خروج محمد البرادعی از صحنه سیاست اتمی
۱۳۸۸ آذر ۹, دوشنبهاز روز سهشنبه اول دسامبر، یوکیا آمانو، دبیرکل جدید آژانس بینالمللی انرژی اتمی، کار خود را آغاز میکند. دکتر محمد البرادعی، دیپلمات ۶۷ ساله مصری، در طول مأموریت ۱۲ ساله خود، به دلیل فعالیتهایش در آژانس بینالمللی انرژی اتمی و تلاش پیگیر در جهت جلوگیری از بروز جنگ و درگیریهای بینالمللی، جایزه صلح نوبل را دریافت کرد.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی در سال ۱۹۵۷ میلادی کار خود را آغاز کرد. این نهاد تحت پوشش سازمان ملل فعالیت میکند. البرادعی به عنوان چهارمین رئیس آژانس، در سال ۱۹۹۷ مسئولیت دبیرکلی آن را بر عهده گرفت. در سالهای بعد یکبار در ۲۰۰۱ و سپس در ۲۰۰۵ دوباره در این مقام ابقا شد. انتخاب وی در این زمان علیرغم فشاری بود که دولت رئیس جمهور وقت آمریکا، جرج دبلیو بوش، برای گزینش دوباره وی به عمل آورد.
البرادعی تلاش بسیاری کرد که مقامات جمهوری اسلامی ایران ابهامات ۶ ساله را در پرونده هستهای خود روشن سازند. اما از نظر آژانس مخفی کردن وجود تأسیسات فردو در نزدیکی قم که در اوایل اکتبر امسال به اطلاع آژانس رسید، خلاف تعهدات بینالمللی و شفافیت در فعالیت هستهای ایران بوده است. پایان مأموریت البرادعی با صدور قطعنامه آژانس بینالمللی انرژی اتمی علیه ایران مصادف شد.
خبرگزاری کار ایران، ایلنا، از «سایه روشنهای البرادعی در آژانس» و از «سیاست یکبام و دو هوا»ی وی در فراز و نشیب مناقشههای هستهای نام برده است. به نوشته ایلنا، سیاست البرادعی «هموار ذائقه غرب را تلخ و اعتماد را از کشورهایی نظیر ایران سلب کرد». ایلنا در ادامه «باز نشدن گره پروندههایی نظیر مناقشه هستهای سوریه و ایران» را نیز بر عهده سیاست وی میداند.
دکتر بهروز بیات، متخصص فیزیک هستهای، از سیاست بیطرفانه البرادعی در مدت خدمتاش یاد میکند. وی معتقد است که البرادعی علیرغم تهمتها به همکاری با ایران، تلاش کرد پلی برای سازش و توافق بوجود بیاورد: «در مورد ایران آقای البرداعی واقعاً حداکثر کوشش خود را کردند که به نحوی بیطرفانه مسئله را فیصله دهند. ایشان حداکثر مساعیشان را به خرج دادند که جنگی در ایران اتفاق نیفتد. یادآوری میکنم هنگامی که صحبت از امکان حملهی اسراییل به ایران بود، ایشان گفتند که در صورت حملهی اسراییل به ایران، استعفا میدهند. در هرحال آقای البرداعی کوشش بزرگی کردند که برای ایران، برای جمهوری اسلامی، پلی برای سازش و توافق بسازند، به نحوی که بسیاری از محافل هم در دنیا ایشان را به عنوان کسی که نسبت به جمهوری اسلامی ملایم است یاد کردند و یا حتی بعضیها تهمت همکاری را هم به او زدند. ولی من براین عقیدهام که ایشان عمیقاً به مسئلهی صلح اعتقاد دارند، عمیقاً به این موضوع اعتقاد دارند که نباید سلاح هستهای به کار برده شود؛ نه تنها به کار برده نشود، بلکه باید در دنیا جمع شود.»
