حکم حبس و شلاق برای ناهید جعفری، فعال حقوق زنان
۱۳۸۷ اردیبهشت ۳, سهشنبهبه گفته دکتر محمد سیفزاده، حقوقدان و عضو کانون مدافعان حقوق بشر، اگر چه در ماده ۶۱۸ قانون مجازات اسلامی برای تجمعی که همراه با هیاهو و جنجال باشد، مجازات از سه ماه تا یک سال حبس و تا ۷۱ ضربه شلاق تعیین شده است، اما از سوی دیگر قانون اساسی هر گونه شکنجه و آزار بدنی را ممنوع کرده، و شلاق همانا از مصادیق بارز شکنجه است. و هر کس شکنجه کند، باید زیر پیگرد قرار گیرد. افزون بر آن، به گفته سیف زاده، ایران از امضاکنندگان میثاقهای بینالمللی است که شکنجه را ممنوع اعلام کردهاند. همچنین دادگاههای انقلاب فاقد صلاحیت تعیین مجازات هستند.
دویچهوله: خانم جعفری، شما کی و به چه صورت از حکم محکومیتتان مطلع شدید؟
ناهید جعفری: پریروز صبح آمدند زنگ زدند و بعد پسرم جواب دادند، فقط گفتند که منزل خانم مثلا فلانی اینجاست، پسرم گفت بله، اینها کاغذی را گذاشتند دم در و رفتند. هنگامی که من به پایین و دم در رسیدم، دیگر کسی را ندیدم. ولی حکم لای در بود، آن را برداشتم و دیدم که بله، حکمام صادر شده و اینها آن را دم در آوردند. به این شکل مطلع شدم. از قبل تلفن نزده بودند یا حتا به وکیلم نداده بودند و اینطوری آوردند دم در و من اینطوری اطلاع پیدا کردم.
در حالی که خانم ارزنی، وکیل شما گفتند که طبق قانون باید حکم را اول به دست وکیل برسانند. درست است؟
بله، قانونا اینطوری است که اگر کسی حکم دارد باید با وکیلش تماس بگیرند و حکم را اول به وکیل ابلاغ کنند. ولی در مورد من اینطوری نشده است. حکم را به خانه آوردند و من تازه زنگ زدم با وکیلم صحبت کردم که ایشان اصلا خبر نداشتند. ولی من دیگر حکم را به دستشان رساندم.
میتوانید لطفا در مورد دادگاهی که به پروندهتان رسیدگی کرده، توضیح بدهید؟
دادگاهم حدود چهارماه پیش بود، و من البته به همراه وکیلم به دادگاه رفتم. یعنی این تنها موقعی بود که وکیلم هم میتوانست حضور داشته باشد. برای دادگاه رفتیم، ولی حکمش پریروز به دستم آمد.
الان در حکمی که برایتان صادر شده، شما را به چه چیز متهم کردهاند؟
در وهلهی اول در آنجا برای تفهیم اتهام، به من گفتند اقدام علیه امنیت، برهمزدن نظم عمومی، تمرد از دستور پلیس. این اتهامها را به من وارد کرده بودند. ولی الان حکمی که به من دادهاند، فقط در مورد اقدام علیه امنیت و تمرد از دستور پلیس و اینها تبرئه شدم، ولی نوشتهاند که من برای شرکت در تجمع غیرقانونی و اخلال در نظم محکوم شدهام. ششماه حبس و ده ضربه شلاق که این حکم مدت دوسال به حالت تعلیق است.
یعنی اجرایش بستگی دارد به فعالیتهای آیندهی شما؟
اینطور که در حکم من نوشتهاند، نوشتند در صورتی که در مدت این دوسال هر جرمی من مرتکب بشوم، این حکم اجرا میشود.
اخیرا در مورد فعالان حقوق مدنی دیگر، مثلا فعالان حقوق کارگری هم و باز در مورد فعالان حقوق زنان، احکام شلاق صادر میکنند. برای شما چه حالتی دارد صدور چنین حکمهایی؟
من خودم، راستش را بخواهید شوکه شدم، برای این شلاقش. بخاطر این که به هرحال... حتا من تجمع را هم قبول نداشتم. چون آن روز از دوستان من بودند که دادگاهی داشتند و ما منتظرشان بودیم که در واقع دادگاهشان تمام بشود و به پایین بیایند. چیز خاصی نبود. یعنی همین الان هم جلوی دادگاه انقلاب همیشه شلوغ است، یعنی همیشه خانوادههایی میآیند برای پسرها و همسرهایشان، برای پدرهایشان. حالا افرادی هستند که مثلا به هرحال مشکلات دیگری دارند، مثلا برای "مواد" آنها را گرفتهاند یا هر چیز دیگری. آنجا همیشه شلوغ است، یعنی هیچوقت طوری نبوده که مثلا جرمی کسی مرتکب بشود که حکمش شلاق باشد. من نمیدانم، واقعا از نظر قانونی خیلی وارد نیستم که بدانم برای چه جرمهایی باید حکم شلاق داده بشود. ولی واقعیت این است که برای کاری که من میکنم یا امثال من میکنند، تمام مطالباتشان، تمام کارهایمان کاملا صلحآمیز و کاملا مسالمتآمیز است. کاملا مطالباتمان شفاف و روشن است. و این اصلا نمیدانم، نه خلاف اخلاق است و نه خدای ناکرده خلاق شرع کاری میکنیم که باعث صدور حکمی چون شلاق باشد. ولی آنچه مسلم است برای محکوم کردن من، برای این که به هرحال این رعب و وحشت را در من ایجاد بکنند، من مرعوب بشوم، فکر میکنم این حکم را به هرحال به خاطر این صادر کردهاند.
