دریاچهی پریشان این بار چرا آتشگرفت؟
۱۳۸۸ اردیبهشت ۷, دوشنبهدریاچهی پریشان یکی از زیباترین دریاچههای آب شیرین ایران است. این دریاچه در ۱۲ کیلومتری جنوب شرقی کازرون و در حاشیهی جنوبی ارتفاعات زاگرس قرار دارد.
دریاچهی پریشان در کنوانسیون رامسر به عنوان تالاب بینالمللی ثبت شده و جزء مناطق حفاظتشدهی ایران محسوب میشود. آب این دریاچه بیشتر از بارانهای سالانه تأمین میشود و در اردیبهشتماه بیشترین مساحت خود را دارا است.
ولی اردیبهشت ماه امسال برای دریاچه بیشترین مساحت را به ارمغان نیاورد.
درست در دوم اردیبهشت، یعنی در روز زمین، دریاچه بار دیگر دچار حریق شد. در طول سه ماه گذشته این چهارمین بار بود که نیزارهای دریاچهی پریشان در شعلههای آتش سوخت.
در برخیاز خبرگزاریها آمده که تاکنون بیش از ۳۰ هکتار از نیزارهای اطراف دریاچه آتش گرفته است.
الههی موسوی، روزنامهنگار و از فعالان زیستمحیطی ایران، در گفتوگو با دویچهوله از روز آتشسوزی و گمانهزنیها سخن میگوید.
دویچهوله: خانم موسوی در طول سه ماه گذشته این چهارمین بار است که دریاچهی پریشان دچار آتشسوزی میشود. این بار علت آتشسوزی چه بود؟
متأسفانه باز هم به طور رسمی در خبرها هیچ پاسخی را پیدا نکردیم. اما حدس و گمانهایی که ما از آتشسوزیهای قبلی داشتیم و تلاشهایی که برای احداث راه و ایجاد جاده در آن منطقه شده بود، برای ما این تصور را به وجود آورد که علت این آتشسوزی میتواند ادامهی جادهسازی باشد. البته بعضیها معتقدند که کشاورزهای منطقه هم برای آبیاری و استفاده از آب نیاز دارند که یک سری از این نیزارها را بسوزانند. ولی من فکر میکنم، آن جادهای که آن نمایندهی محترم میخواهد ایجاد بکند برای اینکه از مردم آنجا رأی بگیرد، به مردم قول داده و به او رأی دادند تا برای دورههای بعد بتواند به اصطلاح میخ خودش را به زمین بکوبد و مجددا رأی بیاورد، ایشان قول داده که آنجا را آسفالت بکند و این کار باید بشود. این آتشسوزی میتواند ارتباط نزدیکی با این مسئله داشته باشد که مردم برخورد کردند،«ان جی او»ها برخورد کردند به رهبر جمهوری اسلامی نامه نوشتند، خواهش کردند به هر ترتیبی هست جلوی احداث راه گرفته شود و به حکم دادستانی این اتفاق هم افتاد. میشود گفت که اینها به نوعی میخواستند انتقام بگیرند و دهنکجی بکنند به قانون و اینکه حالا که شما نگذاشتید این کار را بکنیم ما هم اینجا را آتش میزنیم و به این طریق میتوانیم بعدا این راه را ادامه بدهیم. من گمانم بر این است و بسیاری از کارشناسان و «ان جی او»ها و فعالان زیستمحیطی منطقه هم این را تأیید میکنند.
من از اظهارات شما اینطور متوجه شدم که احتمال عمدی بودن این آتشسوزی بیشتر از سهوی بودن آن است؟
این احتمال بسیار زیاد است. به این دلیل که آتشسوزی ساعت ۶ صبح اتفاق افتاده. آنجا در این ساعت معمولا گردشگر نیست، بومیها نیستند که احیانا خطایی بکنند و آتشسوزی ایجاد شود. شرایط اقلیمی و آب و هوایی منطقه هم به گونهای نیست که آنجا ۶ صبح آتش بگیرد. یعنی دما آنقدر بالا باشد که آتشسوزی ایجاد شود، بنا براین مسلما این آتشسوزی کاملا عمدی بوده.
