دو برابر شدن شمار کودکان خیابانی تهران
۱۳۸۷ مرداد ۳۱, پنجشنبهمدیر کل سازمان بهزیستی استان تهران، طاهر رستمی، در گفت وگویی با خبرنگار خبرگزاری کار ایران (ایلنا) در روز سهشنبه (۳۰ مرداد) گفت که شمار کودکان خیابانی استان تهران طی یک سال گذشته دو برابر شده است. وی افزود که در سال ۱۳۸۶ در مجموع ۴۶۰ کودک خیابانی و کار شناسایی شده بودند که از این تعداد ۸۰ نفرشان کودک کار بودند. به گفته رستمی آمار امسال حاکی از وجود نزدیک به ۸۰۰ نفر کودک خیابانی و کار در استان تهران است.
این آمار رسمی است. کارشناسان تردید دارند که این آمار دربرگیرنده همه کودکان خیابانی استان تهران باشد. همچنین افزایش دوبرابری تنها محدود به تهران نیست، بلکه دیگر شهرهای بزرگ ایران، مثل اصفهان، شیراز، مشهد و تبریز نیز با این پدیده روبرو هستند.
به گفته شاهدان عینی بیشتر کودکان خیابانی از صبح تا شب در حال تکدی هستند و آنچه را بدست میآورند به باجگیرانی میدهند که این کودکان را در خدمت خود گرفتهاند. پدر و مادر برخی از این کودکان معتادند و فرزندانشان را به باجگیران اجاره دادهاند، یا خود نیز مشغول تکدی هستند. همچنین اخبار موثقی در دست است که باجگیران با دادن بخشی از پول حاصل از تکدی کودکان به برخی از ماموران پلیس، راه را برای شرکت سهامی نامريی خود هموار میکنند.
دلایل افزایش شمار کودکان خیابانی
اما در یک سال اخیر چه اتفاقی افتاده که بر شمار کودکان خیابانی به این نسبت افزوده شده است؟ به گفته دکتر فرامرز قرهباغی، جامعهشناس در تهران، عواملی مختلف و در عین حال در پیوند با هم برای چنین رشدی وجود دارد. مهمترین عامل «شرایط اقلیمی نامناسب است، یعنی خشکسالی، قحطی و کمیابی منابع آبی و غذایی. تا حدی که بسیاری از روستاها امکان کشت و زرع و دامپروری و فعالیتهای کشاورزی را از دست دادهاند. بنابراین چارهای برای آنها باقی نمانده مگر اینکه به سمت شهرهای کوچکتر، میانشهرها، کلانشهرها و ابرشهری مانند تهران برای ادامه حیاتشان بگریزند.»
ایران به خاطر وضعیت جغرافیایی خود همواره با مسئله آب درگیر بوده است. هم اکنون بخش عمدهای از منابع آبی ایران صرف توزیع در شهرهای بزرگ میشود. توزیع نامتناسب آب موجب آن شده که به بخش کشاورزی خسارات فراوان وارد بیاید و به گفته کارشناسان کشاورزی تبدیل به محرومترین بخش اقتصادی ایران شود، چنانچه هشدار داده میشود که روستاهای ایران در بسیاری از بخشهای کشور، از جمله شمال غرب و جنوب غرب ایران و نیز شرق ایران در معرض نابودی هستند.
خشکسالی و کمآبی نه تنها در ایران بلکه در کشورهای همسایه ایران موجب آن شده که روستاییان موطن خود را ترک کنند.
طاهر رستمی، مدیرکل سازمان بهزیستی استان تهران نیز در گفتگو با خبرنگار ایلنا به این نکته اشاره کرده بود که ۹۰ درصد از کودکان خیابانی استان تهران مهاجران استانهای دیگر یا کشورهای همسایه هستند.
به گفته دکتر قرهباغی کودکان خیابانیای که در یک سال اخیر به خاطر خشکسالی از کشورهای همسایه به ایران آمدهاند، ظاهر نیمهشهری یا حتی شهری دارند و برای زنده ماندن تکدی میکنند. در گذشته اما بیشتر افرادی بودند از طایفهای به نام "فیوج" که از مناطق اطراف وزیرستان و بلوچستان پاکستان به ایران میآمدند که «حرفهشان تکدی، کلاهبرداری و، با پوزش از خوانندگان، پااندازی بود و ما اینها را تا سالهای سال در حاشیه خیابانهای تهران میدیدیم.»
اثرات وضعیت نابسامان اقتصادی
عامل دیگری که به نظر فرامرز قرهباغی جامعهشناس موجب دو برابر شدن شمار کودکان خیابانی طی یک سال اخیر در استان تهران شده است، وضعیت نابسامان اقتصادی کشور است. آقای قرهباغی میگوید: «طبیعتا در بخش عمدهای از اقتصاد مبتنی بر کشاورزی و دامپروری در ایران، به غیر از شمار معدودی از صنایع، مثل کشت نیشکر هفت تپه و کشت صنعت مغان، مابقی کشاورزی و دامداری ایران وابسته به خانواده است و وابسته به دو نوع روش کسب محصول است. یکی دیم است و دیگری آبی. بالای ۹۵ درصد محصولات دیم ایران در یک سال اخیر نابود شده است. در مورد کشت آبی هم همین طور است، چون آب به قدر کافی نیست که هم برای کارخانجات، هم به عنوان آب آشامیدنی و هم برای زمینهای کشاورزی تقسیم شود.»
افزایش نرخ بیکاری در سراسر ایران هم موجب آن بوده که جمعیت جویای کار به سوی شهرهای بزرگ روی بیاورند دکتر قرهباغی هشدار میدهد که دو برابر شدن شمار کودکان خیابانی در استان تهران تنها بخشی از بحرانی است که مدتهاست شروع شده و میرود تا به پدیدهای غیرقابل کنترل تبدیل شود. قرهباغی در این مورد گفت: «سپاه بیکاران، اعم از کودکان، نوجوانان، جوانان، میانسالان، کهنسالان، چه زن چه مرد، برای کسب آن میزان خوراک، پوشاک و سرپناه که در حد پیشگیری از مرگ آنها باشد، موجب شده که اینها به سمت شهرهای بزرگ روی بیاورند. و متاسفانه هیچ سازمانی، هیچ تشکیلاتی، هیچ دولتی و هیچ موسسه عمومی یا خصوصی به طور جدی به این نابسامانی اجتماعی نه اشارهای دارد، نه توجهی دارد و نه احتمال میدهد که این وضعیت در آینده چه تبعات بسیار خطرناکی، هم به لحاظ فرهنگی، هم به لحاظ اجتماعی و هم به لحاظ امنیتی برای کشور بوجود خواهد آورد.»