حذف یارانهها: «بزرگترین ضربه به اقتصاد و جامعه ایران»
۱۳۸۸ آبان ۱۷, یکشنبههفته گذشته محمود احمدینژاد برخلاف رویه معمول و بدون اطلاع قبلی به مجلس رفت و در نطقی که بیش از وقت قانونی پنج دقیقهای طول کشید، به نمایندگان مجلس گفت که اگر لایحه هدفمند کردن یارانهها آنگونه که مد نظر اوست تصویب نشود، این لایحه را پس خواهد گرفت.
احمدینژاد در لایحه تقدیمی به مجلس پیشنهاد کرده بود که صندوقی تحت عنوان اعتبارات هدفمندسازی یارانهها تاسیس شود و درآمد ناشی از حذف یارانهها به این صندوق ریخته شود. همچنین مطابق این طرح دولت حق دارد، بدون نظارت مجلس از این صندوق برداشت کند.
نمایندگان مجلس با این طرح مخالفت کردند و گفتند، درآمد ناشی از حذف یارانهها باید به حساب خزانه واریز شود و دولت هر زمان که خواست از آن خرج کند، با اجازه مجلس باشد.
سرانجام روز یکشنبه ۱۷ آبان، نمایندگان مجلس به طرح پیشنهادی دولت رای دادند. بنابراین دولت در هزینه کردن درآمد ناشی از حذف یارانهها اختیار کامل خواهد داشت.
دکتر جمشید اسدی، استاد اقتصاد، میگوید، این یک ضربه بزرگ است که دست دولت را برای خرج کردن این درآمد کاملا باز خواهد گذاشت. همچنین به اعتقاد وی، با اجرای این لایحه طبقه متوسط از بین خواهد رفت.
دویچهوله: آقای اسدی، امروز یکشنبه نمایندگان مجلس به لایحهی هدفمندکردن یارانهها به طور کامل رأی دادند و دقیقا همانطور که دولت میخواست این لایحه به تصویب رسید. گفته میشود که این، اختیار صددرصدی مجلس به دولت برای هزینه کردن درآمد ناشی از حذف یارانههاست. آیا اینطور است؟
جمشید اسدی: اتفاق بسیار ناگواری افتاده است. در حقیقت دعوایی که بین دولت آقای احمدینژاد و مجلس بود، براین پایه بود که میگفتند درآمد ناشی از حذف یارانهها در بودجه باشد که زیر نظر مجلس به شهروندان آسیبپذیر مستمند برسد که قرار بود آقای احمدینژاد این پول را به طور مستقیم به آنها بدهد. آقای احمدینژاد نپذیرفت. او میگفت بعد از این که این اتفاق افتاد و یارانهها را حذف کردیم، پول ناشی از آن را در صندوقی خارج از کنترل مجلس بگذاریم که خود دولت به طور مستقیم بتواند آن را خرج کند. بدیهی است که مجلس با آن موافق نبود، به این دلیل که معلوم نیست وقتی دولت در مورد بودجهی کشور پاسخگو نباشد، چه اتفاقی میافتد. حالا با نهایت تأسف وقتی که مجلس این را میپذیرد، یعنی این که یک پول بسیار زیادی دست دولت قرار میگیرد و دولت بدون پاسخگویی به مجلس آن را خرج میکند.
ولی از آنسو دولت گفته است که اگر این طرح تصویب نشود، دولت با بیاختیاری مطلق روبهرو میشود و حتی تهدید کرده بود که اگر اینطور شود، این لایحه را اصلاً از مجلس پس میگیرد. اگر به این صورت تصویب نمیشد، واقعاً اختیار دولت کاملاً سلب میشد؟
ابداً چنین چیزی نیست. اصلاً علت وجودی حذف یارانهها، به پیشنهاد خود آقای احمدینژاد چنین بوده است که این یارانهها به همه تعلق میگیرد، در حالی که همه نیازمند و آسیبپذیر نیستند. بیایید یارانهها را به جای این که به طور مستقیم روی قیمت کالاها بگذاریم، پول آن را به طور مستقیم به کسانی بدهیم که مستمند هستند. خیلی خب، اگر قرار است چنین چیزی انجام شود، دولت چه اختیاری میخواهد غیر از این که این پول را به مستمندان بدهد؟ این چه مسئلهای است که اگر زیر نظر مجلس باشد و دولت پاسخگو به مجلس باشد و مجلس کنترل این پول دادن به قشرهای آسیبپذیر را بداند، کنترل از دست دولت رفته است؟ اگر منظور این بوده است، همچنان که از همان اول پیشنهاد خود دولت آقای احمدینژاد بود، من نمیدانم با تحت نظر بودن این اتفاق توسط مجلس، چه اختیاری از دولت گرفته میشود؟ دولت مگر قرار بوده چه کند، جز این که این پول را به قشرهای آسیبپذیر انتقال دهد.
