دولت و مجلس، رابطهای نه چندان راحت
۱۳۸۷ خرداد ۶, دوشنبهبعد از پایان آخرین جلسه مجلس هفتم، نمایندگان دور هشتم مجلس با ۱۶۱ رأی، علی لاریجانی را به ریاست مجلس برگزیدند. رقیب لاریجانی برای تصدی مقام ریاست مجلس، غلامعلی حداد عادل رئیس مجلس هفتم بود که تنها ۵۰ رأی به دست آورد.
سعید شریعتی عضو جبهه مشارکت معتقد است این رأیگیری، حاوی یک پیام انتقادآمیز به دولت احمدینژاد بودهاست. مصاحبهای با وی:
دویچهوله: آیا به نظر شما آقای لاریجانی که به ریاست مجلس برگزیده میشوند، در مقایسه با رقیبشان آقای حدادعادل، میتوانند گزینهی مناسبتری برای اقلیت اصلاحطلب مجلس باشند؟
سعید شریعتی: انتخاب آقای لاریجانی نسبت به آقای حداد در کلیت امر یک گام به جلو باید محسوب بشود، زیرا بهرحال آقای حداد هیچ عقبهی سیاسی ندارد و هیچ جریان بالقوه و بالفعل سیاسی را در کشور نمایندگی نمیکند. ولی آقای لاریجانی بهرحال پیشینه و پیوستگیهایی با جریانهای باسابقهی سیاسی در این کشور دارد و میتواند بهرحال به نوعی تعاملات میان این جریانات سیاسی را بیشتر بکند. از این جهت آقای لاریجانی در مقایسه با آقای حداد یک گام به جلوست.
اما این که برای اقلیت اصلاحطلبان مجلس، منفعتی در انتخاب آقای لاریجانی هست یا نه، من معتقدم که آقای لاریجانی در سابقهی امر، مواضع حاد و به شدت تندی نسبت به جریان اصلاحات داشته و حتا در زمان ریاست ایشان در سازمان صدا و سیما در اوج جریان اصلاحات ما شاهد بودیم که نه تنها امکانات صدا و سیما، بلکه با محوریت ایشان حرکات هماهنگی علیه اصلاحات شکل میگرفت. برای همین نمیدانم آقای لاریجانی پس از فراز و نشیبهایی که در این چندسال اخیر در مناصب سیاسی مختلف دیدهاند و تجربهکردهاند و بهرحال در حال حاضر بعنوان چهرهای شاخص در مجلس حضور پیدا کردهاند، چقدر از گذشته تجربه پیدا کردهاند و چقدر حاضرند همان مشی تند و رادیکال خودشان را نسبت به جریانات اصلاحات پی بگیرند.
بهرحال عملکردهای آیندهی ایشان در این جایگاه بعنوان یکی از رؤسای سه قوهی نظام، گویای این امر هم هست که چقدر ایشان واقعا به آن دولت آشتی ملی و وحدت ملی که زمانی از آن دم میزدند، پایبندند و حاضرند حداقل به فراکسیون ۷۰ -۶۰ نفرهی اقلیت اصلاحطلب مجلس هشتم فرصت حضور و ورود بدهند و اجازه بدهند که صدای اقلیت از تریبون مجلس که به گوش عموم برسد و اقلیت مجلس در سازوکارهای مجلس موثر باشد.
از آنجایی که آقای حداد عادل رییس مجلس هفتم مشهور بودند به یکی از طرفداران سرسخت آقای احمدینژاد، آیا نزول تعداد رایهای ایشان را به ۵۰ رای میشود نشانهای از این دانست که مجلس هشتم قرار است یک مجلس منتقد نسبت به سیاستهای دولت نهم باشد؟
به طور طبیعی در واقع قبل از این نتیجه هم ما در تحلیل نتایج انتخاباتی و در واقع اصولگرایان و اصلاحطلبان که در طیفهای مختلف به مجلس راه پیدا کردند، مدعی این بودیم که مجلس هشتم آن رفاقت، صمیمیت و گوش به امربودن دولت را نخواهد داشت و حتا به نظر میرسد که چهرهی انتقادی این مجلس نسبت به دولت با توجه به این که در آستانهی انتخابات ریاست جمهوری هم شروع به کار میکند، پررنگتر خواهد بود و به نظر میرسد دولت نهم در رای اعتمادگرفتن برای همین دو وزیری که الان باید به مجلس هشتم معرفی بکند یا ایستادگی در برابر استیضاح بعضی از وزرای کابینه، خصوصا وزیر بازرگانی، نتواند با مجلس هشتم همچنان رفتار بکند که با مجلس هفتم رفتار کرد.