حسن شریعتمداری، تحلیلگر و فعال سیاسی، از مهارت البرادعی در جلوگیری از جنگ علیه ایران یاد میکند و عمل وی را به عنوان سیاستمداری شایسته مورد ستایش قرار میدهد: «آقای البرداعی در دورهی بسیار سختی ریاست آژانس را داشت و هشت سال از این دوره مصادف بود با دورهی بوش و محافظهکاران نو در آمریکا که هر آن احتمال شروع جنگ با ایران و در دستور قرارگرفتن آن وجود داشت. آقای البرداعی به شدت احتراز داشت که از گزارشهای آژانس برای شروع جنگ استفادهی ابزاری شود و توانست ماهرانه و در چارچوب وظایف قانونی خود، گزارشها را چنان تنظیم کند که هرچند پروندهی ایران از آژانس به شورای امنیت سازمان ملل رفت، ولی لحن گزارشها همچنان همیشه دوپهلو بود و باعث شد کشورهایی که مخالف جنگ بودند، مانند چین و روسیه، بتوانند از این دوپهلو بودن گزارشها استفاده کنند و امکان ارجاع قطعنامههای شورای امنیت را به پاراگراف ۴۰ یا ۴۱ این قانون ندهند که جنگ را مجاز میکند. به نظر من این کاری بود که آقای البرداعی با موفقیت انجام داد. البته میتوان تفسیرهای مختلفی از این کار داشت و این را مثبت یا منفی نسبت به منافع ایران دانست. ولی در این که یک شخصیت بیطرف باید گزارشاتاش را اینطور تنظیم میکرد، به نظر من جای شکی نیست و از این جهت میتوان سیاست آقای البرداعی را در این دوران ستود.»
شریعتمداری معتقد است که ایران امکان دورهی البرداعی، یک شرقی بر مسند آژانس، را از دست داده است. او درباره روی کار آمدن یوکیا آمانو و سیاست آیندهی آژانس معتقد است: «امروز شخصیت دیگری بر سر کار میآید که به آمریکاییها شاید بسیار نزدیکتر باشد. ایران سعی کرده بود که در عرض این مدت در حاشیهی قانونیت از ابهام در قانونهای آژانس بینالمللی استفادهی ابزاری کند و مقاصد خودش را در پیشبرد دانش و فناوری هستهای و دسترسی به اورانیوم غنیشده با موفقیت پیش ببرد. معلوم است که این کار همیشه امکان ندارد و جامعه جهانی از سالها قبل قصد واقعی ایران را میدانست. به نظر من، این دوره دورهی تصمیمگیری جامعه جهانی است و جامعه جهانی به ایران اجازه نخواهد داد که برای ابد به این بازی ادامه دهد و از این بازی برای دسترسی به سلاحهای هستهای استفاده کند. من مطمئنم که ایران اگر در سیاستهای اساسی خودش در این مورد تغییر فاحشی ندهد، با دورهی بسیار سختی مواجه خواهد بود.»
مهران براتی، تحلیلگر سیاسی، میگوید که البرادعی تلاش خود را به کار برد تا در پایان مأموریتاش یادگاری از خود در تأمین صلح جهانی باقی بگذارد، آن هم پیشنهادی بود دو ماه پیش در ژنو به گروه ۵+۱ داده شد و ایران طبق آن پیشنهاد، قبول کرده بود که ۸۰ درصد از اورانیوم غنیسازیشدهی ۵ / ۳ درصدی خود را به روسیه بدهد و در نهایت اورانیوم ۲۰ درصدی از فرانسه بگیرد و این راهحلی بود که نگرانیهای دنیا را برای دستیابی احتمالی ایران به سلاح اتمی، لااقل برای سه سال از میان بردارد: «فکر میکنم عملکرد آقای البرداعی به عنوان کسی که مسئولیت نهادی را داشته است که شورای امنیت سازمان ملل آن را بوجود آورده، در این مقام علیرغم اینکه همیشه زیر فشار کشورهای بزرگ قوی بوده است، ایشان سعی کردند بیطرفانه عمل کنند و سیاستمدار بسیار خوبی بودند. عرصه بر ایران تنگتر خواهد شد، به این دلیل که آقای البرداعی میخواست در پایان دوران مسئولیت، یادگاری از خود در تأمین صلح جهانی باقی بگذارد و آن، پیشنهاد مشترکی بود که ایشان با ایران تنظیم کرده بود. هنوز مهلتی یک تا سه ماه به ایران داده خواهد شد، ولی دیرترین وقت احساس من این است که شورای امنیت تصمیمات خیلی جدیتری در مورد ایران خواهد گرفت و این متأسفانه برای پایان کار آقای البرداعی پایان خوبی نخواهد بود.»
