جدال متمدنانه
۱۳۹۶ آذر ۱۰, جمعهخانم فريك که ۳۴ ساله است و در دانشگاه شهر اینسبروک اتریش تدریس میکند، "وحدت كلمه" به هر قيمت را در نظامهای ديكتاتوری سراغ میگيرد و كثرتگرايی را نشانه دموكراسی میداند.
اسكندر آبادی با پرفسور فريك درباره كتاب او به گفتگو نشسته است.
به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید
دویچه وله: خط قرمز شما برای پرهيز از گفتگو و جدل كجاست؟
فريك: پرسش سختی است. بیشك منظور شما بحثهای خصوصی نيست. من برای جدلهای عمومی و فرهنگی آمادهام با هر مخاطبی كه آداب بحث و گفتگو را رعايت كند به تبادل نظر بنشينم. به ويژه كه من به عنوان يك فيلسوف به نيروی استدلال اعتماد كامل دارم. اگر شما از نظر و باور مشخصی برخوردار باشيد، بیگمان میتوانيد ديدگاههای مخالف را تحمل كنيد و به چالش بكشيد.
شما از قرار به سرشت نيك انسانها باور داريد، زيرا در اثر خود هيچكجا از مغالطه و مغالطهگران نام نمیبريد. چگونه میشود در عين جدال متمدنانه با مغالطه و مغالطهگران مبارزه كرد؟
علم اخلاق هرگز درباره سرشت و نهاد انسانها پيشداوری نمیكند و آنها را از پيش به غير متمدن و مغالطهگر و اينها وابسته نمیداند. علم اخلاق میكوشد خط مشیها و دستور العملهايی را پيشنهاد كند كه با تكيه بر آنها ما بتوانيم از خود رفتار نيك و كردار درست نشان دهيم. البته كه اين ادعا در واقعيت كمتر به نتيجه میرسد اما درست به همين علت بايد همواره بر سنجههای اخلاقی و موارد آن تأكيد كرد و آنها را به یاد آورد.
شما در مقدمه كتابتان اشاره میكنيد كه جدال واقعی تنها به صورت رودررو ممكن و موثر است. يعنی در جهان مجازی نمیشود متمدنانه بحث و جدل كرد؟
البته كه میشود. ولی ما میبينيم كه روندها و فرايندهای ديجيتال، گروههای بسته همگونی پديد آوردهاند كه در آنها افراد همنظر، در عمل درها را به روی ديدگاههای ديگر میبندند. اگر ما خود را محدود و مسدود به گروههای مشخصی كنيم و پيوسته تكنظری را در فضاهای بسته تكرار كنيم، چه در جهان مجازی چه واقعی، پژواك ديدگاههای گروه خودمان باشيم، كثرتگرايی تا اندازهای از ميان میرود يا پنهان میشود.
انتظار شما از تبادل و تقابل نظر چيست؟
اينكه انسانها حتا وقتی از نقطه نظرهای ديگران جا میخورند، شتابزده درها را نبندند و صحنه را ترك نكنند بلكه بكوشند به گفتگو ادامه دهند و حتا گامی به سوی شخص مخالف بردارند و خلاصه درجه رواداری خود را بالاتر ببرند. ما نبايد تا كلمهای گفته شد كه به نظر ما ناهنجار و ناجور است، گفتگو را قطع نكنيم.
شما در اثر خود جدال مخالفان را با رقابتهای ورزشی مقايسه میكنيد كه در آنها مخالفان يكديگر را به زمين میزنند يا در شطرنج به اصطلاح مات میكنند، اما پس از رقابت با مخالف خود آشتیجويانه به رابطه ادامه میدهند. اما آيا جدال سياسی با ورزش قیاسپذیر است؟
من از پيوند دموكراتيك ميان همه مخالفان گفتهام. جدال در شرايط دموكراتيك جدا از هرگونه قهر و خونريزی انجام میگيرد. ما در شرايط دموكراتيك انسانهای برابری هستيم كه با برابرهای خود متمدنانه و آشتیجويانه جدال میكنيم. درحاليكه در شرايط غير دموكراتيك پيروزها پس از هر جنگ و جدال كشتگان را میشمارند، دموكراتها پس از هر جدال و مبارزه، رأیها را برمیشمارند تا نتيجه بگيرند. قياس با ورزش فقط در اين مورد درست است كه در اينجا هم ما پس از جدال برمیخيزيم و خود را برای تماس و تصميم بعدی آماده میكنيم.
از خواننده كتابتان چه انتظاری داريد؟ اثر شما چه ارمغانی برای او دارد؟
همانطور كه پيشتر اشاره كردم، اميدوارم كه خوانندگان با اين كتاب تعمق بيشتری درباره بحث و جدل كنند و ديدگاههای من انگيزهای برای دستاوردهای نظری و بازگو كردن آنها باشد و اينكه چه خط و مشیهايی میشود برای جدل سياسی تعيين كرد. من به عنوان كارشناس فلسفه اخلاق نمیخواهم جهت سياسی بدهم يا طرز بحث كردن را بياموزم، بلكه میخواهم تفكر و تعمق را تشويق كنم. شايد اين حرف كمی پيش پا افتاده يا حتا مبتذل به نظر بيايد، ولی اين مسائل حتا برای فيلسوفان هم همواره پرسشهای پيچيدهای در پی داشته است. من در اين كتاب تعريفهايی از دموكراسی، حقوق بشر و مانند اينها عرضه كردهام درحاليكه ما روزانه بی آمادگی ذهنی از دموكراسی و حقوق صحبت میكنيم بیآنكه دربارهشان تعمق كرده باشيم.
آيا از وضعيت موجود آلمان و اتريش در رابطه با دموكراسی و جدال متمدنانه راضی هستيد؟
بیگمان دليل نوشتن اين كتاب اين بوده كه كاملا راضی نبودهام. نه اينكه بگويم دموكراسی در حال فرود و افول است. من مثل برخی همكارانم آنقدر بدبين نيستم. اما ما میبينيم كه در بعضی از مسائل بسيار بحثانگيز، بحث و گفتگو و جدل آسان انجام نمیپذيرد. به اين خاطر من كوشيدهام در اين كتاب توضيح دهم اين نارسايیها از كجاها ناشی میشود و چگونه میشود آنها را تا اندازهای خنثی كرد.
معيار شما برای پذيرش مخاطب جدال چيست؟ با چه كسی میشود جدل كرد با چه كسی خير؟
فريك: من با تكيه بر ديدگاههای شانتال موفه، استاد فلسفه در انگليس و بلژيك، ميان دشمنی و مخالفت فرق گذاشتهام. مخالفت زمانی است كه هر دو طرف دعوا به پيوند دموكراتيك باور داشته باشند و به يكديگر احترام بگذارند و اعمال قهر نكنند و دشمنی زمانی است كه اجبار و زور در ميان باشد؛ يعنی هنگامی كه ديدگاهی مثلا از سوی حكومتی مانند حكومت ايران به صورت قهرآميز يا با زور به مردم آن كشور تحمیل شود. دشمنی چيزی نيست كه لزوما شخص، خود آن را اختيار كرده باشد و چه بسا به زور او را مجبور به اعمال آن كرده باشند.
اطلاعات کتاب به زبان آلمانی:
Marie-Luisa Frick: „Zivilisiert streiten; Zur Ethik der politischen Gegnerschaft"; RECLAMS UNIVERSAL-BIBLIOTHEK 2017.