حمایتهای موجود از جامعهی بهاییان
۱۳۸۷ بهمن ۲۵, جمعهماه گذشته در ایران گروهی شش نفری از بهاییان دستگیر شدند. دربارهی این دستگیری گزارشهای ویژهای پخش شد؛ زیرا یکی از این دستگیرشدگان منشی یکی از انجمنهای شیرین عبادی، فعال حقوق بشر و برندهی جایزهی نوبل بود. در سایر موارد نیز فشار بر اقلیت بهایی ایران در دوران محمود احمدی نژاد پیوسته افزایش یافته است.
دستگیری و محاکمهی بهاییان
خبر گزاری ایرنا، روز چهارشنبه ۲۴ بهمن، گزارش داد که محاکمهی اعضای این گروه از بهاییان هفتهی آینده آغاز خواهد شد. اتهامهای طرح شده علیه بهاییان، مانند گذشته، جاسوسی برای اسرائیل و تبلیغ علیه جمهوری اسلامی است. چنین پروندههایی دوران آغاز انقلاب ایران را به یاد میآورند که در آن نزدیک به ۲۰۰ بهایی اعدام شدند. تخریب گورستان خاوران تهران نیز در همین راستاست که گفته میشود، قربانیان موج اعدامهای گروهی سال ۱۳۶۷، از جمله ۱۵ بهایی، در آن دفن شدهاند.
اکنون گروهی از ایرانیان مقیم خارج، نامهی سرگشادهای دربارهی وضعیت بهاییان در ایران نوشته و زبان به شکوه گشودهاند. آنها بهخاطر سکوت گذشتهی خود دربارهی وضع پیروان این آیین معذرت خواستهاند. اما آیا پس از دستگیریهای اخیر در ایران، آگاهی از وضعیت بهاییان سویههای تازهای یافته است؟ آیا آلمان بهدلیل مناسبات اقتصادی خوشایند خود با ایران در پرداختن به این موضوع احتیاط میکند؟ وضعیت کشورهای اروپایی دیگر در این میان چگونه است؟
پشتیبانی بریتانیا از بهاییان
برای نمونه در بریتانیا گروهی فراجناحی از اعضای پارلمان و دیپلماتها وجود دارد که شعار آن پشتیبانی از بهاییان است و "گروه فراجناحی پارلمان در حمایت از بهاییان" نام دارد. این ائتلاف میکوشد، پرداختن به سرکوب بهاییان را در برنامهی سیاستهای روزانهی انگلستان قرار دهد. در واقع این جمع بهنوعی نمایندهی منافع بهاییان است. از آنجا که اقلیت بهایی چندان شیفتهی مشارکت در احزاب سیاسی نیست، این گونه پشتیبانی برای آن بسیار موثر واقع میشود.
با وجود این، به نظر راب واینبرگ، عضو شورای ملی بهاییان در بریتانیا، مشکلات این اقلیت بهاندازهی کافی در رسانهها بازتاب نمییابند. مشکل دیگر آن است که رسانهها ترجیح میدهند به موضوعها و درگیریهای روز بپردازند؛ اما سرکوب بهاییان در ایران موضوع تازهای نیست. با این حال، از دیدگاه واینبرگ وضعیت گزارش و خبررسانی بهتر شده است. چندی پیش شبکهی خبری بی.بی.سی، روزنامههای گاردین و تایمز گزارشهایی دربارهی بهاییان منتشر کردهاند. در بریتانیا از بهاییان پشتیبانی کامل میشود. برای نمونه چندی پیش دانشگاهیان برجستهی این کشور، در اقدامی، حق تحصیل بهاییان در دانشگاهها و جلوگیری از آزار سازمان یافتهی فرزندان آنها را در مدرسهها یادآوری کردند.