مسئولان برای اطفای حریق چه کردند؟ آیا مسئولانه و به موقع عمل شد؟
متأسفانه به هیچ عنوان. اگر مسئولانه عمل میشد، قطعا آتشسوزی از ۶ صبح تا هشت و نیم شب طول نمیکشید و این همه تخریب به بار نمیآورد. البته آتشنشانی حاضر شد،ن جی او»ها خیلی زحمت کشیدند، حتی ادارهی محیط زیست کازرون هم خیلی زحمت کشید. ولی به دلیل اینکه تجهیزات اطفای حریق وجود ندارد و سازمان اینها را در اختیار اداراتش نمیگذارد و دولت هم هیچ بودجهای به اینها نداده و اینها بالگرد و تجهیزات لازم را ندارند، آتشسوزی طولانی شد. هیچ اقدام جدی انجام نشد تا اینکه آتشسوزی خود به خود با تمام شدن نیزارها خاموش شد.
محیط بانها چه کردند؟
محیط بانها هم مثل بقیه مردم خیلی زحمت کشیدند. در ساعات اولیه همه دست به دست هم دادند با سطل و ظروفی که در دست داشتند، آب میآوردند. ولی دیدند فایدهای ندارد. حجم آتش آنقدر زیاد و گسترده بود که با چند تا سطل آب نمیشد کاری کرد. به همین دلیل همه کناری ایستادند و نگاه کردند تا اینکه آتش خود به خود خاموش شد و آتشنشانی هم به دلیل باتلاقی بودن منطقه نتوانست کاری بکند.
حتی اگر فرض کنیم آتشسوزی بر اثر سهلانگاری صورت گرفته آیا نمیشود با نظارت بهتر جلوی اینگونه سهلانگاریها را گرفت؟
قطعا همین طور هست. میشود در تمام مناطق تحت حفاظت تدابیری اندیشید. یکی از عمدهترین مسایل موجود در ایران این است که بحث منطقهی تحت حفاظت روشن نیست. یعنی ضرورت ایجاد منطقهی تحت حفاظت، اینکه بر این منطقه چه قوانینی حاکم است و مردم، گردشگران و نهادهای دولتی باید چطور با این مناطق برخورد بکنند، روشن نیست. یعنی برای مردم و نهادهای ما فرق بین منطقهی تحت حفاظت و معمولی وجود ندارد.
وظیفهی روشنگری در این زمینه بر عهدهی کیست؟
این هم از وظایفی است که سازمان محیط زیست و سازمانهای مربوطه دارند، در ارتباط با آموزش شهروندان نسبت به مسائل زیستمحیطی که در قانون برنامهی چهارم توسعهی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی اکیدا بر آن تأکید شده. دولت موظف است، سازمان محیط زیست موظف است و رسانهی ملی ما و سازمان منابع طبیعی موظفند که با کمک هم به مردم آموزش بدهند تا همه قوانین و مسائل و استانداردهای زیستمحیطی را رعایت بکنند. ولی متأسفانه ما میبینیم که به راحتی این قواعد شکسته میشود. بخصوص با نهادهای دولتی و آدمهای بانفوذ هیچ برخورد جدی صورت نمیگیرد.
