حضور "مارکس جوان" در برلیناله
۱۳۹۵ بهمن ۲۴, یکشنبهدر شصت و هفتمین دوره جشنواره فیلم برلین زندگی شماری از شخصیتهای تاریخی نمایش گذاشته میشوند. تنها در بخش رقابتی سه فیلم به چهرههای هنری میپردازند. نخست فیلم افتتاحیه درباره "جانگو راینهارت"، بداههنواز موسیقی و گیتاریست "جاز کولیها" در اروپا، سپس زندگی آلبرتو جاکومتی، نقاش و مجسمهساز سوئیسی و سرانجام یوزف بویس، هنرمند نامدار آلمانی.
اما در بخش ویژه جشنواره فیلمی جدیدی نیز از زندگی کارل مارکس به نمایش گذاشته شد. این فیلم ساخته رائول پک است. پک در سال ۱۹۵۳ در هائیتی به دنیا آمده و در کشورهای مختلفی از جمله در زئیر (جمهوری دمکراتیک کنگو امروز) و ایالات متحده آمریکا دوران کودکی و نوجوانی خود را گذارنده است. او سپس در پاریس و برلین به تحصیل فیلم پرداخت. پک در سالهای ۱۹۹۶ تا ۱۹۹۷ سرپرستی وزارت فرهنگ هائیتی را نیز برعهده داشته است.
بیشتر بخوانید: آغاز رسمی جشنواره سینمایی برلین (برلیناله) با فیلم جانگو
فیلم "لومومبا، مرگ یک پیامبر" یکی از کارهای درخشان پک به شمار میآید. او عضو هیئت داوران جشنوارههای برلین (در سال ۲۰۰۲) و کن (در سال ۲۰۱۲) بوده است و هم اکنون ساکن فرانسه است.
فیلم مارکس جوان محصول مشترک فرانسه، آلمان و بلژیک است، که بنا به موقعیتهای مختلف از سه زبان آلمانی، فرانسوی و انگلیسی استفاده شده است. در این فیلم آگوست دیل، نقش مارکس جوان را ایفا میکند. اشتفان کونارسکه نیز ایفاگر نقش فریدریش انگلس است.
روح سرکش و سنجشگر مارکس
داستان فیلم زندگی مارکس از سال۱۸۴۳ تا ۱۸۴۸ را در برمیگیرد. همکاری مارکس با نشریه "راینیشه تسایتونگ" آغاز فیلم محسوب میشود و با نگارش مانیفست حزب کمونیست، این مرحله از فعالیت نظری و سیاسی مارکس جوان در این فیلم پایان مییابد.
اغلب فیلمهای پک مضمونی سیاسی و اجتماعی دارند. در این فیلم نیز کارگردان کوشیده است تلفیقی از زندگی خصوصی و سیاسی-علمی مارکس را به نمایش گذارد. فیلمنامه نیز اثر پک و پاسکال بونیتزر است.
نگاه پک به مارکس در این فیلم، تاریخی و تا حدودی زیادی همراه با ستایش است. از حواشی جنجالی در مورد زندگی مارکس صرفنظر شده و شرح زندگی او به روایتهای رسمی احزاب کمونیست بسیار نزدیک است.
فیلم زندگی سخت و مشقتبار مارکس در تبعید در پاریس و بروکسل را به خوبی به تصویر میکشد. شخصیت سرکش، انتقادی و بعضاْ پرخاشجوی مارکس در این فیلم برجسته میشود.
یکی از موضوعات محوری در این فیلم رابطه مارکس با همسرش "جنی فون وستفالن" است که به خاطر عشق به مارکس رابطه با خانواده اشرافیاش به سردی میگراید.
فیلم همچنین به آغاز دوستی مارکس و فریدریش انگلس میپردازد. با نمایش بحث و جدلها، میگساریها و بازیهای شطرنج این دوستی به تصویر کشیده میشود. در صحنهای بر همفکری و همنظری مارکس و انگلس بدینگونه تاکید میشود که این دو جملاتی را به دنبال هم ادا میکنند که تکمیلگر یکدیگرند. دوستی این دو نظریهپرداز جنبش کمونیستی تا پایان زندگی مارکس ادامه مییابد.
چهرههای تاریخی
نمایش مناسبات خصوصی و سیاسی مارکس با شخصیتهای تاریخی نظیر میخائیل باکونین، نظریهپرداز انقلابی آنارشیست، پیر-ژوزف پرودون، فیلسوف و جامعهشناس فرانسوی، آرنولد روگه، نویسنده آلمانی در این فیلم به درک شکلگیری نظریههای فلسفی و سیاسی مارکس یاری میرساند.
در فیلم از تاثیرگذاری انگلس بر مارکس و بهعکس نیز یاد میشود. بنا به برخی روایتها و اسناد که در این فیلم نیز از آنها استفاده شده، مارکس به توصیه انگلس مطالعه اقتصاددانهای کلاسیک انگلیسی را آغاز میکند.
فیلم در کنار منازعات سیاسی و نظری مارکس با همرزمانش، به شرایط اجتماعی و معیشتی طبقه کارگر در این دوران نیز نگاهی کوتاه میاندازد. در این فیلم نمایش کارخانه نساجی پدر انگلس در منچستر، محلههای کارگری در این شهر، موضوع کار کودکان و غیره باید به عنوان توضیحی برای زمینههای مادی تکوین نظریههای انقلابی مارکس و انگلس فهمیده شوند.
این فیلم که با نگارش "مانیفست حزب کمونیست" به پایان میرساند، نشان میدهد که همسران مارکس و انگلس در تدوین این اثر تاریخی حضور و تا حدودی مشارکت داشتهاند.
البته با توجه به دادههای تاریخی باید گفت که شرح برخی از وقایع کاملاً منطبق با واقعیت نیست. بطور مثال در فیلم آشنایی مارکس و انگلس در خانه آرنولد روگه در پاریس صورت میگیرد، در حالیکه آشنایی مستقیم ایندو به سال ۱۸۴۲ در کلن و در هیئت تحریریه "راینیشه تسایتونگ" در کلن بر میگردد.
بیشتر بخوانید: سایه سیاستهای ترامپ بر جشنواره فیلم برلین
برای نسل جدیدی که جنبشهای انقلابی و کمونیستی را تنها از طریق کتب تاریخی فرا گرفته، دیدن این فیلم بیشک آموزنده است. فیلم میکوشد نشان دهد که درک واقعیتهای اجتماعی، زمینه اصلی شکلگیری نظریههای مارکس و انگلس بوده و پیوند میان مبارزه سیاسی و مباحث فلسفی- اجتماعی در آن دوران راهکاری ضروری به شمار میآمده است.