جنگ یا صلح
۱۳۸۷ آذر ۲۳, شنبهنگاهی به بازی دوگانهی آمریکا و پاکستان با گروه طالبان
مبارزه با تروریسم یکی از اهداف محوری نیروهای ایساف و ناتو در افغانستان است. نقش پاکستان در آرامکردن منطقه روز به روز توجه بیشتری را به خود جلب میکند. پس از حملههای تروریستی اخبر در بمبئی نیز فشارهای خارجی بر اسلام آباد افزایش یافته است. به عنوان نمونه، کاندولیزا رایس، وزیر خارجه ایالات متحده، در بازدید اخیر خود از منطقه، به «نقش مهم پاکستان» در توقف «فعالیت تروریستها» اشاره کرد.
طالبان منبع درآمد؟
دکستر فیلکینز (Dexter Filkins) خبرنگار روزنامهی "نیویورک تایمز" در کتاب جدیدش به نام "نبرد بیپایان" (The forever war)، از نگاه خود به سلسله بحرانهای پس از ۱۱ سپتامبر پرداخته است. وی در یکی از مقالههای اخیر خود که در نشریه "GEO" منتشر شده، دلایل بینتیجه ماندن برنامه موسوم به "مبارزه با تروریسم" در پاکستان را مورد بررسی قرار میدهد.
فیلکینز به نقل از یکی از مقامهای بلندپایه پاکستانی که در دولت این کشور پستهای مختلفی را بر عهده داشته و اکنون بازنشسته شده، مینویسد: «سرپا نگهداشتن طالبان مطمئنترین راه برای تضمین دریافت کمکهای مالی آمریکا برای برنامههای مبارزه با تروریسم در منطقه است. ایالت متحده از سال ۲۰۰۱ بالغ بر ۱۰ میلیارد دلار به اسلامآباد برای مقابله با تروریسم کمک کرده است. این مقام سابق پاکستانی میگوید: «اقتصاد پاکستان بدون این کمکها از پای در خواهد آمد. از بین بردن طالبان کار راحتی نیست.»
طالبان و مردم عادی پاکستان
در حال حضر غرب تلاش میکند به یاری بزرگان قبایل در مناطق مرزی افغانستان و پاکستان، ارتباط مردم و افراطگرایان را قطع کند. مشکل اما اینجاست که بزرگان قبایل خود در بسیاری موارد بخشی از معضل هستند، زیرا نبرد در مناطق مرزی افغانستان و پاکستان، یک بعد اجتماعی هم دارند. فیلکینز مینویسد: «ظاهرا برای اسلامگرایان چندان مشکل نیست که رهبران قبایل را تحت فشار بگذارند. بسیاری از پاکستانیها مدتهاست که به شدت در برابر سران قبایل و امتیازهای ویژهشان مقاومت میکنند. اما نیروهای طالبان معمولا از اقشار عادی جامعه هستند. در سراسر مناطق قبیلهنشین، مردم در مورد طالبان مانند رابینهود صحبت میکنند. اینکه چگونه نیروهای طالبان، ثروتمندان و قدرتمندان را در یک روستا در دادگاه "کفر و تقوا" مجبور میکنند تا حقوق مردم را به آنها بازگردانند. این امر در زمان اقتدار مالکها وجود نداشت. مردم عادی پاکستان، فعالیت طالبان در مناطق مرزی را نه بهعنوان تهدید افراطگرایان، بلکه بهعنوان جنبشی اجتماعی به نفع مردم عادی میدانند.»
بدون در نظر داشتن این مسائل بسیار مشکل است که در طولانیمدت بتوان عرصه را بر افراطگرایان تنگ کرد. اما آیا واقعا مسئولان امنیتی آمریکا قصد توقف فعالیت طالبان را دارند؟ برخی شواهد خلاف اینرا ثابت میکند. به عنوان نمونه میتوان به نظرات کریستف ر. هورستل (Christoph R. Hörstel) اشاره کرد. او همکار پیشین شبکهی اول تلویزیون دولتی آلمان (ARD) است که از ۲۰ سال پیش سفرهای متعددی به منطقه داشته و چندی است در زمینه آموزش "جغرافیای افغانستان" به نیروهای آلمانی مستقر در افغانستان فعالیت میکند.