در مورد این آتشسوزی جدید فعالان زیستمحیطی چه برخوردی کردند؟
فعالان زیستمحیطی تلاش خود را انجام میدهند. بیانیه صادر میکنند، به مردم آگاهی میدهند و میگویند چه باید کرد، اهمیت تالابها و زیستبومها را برای مردم شرح میدهند. ولی باید گفت تعامل سازمان محیط زیست با این «ان جی او»ها آنقدر ضعیف است و سازمان آنقدر منفعلانه برخورد میکند که حضور و وجود اینها را جدی نمیگیرد. شاید علتش این است که در بارهی میزان تأثیرگذاری اینها بر مردم و مسایل محیط زیست اطلاعات کافی ندارند. من نمیدانم چه علتی دارد که اساسا سازمان محیط زیست خیلی مایل نیست با «ان جی او»ها و فعالان محیط زیست و حتی روزنامهنگاران تماسی داشته باشد. یعنی بارها در مسایل مختلف پیش آمده حتی در همین بحث دریاچهی پریشان سازمان از اینکه ما به این شکل اخبار را منعکس میکنیم ناراحت است و این طبیعی است که فعالیت فعالان هم به جایی نمیرسد. قطعا اگر برخورد بهتری وجود داشته باشد و تعامل بهتری بین این مجموعه باشد و اینها بتوانند با همکاری و کمک سازمان محیط زیست عمل بکنند، اثرگذارتر است ولی متأسفانه این تعامل وجود ندارد.
مردم منطقه نسبت به این آتشسوزیهای پیاپی و حوادثی که دریاچه و تالاب پریشان را رو به نابودی میبرد چه برخوردی کردند؟
خیلی برای من جالب بود که حتی پیرزنهای منطقه از اینکه این تالاب رو به نابودی میرود واکنش نشان دادند. دریاچه الان تقریبا خشک است و حتی ماشین از خیلی از جاهایش میتواند عبور کند. من خاطرم هست وقتی که اینها داشتند جاده میکشیدند، قبل از اینکه دادستانی جلویشان را بگیرد، پیرزنها به ما میگفتند که شما دیگر نمیخواهد بیش از این تلاش بکنید، به حرف شما گوش نمیدهند. ما اگر اینها بخواهند بولدوزر بیاورند میآییم و جلوی این بولدوزر میایستیم و نمیگذاریم جاده بکشند.
متأسفانه مردم هم دستشان به جایی بند نیست و نهادهای دولتی به دلیل قدرت و ارتباطهایی که دارند میتوانند خلاف قواعد و قوانین عمل بکنند. چنانچه ما شاهد بودیم در همین بحث راهسازی، این راهسازی با قوانین مطابقت ندارد و غیر قانونی است و اگر در یک تالاب تحت حفاظت محیط زیست راهی ساخته بشود باید حتما با هماهنگی و نظارت باشد. ولی پیمانکار جاده که اتفاقا کارمند ادارهی راه کازرون هم هست صریحا میگفت که نه، اینها خودشان به من چنین مجوزی را دادند و گفتند که برو راه را بکش. بنابراین مردم مخالفند. ولی مسئلهای که همه چیز را خراب میکند و باعث میشود که زیستبومها تخریب بشوند خود نهادهای دولتی و آدمهای صاحب نفوذ هستند.
اگر نظارت بهتری در این منطقه صورت بگیرد و جلوی حوادثی مثل آتشسوزی گرفته شود و عملیات راهسازی به هیچ وجه به اجرا در نیاید، آیا تالاب و دریاچهی پریشان میتواند به وضعیت پیشین خود برگردد؟
نظر کارشناسان این است که قطعا این اتفاق میافتد و طبیعت به طور طبیعی طوری مکانیزمش عمل میکند که میتواند خسارتها را جبران کند به شرط اینکه بشر خسارت غیر طبیعی به آن اکوسیستم وارد نکند. این یک مبحث علمی است ولی مشروط بر همین اصل است که ما در درجهی اول به مدیرانمان، نمایندههایمان، مسئولانمان، و در درجهی دوم به مردممان آگاهی و اطلاعات بدهیم و بعد هم قانون را درست اجرا بکنیم و واقعا جلوی تخلفها بایستیم.
مصاحبهکننده: فریبا والیات
تحریریه: فرید وحیدی
برای شنیدن مصاحبه به لینک زیر مراجعه کنید