من فکر میکنم که این رای دارای پیام برای دولت است و با توجه به مواضع انتقادآمیز آقای لاریجانی و اختلاف نظرهای جدی ایشان، خصوصا از نحوهی پیگیری پروندهی هستهای که سبب شد ایشان از دبیری شورای عالی امنیت ملی کنارهگیری بکند، بهرحال من فکر میکنم که اینها همه پیامهایی هست که دولت آقای احمدینژاد و مجلس هشتم که سال راحتی را سپری نخواهند کرد.
برخی از کارشناسان معتقدند که وظیفهی ریاست مجلس فقط نظارت بر مصوبات مجلس است و یکجور سازماندهی دادن به مجلس. بعضیها در مقابل معتقدند که ریاست مجلس میتواند نقش تعیین کنندهای داشته باشد در تعیین عملکرد مجلس. شما اصولا چقدر نقش ریاست مجلس را در نحوهی عملکرد مجلس مهم میبینید ؟
من فکر میکنم مجلس هشتم چهرههای برجستهای که فاصلهی زیادی با همدیگر داشته باشند ندارد. همهی اینها کم و بیش در یک سطح سیاسی هستند، خصوصا در بین اصولگرایان. لذا این که فکر کنیم یک نفر با کاریزما میتواند خودش مجلس را اداره بکند، چنانچه مثلا آقای هاشمی رفسنجانی در مجلس اول و دوم این کار را میکرد، یا مثلا در مجلس سوم آقای کروبی اندکی با این شیوه مجلس را اداره میکرد، آقای حداد و آقای لاریجانی در آن حد از کاریزما و نفوذ کلان در بین نمایندگان مجلس برخوردار نیستند که بتوانند مجلس را به این شیوه اداره بکنند. اما بهرحال جایگاه رییس مجلس یک جایگاه برجسته است در میان نمایندگان مجلس و عملا درواقع با توجه به حضور ایشان در مجمع تشخیص مصلحت نظام و بعنوان رییس شورای امنیت ملی، در جلسات روسای سه قوه، بهرحال یک نقش اثرگذاری را میتواند داشته باشد آقای لاریجانی یا هر کس دیگری که رییس مجلس بشود. اما این کاملا به رفتار خود مجلس و این که در مجلس چقدر محرک باشد رییساش برای اثر گذاری بستگی دارد. بعضی موقعها این اصطلاح بود که آقای حداد عادل نمایندهی حکومت در مجلس هستند، نه نمایندهی مجلس در حکومت. اگر بخواهد این اتفاق برای آقای لاریجانی هم بیفتد، آقای لاریجانی هم نمایندهی در واقع داخل حکومت باشد در مجلس و از طرف حکومت مامور به ادارهی مجلس باشد، خب این یک نوع از اداره مجلس است. شق دیگرش این است که رییس مجلس در واقع نمایندهی نمایندگان مجلس در کانونهای قدرت باشد و از حق نمایندگان و به اصطلاح حق آن مردمی که به آن نمایندگان رای دادهاند دفاع بکند. این رفتار آقای لاریجانی در آینده است که نشان میدهد، آقای لاریجانی نمایندهی حکومت در مجلس است، یا نمایندهی مجلس در حکومت.
و این ترکیب ریاست مجلس که آقای لاریجانی قرار است عهدهدار آن بشوند و حضور یک اقلیت اصلاحطلب در مجلس، آیا فکر میکنید این ترکیب بتواند مجلس هشتم را به یک قوهی منتقد دولت تبدیل بکند؟
من فکر میکنم فراکسیون منتقدان دولت، فراکسیونهای منتقد دولت نهم در مجلس هشتم، قدرت اکثریت شدن را دارند. یعنی آنجایی که مجال انتقاد یا مخالفت با تصمیمات عجیب و غریب دولت نهم باشد، قطعا فراکسیون اصلاحطلبان که چیزی حدود ۷۰ـ ۶۰ نفر هستند، باضافهی فراکسیون اصولگرایان منتقدان دولت که آنها هم چیزی حدود ۸۰- ۷۰ نفر هستند، به نظر میرسد این دو در کنار هم میتوانند مانع از برخی تصمیمات عجیب و غریب دولت نهم در مجلس آینده باشند. این کاملا روشن است که وجهی مجلس هشتم نسبت به مجلس هفتم انتقادیتر خواهد بود.
مصاحبهگر: میترا شجاعی