خسرو سینايی، یک زندگی هنری در خدمت فرهنگ و مردم ایران
۱۳۹۹ مرداد ۱۲, یکشنبهخسرو سینایی، که به دلیل ابتلا به ویروس کرونا در بیمارستانی در تهران بستری بود، سرانجام روز شنبه ۱۱ مرداد در ۷۹ سالگی درگذشت.
او در تولید فیلمهای مستند، فیلمهای کوتاه و بلند داستانی و همچنین تدریس فیلمسازی در دانشگاه و آموزشگاههای هنری دست داشت.
خسرو سینایی ۹ دیماه ۱۳۱۹ در ساری به دنیا آمد و پس از تحصیل در دبیرستان البرز تهران، برای ادامه تحصیل به وین رفت. در پایتخت اتریش، در رشتههای معماری، موسیقی، کارگردانی و فیلمنامهنویسی تحصیل کرد و با توشهای درخور در سال ۱۳۴۶ به ایران برگشت.
نخستین فعالیت او در ایران تولید فیلمهای مستند برای وزارت فرهنگ و هنر بود. در این چارچوب با خلق فیلمهایی مانند "حاج مصورالمُلکی" درباره یک هنرمند مینیاتوریست، و "آنسوی هیاهو" درباره نوجوانان ناشنوا و مدرسه باغچهبان، نگاه و شیوه خاصی را به جامعه سینمایی معرفی کرد.
او بیان مستند را با نوعی بافت روایی و داستانگونه همراه کرد که به فیلمهای او جلوه و جذابیت خاصی بخشید.
خسرو سینائی از سال ۱۳۵۱ در تلویزیون ملی ایران به کار تهیه و کارگردانی فیلمهای مستند ادامه داد.
بسیاری از سینمادوستان جالبترین تجربه سینایی را تولید فیلم "مرثیه گمشده" میدانند. او برای تولید این مستند بلند بیش از ده سال کار تحقیقی دقیق انجام داد و سرانجام در سال ۱۳۶۲ به پایانش رساند.
فیلم به سرنوشت گروهی بزرگ از آوارگان لهستانی پرداخته است که در سالهای جنگ دوم جهانی، که ایران خود در شرایطی دشوار گرفتار بود، از سیبری به ایران اعزام شدند. سینایی با دقت و عطوفت سرنوشت این آوارگان غریب را تا پس از پراکنده شدن آنها از اردوگاه محل اقامتشان دنبال کرده است.
سینایی در سال ۱۳۸۴ فیلم مستند - داستانی "گفتوگو با سایه" را کارگردانی کرد و در آن کوشید، با استفاده از مواد فیلمی و عکسی گوناگون، زیر و بمهای زندگی صادق هدایت، نویسنده مشهور ایرانی، را با پرداختی بدیع و تصویری ارائه دهد.
در سینمای داستانی
او پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ در عین ادامه تدریس فیلمسازی به کارگردانی فیلمهای سینمایی روی آورد و چند فیلم باارزش ساخت.
نخستین فیلم بعد از انقلاب او به عنوان "زندهباد" (۱۳۶۱) فیلمی ساده و صمیمی بود که متاسفانه هم از نگاه منتقدان و هم از توجه تماشاگران عادی دور ماند.
پس از آن به سال ۱۳۶۳ فیلم دیگری به نام "هیولای درون" کارگردانی کرد که به سرنوشت یک مامور ساواک پس از انقلاب میپردازد.
سیر هنری خسرو سینایی نشان میدهد که این فیلمساز به درونمایههای سیاسی، به ویژه بر محور حوادث مهیب جامعه ایران، مانند انقلاب و جنگ علاقه فراوان داشت، اما شرایط حاکم بر جامعه فضا را بر فیلمسازی "غیرخودی" مانند او هر روز تنگتر و سرانجام به کلی نابود کرد.
او همواره گلهمند بود که نگاه حاکم بر سینمای ایران، به فیلمسازانی مانند او که مایل هستند از دیدگاهی مستقل و شخصی و با نگاهی متفاوت به مسائل سیاسی و اجتماعی بپردازند، مجال عرض اندام نمیدهد.
به فیلمهای سینایی همواره باید با ملاحظه محدودیتهای بیشمار سینمای ایران مانند سانسور بیرحمانه نگاه کرد.
فیلم "در کوچههای عشق" (۱۳۶۹) که به پیامدهای اجتماعی جنگ هشت ساله با عراق پرداخته، در طرح مشکلات اجتماعی فیلمی مؤثر و گیراست. این فیلم در سال ۱۹۹۱ در بخش "نوعی نگاه" جشنواره کن به نمایش درآمد.
از آن مهمتر فیلم داستانی "عروس آتش" است که در سال ۱۳۷۸ تولید شد.
فیلمساز در این فیلم به مشکلات و محدودیتهای ستمگرانه بر زنان در جوامع سنتی ایران پرداخته است: دختری از بومیان جنوب که دانشجوی رشته پزشکی است، به استاد جوانش دل میبندد، اما سرانجام ناچار میشود بر تمنای دل پای بگذارد و با پسرعموی بیسواد و ماهیگیر خود ازدواج کند.
از خسرو سینایی حدود ۱۲۰ فیلم کوتاه و بلند گوناگون به جا مانده است. نام او به ویژه با خلق شماری از مستندهای جذاب و هنرمندانه، ماندگار خواهد بود.