تغییر دیگری که در این لایحه داده شده این است که به جای واژهی «درآمد ناشی ازحذف یارانههای انرژی»، «درآمد ناشی از هدفمندکردن یارانهها» آورده شده. آقای توکلی یکی ازنمایندگان مجلس گفته است، ما با زیرکی داریم اختیارات دولت را بیشتر میکنیم. یعنی امروز یارانههای انرژی و فردا همهی یارانهها حذف میشود و همهاش هم در اختیار دولت است. آیا هدف از این لایحه فقط حذف یارانههای انرژی بوده یا این که قرار است همهی یارانهها حذف شود؟
آقای احمدینژاد غیر از یارانهی انرژی در مورد یارانهی کالاهای اساسی مثل گندم، روغن و برنج و دو کالای دیگر هم که خاطرم نیست، چنین پیشنهادی کردند. آنچه را که ایشان در مورد انرژی میخواست انجام دهد، در مورد اشکال دیگر یارانهها هم میخواهد انجام دهد. در نتیجه آقای توکلی در این مورد اشتباه نمیکند و آنطور را که آقای احمدینژاد در این مورد موفق شد، مجلس را واخواهد داشت که در مورد یارانههای دیگر هم چنین کند. اتفاق بسیار بدی است که برای اقتصاد و جامعهی ایران افتاده است.
آقای اسدی شما چندبار تأکید کردید، که اتفاق بسیار بدی افتاده و از تصویب این لایحه نگران هستید. از دید اقتصادی، بدترین تأثیری که این لایحه میتواند بگذارد، چیست؟
اجازه بدهید به اختصار بگویم، سه خطر مهم چنین اتفاقی چیست. اول اینکه به شدت قیمتها بالا خواهند رفت و بسیاری از طبقات آسیبپذیر بیش از پیش در رنج خواهند بود. دوم آنکه کمک کردن به طبقات آسیبپذیر در حقیقت نوعی وابستگی و اتصال به دولت میشود. یعنی تنها کسانی میتوانند از خدمات، کمکها و اعانههای دولتی استفاده کنند که به نوعی در خدمت آقای احمدینژاد باشند. بدین شکل شهروندی به روایتی از کشور رخت برمیبندد. مهمترین خطری که در این مورد اتفاق خواهد افتاد این است که نه تنها به لحاظ اقتصادی صدمهای به کشور است، بلکه به لحاظ سیاسی و اجتماعی بازهم آقای احمدینژاد میتواند قشرهای آسیبپذیر اجتماعی را با پول بخرد و رأی و پشتیبانی آنها را در ازای یک چنین پولی برای دولت خودش تثبیت کند، همچنان که در دوره نهم ریاست جمهوری کرد. فاجعهی سومی که در این مورد اتفاق خواهد افتاد، با گران شدن و گزینشی عمل کردن دولت، همچنان که در مورد نامزدهای انتخاباتی گزینشی عمل میکنند، حالا در مورد کمکهای اقتصادی هم گزینشی عمل میکنند و در نتیجه طبقهی متوسط با گران شدن قیمتها و پایینآمدن تولید و با گزینشی عمل کردن دولت، تقریباً از بین خواهد رفت یا زیر فشار زیادی قرار خواهد گرفت. فاجعه عمدتاً به این سه دلیل است.
مصاحبهگر: میترا شجاعی
تحریریه: بابک بهمنش