درمان آلرژى
۱۳۸۵ شهریور ۲۶, یکشنبهيكى از موزههاى شهر برلین پایتخت آلمان، موزهاى است به نام موزه تاریخ پزشکی كه تابستان امسال اسناد مربوط به بيمارى آلرژى را به نمايش گذاشته است. هر چند كه نشانههاى آلرژى از قرنها پيش شناخته بودند و اسناد پزشكى كه از سيصد سال پيش از ميلاد مسيح باقى مانده حاكى از آنند كه پزشكى باستان براى درمان برخى از انواع آلرژى مانند آسم تجويزهاى مانند بخورهاى گياهى را توصيه مىكرده اما كلمه آلرژى صد سال پيش براى اولين بار و به پيشنهاد كلمنس فون پركويت (Clemens von Priquet) پزشك اتريشى وارد لغتنامه پزشكى شد. آلرژى از لغت يونانى آلوس مشتق شده و آلوس يعنى بيگانه يا ناشناخته. پيشنهاد اين نام بارى از دوش پزشكان برداشت، چون بالاخره مىتوانستند مجموعه عوارض اين بيمارى را با لغت مشخصى تعريف كنند.
پروفسور ولفرام استری (Wolfram Sterry) مدیر يكى از مراكز درمانى برلين كه توسط كليسا حمايت مىشوند مىگوید: ” اينطور به نظر مىرسد كه آلرژى مشكل چندان بزرگى نيست. خوب آدم عطسه مىکند، خارش دارد، بعد خودش را مىخاراند اینهم که بد نیست. اما وقتی دقیقتر نگاه کنیم آلرژی مىتواند با خطر مرگ همراه باشد. آلرژى تبديل به بیماری مزمنی مىشود که بیمار را گرفتار عذاب روزانه مىكند، توانایی را كاهش مىدهد و به زندگی روزمره به طور قابل توجهی لطمه مىزنند.“
اینکن کایتا (Inken Keiter) يكی از مراجعين درمانگاه، سالهاست كه از بيمارى آسم، يكى از شايعترين انواع آلرژى رنج مىبرد. مىگويد: ”در مورد من میوههای هستهدار هستند كه باعث حملههای آسمی مىشوند. مثلأ اگر میوههای مثل سیب یا گیلاس بخورم فوراً روی ریههام اثر مىکنند و نمىتوانم نفس بکشم. این هم خیلی سریع اتفاق میافتد.“
اولین نشانههاى آلرژی در اينكن زمانى كه شش ساله بود بروز کردند. علائمى مثل خشکى و پوسته پوسته شدن پوست، تشكيل لكههاى بزرگ اگزما، علائم سرما خوردگی و در آخرين مرحله آسم خودش را نشان مىدهد. روند شایعی که متأسفانه در بسيارى از نوزادان هم دیده مىشود. از هر ده کودک یکی از حساسيت پوستى رنج مىبرد. یوستوس (Justus) پسر پترا سامر یکی از این بچههاست. پترا مىگويد: ” از سه یا چهار ماهگیاش شروع شد، توی عکسها مىشود دید. روى تمام پوستش اين قرمزى ديده مىشد. همینطورى بود که الان مىبینید، مثل وقتی آدم شروع مىکنه خودش را بخاراند.“
یوستوس تمام مدت نا آرام بود، بخصوص شبها. پترا اضافه مىكند: ” برای اینکه بخوابد باید روی تختش مىنشستیم و دستهاشو نگه میداشتیم، نه خیلی محکم ولی باید حواسش رو پرت مىکردیم، دست و پوستش رو نوازش مىکردیم تا وقتی که بالاخره خوابش مىبرد. داستانی که دو سال تمام هر شب و هر یك ساعت یکبار تكرار مىشد.“
تمام بدن بچه تاولهاى آبدار مىزدند كه گاه خونريزى مىكردند. حتى با اينكه مجاری مخاطیاش ورم مىکند هیچ کدام از پزشکانی که معاینهاش کردند نمىتوانند تشخيص درستى بدهند. پترا مىگويد:” من بعداً احساس کردم شانس نداشتم که از اول سراغ پزشک خوبى بروم.“
کم کم مشخص مىشود كه بچه به شیر و لبنیات و تخم مرغ به شدت حساس است. پترا براى درمان پسرش راههاى مختلفى را امتحان مىكند. ”وقتى بچه بودم سالى شش هفته مىرفتيم ساحل دریای شمال. این سفر را با بچهام تجربه کردم اما آب وهوای سواحل دریای شمال کمی سنگین است، ولى وقتی به جزاير قنارى رفتيم حالش خوب شد و براى اولين بار پوستش مثل همه بچههای دیگه بود.“
اما در خانه تنها کرمهای آرامبخش و ضد التهاب حاوی کورتیزولاند كه يوستوس را آرام میكنند. اوج بيمارى فصل بهار و تابستان است، زمانى كه گرده و شکوفه درهوا پخش است. از چند ماه پیش داروى تازهاى وارد بازار آلمان شده است که تا كنون پیشرفتهای خوبی در زمينه درمان آلرژى نشان داده است. دارو به صورت آمپول زیر پوست تزريق مىشود. نكته اينجاست كه تزريق آمپول بايد هر چهار هفته يكبار تكرار شود و هزينه هر دوره نزديك پانصد يورو تمام مىشود، البته اين هزينه را بيمههاى درمانى در آلمان تقبل مىكنند. مطمئنأ توليد انبوه دارو در چند ماه آينده از اين قيمت نجومى هم خواهد كاست.