الهه محتشم، پژوهشگر مسائل هستهای، که خود در کنفرانس منع سلاحهای اتمی که در سال ۲۰۰۷ در وین برگزار شد شرکت کرده است، معتقد است که در آن زمان برخورد میان آمانو که ریاست آن کنفرانس را برعهده داشت و آقای سلطانیه، نمایندهی ایران، خوب نبود. وی میگوید: «در آن کنفرانس که من البته به عنوان یک ناظر بیطرف و به عنوان یک ناظر آکادمیک متخصص از انگلستان شرکت کرده بودم، آقای سلطانیه خیلی از آقای آمانو انتقاد کرد که مثلاً آقای آمانو باید قبل از این کنفرانس میآمد از همهی اعضای معاهده نظراتشان را میخواست، ولی از ایران هیچ نظری نخواست. و به خاطر همین، در آن کنفرانس من متوجه شدم یک تضاد شخصیتی بین آن دو بوجود آمده است.»
الهه محتشم با اشاره به نقش دوگانه گزارش های البرادعی برای آژانس میگوید: «البرداعی از یک طرف میخواست از اینکه این گزارشها توجیهی برای حمله به ایران شود جلوگیری کند، ولی از طرف دیگر هم میخواست ایران را زیر فشار بگذارد که پروتکل الحاقی را امضا کند.» این پژوهشگر مسائل هستهای، ازعوامل تأثیرگذار دیگر بر سیاست آمانو به عنوان دبیرکل آینده آژانس بینالمللی انرژی نام میبرد: «ما باید در نظر بگیریم که رئیس شورای حکام الان مالزی است. مالزی همیشه رابطهی خوبی با ایران داشته و طرفدار آن بوده و حتی در قطعنامهای که علیه ایران شورای حکام آژانس به تصویب رساند، مالزی با آنکه رئیس شورای حکام بود، رأی ممتنع داد. ولی از طرف دیگر فکر میکنم، چون اوباما اکنون رئیس جمهور آمریکاست و سعی کرده ایران را به پای میز مذاکره بیاورد و غربیها میدانند که به هرحال به ایران احتیاج دارند و چون مشکلات خیلی زیادی در افغانستان و عراق و جاهای دیگر دارند، نمیخواهند از سر جنگ با ایران دربیایند، بنابراین امکان دارد که روابط بین آمانو و سازمان انرژی اتمی ایران، حالتی متعادل هم به خودش بگیرد.»
احمد شیرزاد، دکتر فیزیک هستهای، نماینده مردم اصفهان در مجلس ششم و از اعضای شورای مرکزی جبهه مشارکت، در مورد اتمام فعالیت البرادعی و جهت گیری احتمالی جانشین وی میگوید: «طبیعی است که مدیرکل جدید به لحاظ ملیت ژاپنیاش روی گسترش پروژهی هستهای باید حساسیت ویژهای داشته باشد. اگر روی این موضوع هم حساب کنیم، طبیعتاً انتظار میرود که کمی سختگیری آژانس بر همهی کشورها به طور کلی و از جمله ایران بیشتر باشد و گزارشها یک مقداری با دقت بیشتری و شاید با صراحت بیشتر تهیه شود. اما به نظر من، عامل بسیار مهمی که در نوع گزارشهای دبیرکل آژانس مؤثر است، تغییر دولت در آمریکاست. در واقع آقای البرادعی به عنوان برندهی جایزهی نوبل صلح همیشه حساب میکرد که گزارشی را ننویسد که برای دولت آقای بوش که به شدت دنبال بهانهای برای حمله به ایران بود و گاهی تا حد آمادهباش کامل نظامی پیش رفت، چنین بهانهای را فراهم نکند. ولی وقتی که به هرحال دولت آقای اوباما سر کار آمده و آقای اوباما دستش را برای حل و فصل صلحآمیز مسائلاش با ایران دراز کرده است، طبیعی است که آقای البرادعی یا جانشین ایشان هر کسی که باشد، با راحتی بیشتری گزارشهایش را بدهد و نگران نباشد از این که گزارش دبیرکل آژانس باعث شود که خطر حملهی نظامی افزون شود. البته ممکن است این برای ایران از این جهت مشکلاتی ایجاد کند.»
شیرین جزایری
تحریریه: بابک بهمنش