جان سعید حجاریان در خطر است! • مصاحبه با دختر او
۱۳۸۸ مرداد ۵, دوشنبهگفتگو با زینب حجاریان، دختر سعید حجاریان دانشجوی رشته مخابرات در دانشگاه پنسیلوانیا:
دویچهوله: چه خبرهای تازهای از آقای حجاریان؟
زینب حجاریان: طبق آخرین تماس تلفنی با مادرم متوجه شدم که ایشان را زیر آفتاب ۴۲ درجه تهران قرار دادهاند. بعد که پدرم گرمازده شده، آوردهاند داخل بند و رویشان آب سرد ریخته و آب یخ دادهاند بخورند. مادرم متوجه شده که صدای پدرم تغییر کرده. از ایشان نبض گرفته و دیده که ضربان قلب، نامنظم است. دیده که فشارایشان به خاطر آفتاب و آب سرد متناوب، بالا پایین رفته و احتمال این هست که مویرگهای مغز ایشان پاره شود و سکته کند. ما نگرانیم که این کارها فراتر از شکنجه باشد و بخواهند ایشان را از بین ببرند.
این صحبتها را پدرتان مستقیما به مادرتان گفته؟
ملاقات در حضور ماموران و جلوی دوربین بوده در نتیجه امکان انتقال مستقیم قضیه نبوده است. مادرم از کک و مکهای روی صورت ایشان و بوی تعرق متوجه شده که در آفتاب بوده و پدرم هم این را تأیید کرده است. بعد مادرم پرسیده که چرا صدایت اینطوری شده، گفته که آب یخ دادند خوردم. ما در واقع، تکههای یک پازل را کنار هم گذاشتهایم. زردی چهرههم نشان داده که گرمازدگی دارد. مادرم نبض را هم که گرفته، متوجه شدهکه پدرم آریتمی دارد. مرتب گریه میکرده است.
چرا گریه میکرده و افسرده بوده؟
هیچ زندانی نمیتواند حرف بزند و انتقال بدهد که چه بر آنها میگذرد. از حالتاش معلوم بوده که خیلی تحت فشار است. ما فکر میکنیم هدف فراتر از شکنجه پدرم باشد.
گویا پیشنهاد شده بود که آقای حجاریان را در خانه تحت بازپرسی و بازجویی قرار دهند، اما خانواده مخالفت کرده...
بله. به ما گفتند که خانه را کاملا در اختیار ماموران امنیتی بگذاریم. همه خارج شوند و فقط پدرم و آنها آنجا باشند، یعنی خانه را قرق کنند. ما فکر کردیم ایشان را میخواهند در خانهاش از بین ببرند و از خودشان سلب مسئولیت کنند. وگرنه چرا با وجود آن همه خانه امن که دارند، میخواستند خانه ما را قرق کنند؟
خبر دیگری هست که خود آقای حجاریان گفته که در زندان میماند چون اینگونه جانـش بیشتر در امان است. این خبر را تایید میکنید؟
بله. همینطور است. پدرم بود که مخالفت کرد. ما نمیدانستیم پشت این پیشنهاد چه نیتی نهفته است.
مادرتان چند وقت یکبار ایشان را میبینند؟
چهل روز است که پدرم زندانی است و تا کنون چهار بار ملاقات داشتهاند.
خودشان ترتیب ملاقات را میدهند یا مادرتان اصرار و پیگیری میکند؟
مادرم هر کس را که میتواند ببیند، برای ملاقات میانجی میکند. مواردی هم بوده که گفتهاند بیایید، اما ملاقاتی در کار نبوده است.
فکر میکنید با پدرتان میخواهند چکار کنند؟
نمیدانم. با توجه به ترور ایشان، ما این اقدامها بیشتر را در جهت به سرانجام رساندن آن ترور ناموفق تلقی میکنیم.
از خانواده شما چه میخواهند؟
به مادرم بارها گفتهاند که پس از هر ملاقات اعلام کنید که حالش خیلی خوب است اما مادرم قبول نکرده است.
مادر شما چه اقداماتی میکند؟
افراد زیادی از جمله آقای خاتمی و کروبی به منزل ما آمدهاند. مادرم به آقای رفسنجانی نامه نوشته، نامه دیگری نوشته که از اوین صدای هل من ناصر ینصرنی به گوش می رسد. من حالی در مادرم می بینم که در زمان ترور پدرم نداشت. مادرم در این مدت دستکم ده کیلو لاغر شده و خیلی مضطرب است. او پزشک است و تمام برنامههای مطباش را هم باید بگرداند. هر روز میرود گلوبندک دیدن مرتضوی. میرود اوین برای دیدن دیگران تا پدرم را از این مهلکه نجات دهد.
با توجه به دستورهای امروز آقای شاهرودی، امیدی به آزادی یا بهبود شرایط پدرتان دارید؟
یک هفته زمان زیادی است. با توجه به اخباری که از کشته شدن افراد در زندانها و شیوع مننژیت میرسد، مسئله اصلی، مرگ و زندگی افراد است. ما نگران هستیم.
مصاحبهگر: مهیندخت مصباح
تحریریه: رضا نیکجو