احساس قربانی بیعدالتی بودن در محیط کار تقویت شود و ازبین نرود، باعث بروز بیماریهای جسمی و روانی بسیاری در کارگران و کارمندان خواهد شد.»
از این رو هوبرتوس پلنگار، معتقد است که کارفرمایان باید بکوشند خواستها و نیازهای کارگران و کارمندان خود را در محیط کار و آموزش "بهگونهای عادلانه" تامین کنند: «آموزش تخصص به جوانان، تنها کافی نیست.» کارفرمایان باید این جوانان را برای یک عمر کار و فراگیری آماده سازند.
از دید هوبرتوس پلنگار، شرکتهای آلمانی به خوبی به وظایف خود آگاهند و در این راه نیز سرمایهگذاریهای لازم را انجام میدهند.