دو رویکرد متفاوت به افزایش ناامنیهای اجتماعی
۱۳۹۰ تیر ۱۷, جمعهمهسا، دانشجوی ۲۲ ساله رشته ادبیات دانشگاه علامه طباطبایی، روی پل مکانیزه محدوده مدیریت تهران هدف بیش از ۴۰ ضربه چاقوی همکلاس و خواستگار ناکام خود قرار میگیرد. به گفته نگهبان "پل مدیریت"، پلیس خیلی دیر در محل حادثه حاضر میشود، خبری از ماموران اورژانس نمیشود، مهسا با وانت به بیمارستان رسانده میشود، اما برای نجات جان مهسا دیگر بسیار دیر شده بود.
انتشار خبر سلاخی دختر دانشجوی دانشگاه علامه طباطبایی تهران در مقابل چشمان مردم، در ادامهی حوادثی دیگر همچون خبر تجاوز دسته جمعی به زنان، چیزی جز «افزایش ناامنیهای اجتماعی» القا نمیکند. چنانکه داریوش قنبری، نماینده ایلام در مجلس نیز وقوع چنین حوادثی را «ضربات جبران ناپذیر به امنیت روانی شهروندان» ارزیابی میکند.
داریوش قنبری از ضرورت طرح سوال از وزیر کشور و حتی استیضاح وی سخن میگوید، اما برخی دیگر از نمایندگان مجلس ایران، چاره را در جلوگیری از انتشار خبرهای چنین حوادث تکاندهنده میبینند و در صدد تدوین طرحی برای ضابطهمند کردن انتشار اخبار چنین حوادثی هستند.
بشنوید: گفتوگو با عباس عبدی
عباس عبدی، تحلیلگر مسائل سیاسی و اجتماعی، در گفتوگو با دویچه وله نظر دیگری دارد. او میگوید: «معمولا نیروهای مدیریتی جامعه سعی میکنند این آشغالها را زیر فرش بریزند تا دیده نشود. اما واقعیت این است که با این کار خانه تمیز نمیشود. بنابراین کسانی که این طرحها را میدهند، بیش از آنکه به فکر امنیت روانی جامعه باشند، به فکر امنیت خاطر خودشان هستند که شهر در امن و امان است. این نوع تصمیمات مشکلات را بدتر هم میکند.»
او درباره سابقه محدودیت برای انتشار اخبار حوادث میگوید: «قبلا محدودیتی در زمینهانتشار اخبار اجتماعی وجود نداشت. به معنای دقیقتر، محدودیت رسمی در این زمینه وجود نداشت. شاید رسانهها در حوزهسیاسی اخباری را منتشر نمیکردند، ولی در حوزه اجتماعی چنین محدودیتی وجود نداشت. مثلا فرض کنید در ملاء عام و در خیابان اتفاقی میافتاد یا یک مقامی به صورت غیررسمی آن اتفاق را مطرح میکرد، روزنامهها هم از آن خبر استفاده میکردند و محدودیتی وجود نداشت. قانون مطبوعات هم در این مورد صراحت دارد. البته همیشه محدودیتهای غیررسمی در ایران بوده است. قاعدتا در حوزههای سیاسی بیشتر و در حوزههای اجتماعی کمتر.»
تشدید نگاه جنسیتی به جامعه، بستر تهدید علیه زنان
داریوش قنبری، نماینده مجلس ایران نیز معتقد است برخی نمایندگان مجلس قصد محدود کردن رسانهها را دارند. این نماینده مجلس ایران معتقد است بهجای عدم انتشار اخباری اینچنین باید آنها را منتشر کرد تا باعث بیداری جامعه شود و مردم احتیاط لازم را در این زمینه رعایت کنند.
این نماینده مجلس ایران طرحهایی نظیر تفکیک جنسیتی کلاسهای دانشگاه، گشت ارشاد و... را باعث تشدید نگاه جنسیتی به جامعه و بستر تهدید علیه زنان عنوان کرده و وقوع فجایعی مانند حادثه قتل دختر دانشجو با ضربات متعدد چاقو دانسته است.