"پایان مأموریت" تصوری وحشتناک
هورستل در کتاب اخیر خود به نام "پاکستان، کانون بحران" (Brandherd Pakistan) مینویسد: «ما باید بدانیم که در منطقه هندوکش، آسیای مرکزی، در سرزمینهای میان ایران و چین، "پایان مأموریت" تصوری وحشتناک برای هواداران تفکر آمریکایی است: زیرا در چنین صورتی باید ایالات متحده نیروهای خود را از منطقه خارج کند. و آن وقت آسیا خواهد توانست روی پای خود بایستند. ایران منابع انرژی خود را در اختیار چین قرار خواهد داد و بدین ترتیب، آمریکا بهطور کامل قدرت و نفوذ خود را در منطقه از دست میدهد.»
اینها نظراتی هستند که با مواضع و اظهارنظرهای رسمی ایالات متحده در تضاد هستند. باراک اوباما ماهها پیش از انتخاب خود به مقام ریاستجمهوری ایالات متحده اعلام کرد که ۷ هزار سرباز جدید را به منطقه اعزام خواهد کرد. اوباما گفت: «من فکر میکنم اینجا کانون اصلی و جبهه اصلی مبارزه با تروریسم باید باشد.»
"بنیاد علم و سیاست"، اتاق فکر نزدیک به دولت آلمان، در آغاز سال جاری در یک تحقیق اعلام کرد که آلمان باید «مبارزه با شورشیان را بهعنوان یک واقعیت در مأموریتهای نظامی خود» در افغانستان بپذیرد.
بازی دوگانه آمریکا
هورستل دلایل واقعی جنگ و حقایق تلخ آن را اینگونه خلاصه میکند: «ایالات متحده برای توجیه منافع برتریجویانهی استراتژیک خود در آسیا که با ابزار نظامی به آنها دست یافته، مخفیانه و با استفاده از سرویسهای امنیتی پاکستان، به دشمنان خود میدان میدهد و همزمان، با حملات سنگین نظامی میکوشد بر آنان تسلط داشته باشد. این بازی دوگانه آمریکا تضمینی برای افزایش روزافزون نیروهای خودی و متحدان در منطقه، با هدف دسترسی به منافع اقتصادی است.»
هورستل در ادامه میگوید: «در ژوئیه ۲۰۰۸، پس از چندین بار تلاش تلفنی و ایمیلی، موفق شدم با یکی از کسانی که بهطور مرتب در جلسات هفتگی "امور سرویسهای امنیتی" دفتر صدارت عظمای آلمان شرکت میکند، صحبت کنم. در این جلسه تمام سرویسها دانستههای خود را مطرح میکنند. زمانیکه از وی پرسیدم، آیا سرویس امنیتی آلمان در جریان بازی دوگانه ایالات متحده قرار دارند، وی سرش را پایین انداخت و در حالیکه خسته به نظر میرسید، پاسخ داد، "بله ما میدانیم"».
سرویسهای امنیتی آلمان مدتهاست که فعالیتهای گستردهای در افغانستان دارند. نشریه اشپیگل در آوریل ۲۰۰۸ گزارش داد که سرویسهای امنیتی این کشور در افغانستان «تا بالاترین حد ممکن» فعالیت میکنند. این نشریه نوشت: «در جلسه سال ۲۰۰۱ در کاخ پترزبرگ (Petersberg) در نزدیکی شهر بن آلمان، اجلاسی از سوی سازمان ملل برگزار شد که در آن هیئتی ۳۸ نفره از سیاستمداران و رئیسان قبایل افغانی حضور داشتند. تعداد کسانی که در جمع هیئت افغانی با سرویسهای امنیتی آلمان در ارتباط بودند، دو رقمی بود و بیشترشان هم در میان وزیران کابینه دولت انتقالی حامد کرزای بودند.»