جنگ پنهان و آشکار قدرت در ایران
۱۳۸۸ تیر ۴, پنجشنبهسکوت بخش بزرگی از روحانیان شعیه پیرامون وقایع اخیر، هرچه بیشتر به این گمانهزنیها قوت میبخشد، که ناخشنودی از عملکرد مسئولان دولتی در میان روحانیان برجسته نیز وجود دارد. هماکنون گفتوگویهایی پنهانی میان رهبران مهم جمهوری اسلامی در جریان است.
هفتهنامه معتبر «دی تسایت» در تحلیلی به جنگ قدرت در این پرداخته و کوشیده است، راهحلهای جناحهای مخالف و رقیب در نظام جمهوری اسلامی را بررسی کند.
به نظر این هفتهنامه آیتالله خامنهای، احمدینژاد، هاشمی رفسنجانی و برخی دیگر از چهرههای سیاسی ایران در تلاش برای مدیریت بحران کنونی هستند. آنچه ظاهراً این افراد را به هم پیوند میدهد، فرزند مشترکی است، که نام آن جمهوری اسلامی ایران است. اما اتفاقاً نزاع کنونی نیز بر سر آینده این فرزند است.
به گفته دی تسایت، پاسخ احمدینژاد، به عنوان برنده رسمی انتخابات، به همراه بخشی از تندروهای سپاه پاسداران به بحران کنونی، استفاده از روشهای سرکوب و اعمال خشونت است. این جناح با تجربیات نظامی، آماده برای دفاع از منافع مالی خود است. به نظر میرسد، که این جناح دارای تناقضاتی جدی با جامعه روحانیت است. طرفداران این جناح بیشتراونیفورپوش هستند، تاعمامه بر سر.
دو امکان درباره حمایت رهبر ایران از احمدینژاد
مفسر دی تسایت مینویسد، که احمدینژاد در حال حاضربه دلیل حمایت آیتالله خامنهای، آسوده خاطر است. حمایتهای مکرر رهبر جمهوری اسلامی از احمدینژاد این پرسش را مطرح ساخته، که چرا آیتالله خامنهای نقش میانجی را برعهده نگرفته و دست به تعمیق اختلافات میان جناحهای نظام زده است؟
به گفته دی تسایت دو پاسخ ممکن برای این پرسش وجود دارد. نخست: آیتالله خامنهای بیم دارد، که هر گونه عقبنشینی در شرایط کنونی به معنای سرنگونی نظام در کلیت آن خواهد بود. در این ارزیابی، گشایش هر گونه روزنهای در درون سیستم سیاسی، چیزی جز فروپاشی نظام انقلابی ایران را بدنبال نخواهد داشت.
دومین پاسخ ممکن به این پرسش اینست، که آیتالله خامنهای در موضعگیرهای خود آزادی عمل نداشته و به نوعی گروگان احمدینژاد و اطرافیان وی است.
این هفتهنامه آلمانی، از تقلب انتخاباتی و سرکوب شدید معترضان به عنوان «کودتای خزنده» نام میبرد. در صورت تحکیم پیروزی احمدینژاد، جمهوری اسلامی بطور واقعی بدل به حکومتی تک حزبی خواهد شد. این به معنای حکومت حزبالله و حذف و یا دستکم تهی ساختن تمامی عناصر دمکراتیک در نظام خواهد بود.
«رفسنجانی نماینده عقلانیت دولتی» در ایران
دی تسایت در بررسی خود نگاهی نیز به جناح مقابل انداخته و درباره چهره برجسته مخالفان مینویسد: «این طنز تاریخ است، که رفسنجانی به عنوان یک انقلابی کهنهکار، حال موظف به بیرون کشیدن ایران از انزوای سیاسی است.» رفسنجانی دشمن قسمخورده احمدینژاد به حساب میآید. این دشمنی بیش از آنکه دلایل ایدئولوژیک داشته باشد، بر سر منافع متضاد این دو است .
رفسنجانی با گذشت زمان دریافته است، که درهای بسته ایران را، بهویژه در عرصه اقتصادی، باید گشود. گرچه رفسنجانی نیز خواهان گشایشی همهجانبه نیست، اما میداند، که انزوای کشور در کوتاه و یا بلند مدت، نه تنها جمهوری اسلامی، بلکه تمامیت ارضی ایران را به خطر خواهد انداخت.
وجود احمدینژاد در راس دولت، به معنای حذف همه مخالفان و خطر حمله نظامی آمریکا به ایران خواهد بود. با توجه به شرایط موجود، رفسنجانی در حال حاضر تبلور «عقلانیت دولتی ایران» به شمار میآید. در صورت افزایش اعتراضات خیابانی، مشروعیت رهبر نظام نیز به سرعت زیر سوال خواهد رفت. شاید در چنین شرایطی زنگها برای رفسنجانی به صدا در آیند.
پایداری موسوی در برابر دستور رهبر نظام
در حال حاضر دولت کمابیش اعتراضات خیابانی را تحت کنترل دارد، اما اوضاع میتواند به سرعت دگرگون شود. موسوی تاکنون برخلاف دستور رهبر نظام، از هواداران خود خواسته است، که به مقاومت و طلب حق خود ادامه دهند.
به گفته دی تسایت، گرچه موسوی فرزند انقلاب اسلامی و معتقد به نظام است، اما مقاومت او شایان توجه است. موسوی حتا خطر یک اعتصاب عمومی در کشور را نیز منتفی نداسته است. این آغازی جدید درایران بوده و میتواند تحولاتی عمیق را در پی داشته باشد.
SI/ AH