اتحادیهی اروپا معمولاَ فراخوانهایی برای فشار بر ایران در مسائل حقوق بشر صادر میکند و به مشکلات بهاییان نیز میپردازد. آخرین بار در بهمن ماه سال گذشته پیامی دیپلماتیک برای اصلاح قانون جزایی و حذف مجازات اعدام بهجرم گرایش به آیین بهاییت برای ایران فرستاده شد. سفیر ایران نیز برای همین موضوع در اسفند ماه سال ۸۶ به اتحادیهی اروپا فرا خوانده شد.
وضعیت بهاییان در آلمان
پتر آمسلر، مسئول حقوق بشر جامعهی بهاییان آلمان میگوید:« در آلمان گروهی پارلمانی مانند بریتانیا، برای رسیدگی به امور بهاییان وجود ندارد. اما سیاستمداران این اقلیت را به حال خود وانمیگذارند. بههمین دلیل گروه کاری دوجانبهی مجلس آلمان، به ریاست رولف موتسهنیش، نمایندهی حزب سوسیال دموکرات، محلی برای ارجاع مشکلات بهاییان بهشمار میرود. رامسلر، رفتار دولت آلمان را در جریان دستگیریهای سال گذشتهی بهاییان و احضار سفیر ایران را میستاید. وی تأکید میکند که در جامعهی مدنی آلمان نیز فعالان بسیاری به مشکلات بهاییان میپردازند. گذشته از این نهادهایی چون "جامعهی اقوام تحت تعقیب"، "سازمان عفو بینالملل" یا جامعهی بینالمللی حقوق بشر نیز به مسائل بهاییان میپردازند.
اما وضعیت رسانهها متفاوت بهنظر میرسد. معمولاَ در گذشته از ایران گزارش دیگری جز دربارهی موضوع برنامهی اتمی بهگوش نمیخورد و سرکوب بهاییان کمتر در رسانهها بازتاب مییافت. آمسلر وضعیت گزارشرسانی در این باره را نسبت به گذشته بهتر ارزیابی میکند. از طرف دیگر افزایش خبررسانی در این زمینه نیز نشانهی افزایش سرکوب و فشار بر این اقلیت آیینی است.
بازتاب مشکلات بهاییان در رسانهها
آمسلر، مسئول حقوق بشر جامعهی بهاییان، اشاره میکند که در ماههای گذشته، دستگیریها بازتاب گستردهای در رسانهها نداشتهاند. خانم آیزابل شایانی، روزنامهنگار و اسلامشناس آلمانی-ایرانی، بر این باور است که سرکوب بهاییان در ماههای گذشته بازتاب گستردهای در رسانهها داشته است. اگر در این مورد گزارشهای منفردی منتشر نشده باشد، اقتضای مقررات دنیای رسانهها بوده است.
روزنامهنگاران متخصص ابعاد موضوع آزار بهاییان را دریافتهاند. گذشته از این شایانی تأکید کرده که جامعهی بهاییان آلمان بسیار فعال است و افکار عمومی همواره مشکلات بهاییان را بیشتر حس میکند.
برای نمونه، روزنامهی آلمانی ت.آ. تس، روز ۲۲ بهمن، مقالهای بلند از اسلامشناس و نویسندهی ایرانی، کتایون امیرپور، چاپ کرده است که نویسنده در آن به تاریخچهی تعقیب بهاییان در ایران میپردازد.
سویهی دیگری از مشارکتهایی از این دست را نامهی سرگشادهای نشان میدهد که ایرانیان خارج از کشور، در آن، ضمن بیان سرافکندگی خود از بهاییان پشتیبانی میکنند.
ایزابل شایانی بار دیگر تأکید میکند که موضعگیریهای آشکاری از این دست، در رسانههای آلمانی نیز بازتاب مییابد. بهویژه مشارکت و حمایت شخصیتهای برجسته مانند شیرین عبادی، میتواند تعیین کند که آیا رخدادهای مربوط به بهاییان در مطبوعات و رسانههای آلمان نیز بازتاب لازم را مییابند یا خیر.