خودتان فکر میکنید تاثیر این حکم شلاق حتا ممکن است بیشتر از حکم حبس باشد؟
ببینید، از نظر روحی و روانی واقعیتاش این است که این صدمه میزند. البته که من، شاید در مورد خودم تعریف نمیخواهم بکنم، ولی از نظر روحی و روانی این حکم شلاق خیلی روی من تاثیر نگذاشت. چرا، چون قبل از من هم آدمهایی بودند که مثلا حتا خانم مرتاضی هم حکم شلاق گرفت و خانم افضلی هم همینطور. پس من تنها نبودم. ولی خب کلا... نمیدانم، توی سن و سالی هستم که یک مقدار اصلا از نظر اجتماعی شاید خیلی چیز قشنگی نباشد دیگر، مثلا ده ضربه شلاق... نمیدانم... نمیدانم واقعا چه بگویم راجع به این.
خانم جعفری آیا قرار است که وکیلتان تقاضای تجدیدنظر در حکم صادرشده را بدهند؟
بله. خوشبختانه آخرین خطوطی که در حکم من نوشته شده، این است که جای این را گذاشتهاند که ما میتوانیم اگر به حکم اعتراض داریم به دادگاه تجدیدنظر برود و وکیل هم بله، چون من اعتراض دارم، وکیل من هم اعتراض دارد و حتما به دادگاه تجدید نظر حکم هم خواهد رفت.
در ضمن، شما خودتان در آن موردی که از آن به نام تجمع یاد میکنند، در روز ۱۳ اسفند ۸۵ در برابر دادگاه انقلاب، مورد ضرب و شتم قرار گرفتید و حتا به شما آسیب وارد آمد و وکلای شما خانم ستوده و خانم عبادی شکایت کرده بودند در این مورد. این پرونده به کجا کشید؟ الان شما را متهم کردهاند، ولی آیا شکایت شما را پیگیری کردهاند؟
خب در واقع از همان موقع که خانم عبادی و خانم ستوده شکایت را تنظیم کردند و برای آنجا بردیم، از همان موقع پرونده به جریان افتاده. ولی تا الان هنوز خبری نشده است. یعنی هر دوره هم که من پیگیری کردم، گفتند که به هرحال ضارب را هنوز نتوانستهاند پیدا بکنند و این پرونده هنوز در دست بررسی است. هنوز من جواب مشخصی ندارم، همین که میگویند در حال بررسی است. بله، ولی من مرتب پیگیری میکنم.
شما از مادران کمپین یک میلیون امضا علیه قوانین تبعیضآمیز، علیه زنان هستید. میتوانیم از زبان خود شما در پایان بشنویم که چه چیز کمپین برای شما اهمیت دارد که به عنوان فعال حقوق زنان با آن همراه هستید؟
من در واقع عضو مرکز فرهنگی زنان هستم. سالها در واقع عضو این NGO هستم و همینطور الان یک سال و هفت ماه است که طرح کمیپین شروع شده، من میتوانم بگویم که، از نظر خودم البته، فعالانه در کمپین شرکت کردم و فعال هستم. الان عضو کمیتهی مادران کمپین هستم. به هرحال فکر میکنم که مطالباتی که ما داریم، خواستههایی که زنان دارند که کاملا، قبل هم گفتم، شفاف و واضح مطرح شده است از همان اول، هیچ چیز پنهانی در آن نیست واقعا. اعتقاد خودم این است که با دعوا و مرافعه که نمیشود کاری را از پیش برد. بعد هم وقتی آدم شیوه حرکتش یک شیوهمسالمتآمیز است، طبیعتا به زور که نمیتوانیم متوسل بشویم. این دو شیوه اصلا با همدیگر همخوانی ندارند. و چون شیوهی ما یک شیوه کاملا دوستانه است، با همهی مردم صحبت میکنیم، چهره به چهره با آنها حرف میزنیم. اگر تمایل دارند که قوانین باید بازنگری و عوض بشود، امضا میکنند و به هرحال در نهایتاش هم طبیعتا این امضاها که جمع بشود، اولین کار، اولین قدمی که باید برداشته بشود برای این امضاها، این است که به دست قانونگذارهای خودمان برسد و استناد کنیم به این امضاها و مجلس و قانونگذارهای خودمان روی آن فکری بکنند. یعنی واقعا اولین راه و گزینهمان این است. و فکر میکنم چون با خیلی از زنهای کشورم همدردم، این است که برای فعالیتام در کمپین خیلی خوشحالم.