به دنبال وقوع حوادث اخیر، کمیسیون شوراهای مجلس ایران طرح «ضابطهمند کردن اخبار حوادث» را تدوین کرده است. محمدجواد ابطحی، عضو کمیسیون شوراها، گفته است: «برخی بیتدبیریها موجب شده که اطلاعات غلط و متناقض درباره این حوادث منتشر و مورد سواستفاده دشمنان قرار بگیرد. کمیسیون به این جمعبندی رسید که درباره اینگونه حوادث و انتشار اخبار مربوط به آن در رسانهها، تدابیری در قالب تدوین طرح انضباط رسانهای در دستور کار خود قرار دهد.»
عباس عبدی انتشاراخبار حوادث را با "تب بدن" مقایسه میکند و میگوید: «مشکل این تفکر یکی دوتا نیست. فرض کنید جلوی انتشار یکسری اخبار را بگیرند. این ممنوعیت به خیلی چیزهای دیگرهم تسری پیدا میکند. یکدفعه چشم باز میکنند و این اتفاقات را در خانواده و نزدیکان خودشان هم میبینند. اخبار حوادث مثل تب میماند. نه فقط حوادث، اخبار دیگرهم همین طور، عین تب میمانند. وقتی بدن تب میکند، خود تب فینفسه مشکلی نیست، ولی علامت میدهد که یکجایی از بدن عفونت کرده و باید آن را پیدا کرد و ریشهی آن عفونت را خشکاند. و اگر تب نباشد ما متوجه عفونت نمیشویم مگر وقتی که کار از کار گذشته است.»
راهحلهای سنتی و جدید
آقای عبدی درباره حادثه قتل دختر دانشجو روی پل مدیریت میگوید: «با دو جملهای که پلیس در مورد این قضیه گفته است، آدم نمیتواند بفهمد که واقعا چه چیزی اتفاق افتاده است. چون بسیاری از مواقع اینحوادث یا دقیق مطرح نمیشوند یا اینکه حتی ممکن است مخدوش مطرح شوند. اما میتوان گفت برخی جوانان خیلی بلد نیستند این نوع مشکلات را حل کنند. یک جوان امروزی وقتی از کسی خواستگاری میکند و عاشق کسی میشود ولی طرف مقابل او را دوست ندارد باید به انتخاب او احترام بگذارد. برخی جوانان در این مواقع راهحلهای سنتی را هم پیش نمیگیرند زیرا که اساساً بلد نیستند انجام دهند.»
این تحلیلگر ادامه میدهد: «در گذشته خانوادهها پادرمیانی میکردند و سعی میکردند قضایا و مشکلات را با مسالمت و گفتوگوی سنتی حل کنند. مشکل این است که افراد با ارزشهای جدید مثل تساهل، مدارا و گذشت هم آن قدرها آشنا نیستند. این جوان، آدمی جدید نیست. اما میخواهد امروزی عاشق شود در عین حال که از پدربزرگ خود هم سنتیتر است.»
به گفته عباس عبدی، باید برنامهای در سطح افکارعمومی و جامعه وجود داشته باشد و این موضوعات مطرح شود و جوانان با راهحلهای جدید و ارزشهای جدید آشنا شوند تا این اتفاقات کمتر پیش آید.
خشونت بالای بهکار رفته در قتل دختر دانشجو
خشونت بکار رفته در حادثه قتل دختر جوان دانشجو توسط همکلاسی خود، این جنایت را از سایر قتلها متمایز کرده است. یکی از شاهدان عینی وقوع این حادثه را چنین توصیف کرده است: «پسر جوان روی سينه دختر نشسته بود و پشت سر هم، حدود ۱۰ دقیقه بیوقفه به او چاقو میزد. هر وقت يكی از مردمی كه آنجا جمع شده بودند میخواست جلو برود و دختر را نجات بدهد، پسر جوان با داد و فرياد تهديدش میكرد. بعد از ۱۰ دقيقه او دخترک را رها كرد. دختر هنوز زنده بود و دست و پا میزد.»
به گفته عباس عبدی، نوع خاصی از خشونت در سیر حوادث سالهای اخیر در ایران بیشتر شده است و سهم قتلهای خانوادگی و عشقی نسبت به گذشته بسیار بیشتر شده است.
حسین کرمانی
تحریریه: مصطفی ملکان