دانشآموزان آلمانی اطلاع کمی از تاریخ کشور خود دارند
۱۳۹۱ مرداد ۸, یکشنبهسطح شناخت دانشآموزان آلمانی از گذشته و تاریخ این کشور بسیار نازل است. بر پایهی تازهترین نظرسنجیها که از سویدانشگاه آزاد برلین صورت گرفته، ۶۶۰۰ دانشآموز بین ۱۶ تا ۱۷ ساله، حتی شاخصهای نظام دیکتاتوری و دموکراسی را نمیشناسند و معتقدند که مثلا هیتلر دموکرات بود.
در این نظرسنجی اطلاعات دانشآموزان پنج ایالت آلمان دربارهی نوع نظام حکومتی حاکم در دورههای پیش از جنگ جهانی دوم (رایش سوم)، جمهوری دموکراتیک آلمان (DDR)، جمهوری فدرال آلمان (BRD) پیش از فروپاشی دیوار در سال ۱۹۸۹ و نیز پس از وحدت دو آلمان مورد بررسی قرار گرفته است.
فقر اطلاعاتی
کلاوس شرودر (Klaus Schroeder)، استاد دانشگاه آزاد برلین، نتایج این پژوهش سیاسی را نشانهی فقر اطلاعاتی دانشآموزان آلمان میداند. این کارشناس علوم سیاسی که مسئولیت نظرسنجی را به عهده داشته، میگوید: «۴۰ درصد پرسششوندگان اصلا در مورد تفاوتهای اساسی بین یک رژیم دیکتاتوری و دموکراتیک شناختی ندارند. به نظر این دانشآموزان، نوع حکومتهای حاکم بر دورهی ناسیونال سوسیالیسم و جمهوری دموکراتیک آلمان، دیکتاتوری نبوده است.»
بر اساس نتایج این نظرسنجی، بیش از ۵۰ درصد پرسششوندگان بر این باورند که در جمهوری فدرال آلمان پیش از سال ۱۹۸۹، روابط دموکراتیک حاکم نبوده و تنها ۶۰ درصد این دانشآموزان حکومت کنونی آلمان را دموکراتیک میدانند.
در این نظرسنجی پرسششوندگان از یک سو میتوانستند به سوالها پاسخ "آری" یا "نه" بدهند: به عنوان مثال به این پرسش که «در دورهی ناسیونال سوسیالیسم، دیکتاتوری حاکم نبود.» یا از میان چهار امکان طرح شده، یکی را برگزینند: «پس از قدرتیابی ناسیول سوسیالیستها، چه چیز تغییر کرد و لغو شد؟ ۱ ـ واحد پول آلمان (مارک دورهی رایش)، ۲ ـ خدمت سربازی، ۳ ـ آزادی سفر، ۴ ـ قانون اساسی.» به این ترتیب نمیتوان اطمینان داشت که پاسخ دانشآموزان از سر آگاهی و نه از روی حدس و گمان بوده باشد.
علت نادانی
به گفتهی کلاوس شرودر، دلیل اصلی ناآگاهی سیاسی پرسششوندگان سطح نازل اطلاعات عمومی دانشآموزان است که «بهکلی نمیدانند تعریف دموکراسی چیست و یک نظم دیکتاتوری یا دموکراتیک از چه شناسههایی تشکیل میشود».
برخی از کارشناسان معتقدند که وضعیت خانوادگی و شرایط زندگی این دانشآموزان نقشی تعیینکننده در شکلگیری آگاهی و دانش این گروه بازی کرده است. این کارشناسان به عنوان مثال به فقر اطلاعاتی پرسششوندگان مهاجرتبار اشاره میکنند که بر اساس نتایج این پژوهش چشمگیر بوده است. برخی دیگر در این رابطه پاسخهای "نادرست" دانشآموزان را متاثر از "جهانبینی" رایج در خانوادههای پرسششوندگان مهاجرتبار میدانند و یادآور میشوند که نظر مثبت دانشآموزان ترکتبار و کردتبار نسبت به ناسیونال سوسیالیستها، از گرایشهای یهودیستیزانهی آنان و مخالفت با سیاستهای کنونی دولت اسرائیل ناشی میشود.
مقصر کیست؟
از نظر برخی دیگر از متخصصان امور آموزش، سیستم آموزشی آلمان عامل اصلی فقر اطلاعاتی دانشآموزان این کشور است: بیش از ۸۰ درصد پرسششوندگان در پاسخ به این سوال که اطلاعات خود را از چه منبعی بدست آوردهاند، مدرسه را به عنوان مرجع اصلی مطرح کردهاند.
از دید شرودر، آموزگاران در این رابطه به خوبی از عهدهی انجام وظایف خود برنیامدهاند. او میگوید: «سالهاست که معلمها در کلاس درس کمتر به آموزش واقعیتها و فاکتهای تاریخی میپردازند و برنامههای آموزشی خود را بیشتر بر پایهی تجزیه و تحلیل مسائل متمرکز میکنند.» به گفتهی این استاد علوم سیاسی، تجربه نشان داده که این شیوه کارا نیست: «استدلال این بود که دانشآموز در درجهی اول لازم نیست با جزء جزء وقایع و رویدادها آشنا شود، بلکه کافی است که کل مسئله را بفهمد و بتواند آن را تجزیه و تحلیل کند. سوال اصلی ولی این است که بدون اطلاع از فاکتها و آشنایی با وقایع و پدیدهها، چگونه میتوان قدرت تمیز و تشخیص را تقویت کرد؟»
معلومات ارزشمند
از این رو کلاوس شرودر نتیجه میگیرد که وظیفهی اصلی مدارس در آلمان در مرتبهی نخست، آموزش روشن فاکتها، معیارها و شناسههای اصلی، آنهم همراه با ارزشهای اجتماعی و انسانی است. او میگوید: «این به معنای بازگشت به دوران حفظ طوطیوار فاکتها و شناسههای پدیدههای سیاسی ـ تاریخی نیست. بلکه آموزش معلوماتی است که با ارزشهای مشخص اجتماعی در پیوندند.» به باور این استاد علوم سیاسی، آموزگاران باید بدانند که تدریس علوم نظری از جمله تاریخ، بدون "انتقال ارزشهای اجتماعی بار بر آنها" ممکن نیست. او میگوید: «قانون اساسی آلمان چارچوب این نظام ارزشی را مشخص کرده است.»