تفکیک جنسیتی نوآموزان پیشدبستانی در ایران
۱۳۹۰ مرداد ۳۱, دوشنبهبر اساس دستورالعمل وزارت آموزش و پرورش ایران، اختلاط نوآموزان دختر و پسر در کلاسهای پیشدبستانی ممنوع است. به گزارش خبرگزاری ایسنا، همکلاس شدن این نوآموزان، تنها با مجوز آموزش و پرورش منطقه و در صورت نرسیدن تعداد نوآموزان به حد نصاب لازم، امکانپذیر خواهد بود.
نوآموزان شرکت کننده در کلاسهای پیشدبستانی ایران، دو گروه سنی چهار ساله و پنج ساله هستند. بر اساس دستورالعمل یاد شده، مدت فعالیت روزانه مراکز پیشدبستانی حداکثر سه ساعت و نیم در روز و ۵ روز در هفته خواهد بود.
دکتر نوشین یاوری، جامعهشناس و پژوهشگر در زمینه مسائل آموزشی ایران و افغانستان، در گفتگو با دویچهوله، این تصمیم را آمیزهای از رقابتهای سیاسی و انتخاباتی میداند که با رویکردی طالبانی در مناسبات مدنی و نوین ایران توام شده است.
دویچهوله: دستورالعمل وزارت آموزش و پرورش این سوال را ایجاد میکند که آیا اساسا برای تفکیک بچهها از همدیگر به اندازه کافی کلاس پیشدبستانی، مربی، بودجه یا شرکتکننده وجود دارد؟
این درست است. در واقع اصلا معلوم نیست که این بخشنامه از نطر عملی قابل اجرا باشد. تنها ممکن است در برخی شهرها و محلهها بتوان اینکار را کرد.
اما در عین حال این تصمیم نه ربطی به مذهب و نه ربطی به خواستها و نیازهای جامعه مدنی ما دارد. از نظر ایدئولوژیک هم قابل توجیه نیست، چون ۳۲ سال از روی کار آمدن جمهوری اسلامی گذشته و چنین چیزی تاکنون طرح نشده بود. در اسلامی سنتی حتی اختلاط جنسیتی قبل از سن بلوغ، مورد تاکید فقها نبوده است.
این یک تصمیم سیاسی است. به نظر میرسد برخی با پیشبینی انتخابات آینده این تصمیمات را میگیرند؛ هرچند باید گفت که استقبالکنندگان از این طرحها زیاد نیستند، چون دستکم جامعه شهری ایران از این الگوها عبور کرده است.
بسیاری این تصمیم را یادآور روشهای طالبان میدانند. چنین گرایشهایی در ایران شانس موفقیت دارند؟
ببینید طالبان در افغانستان هم موفق نشد، هرچند نگاه طالبانی، یک واقعیت اجتماعی و فرهنگی در این کشور است. در افغانستان بیسوادی زیاد است، زندگی شهری و مدرن وجود ندارد و رسوم قومی و قبیلهای و سنتی بسیار پایدار و ریشهای هستند.
اما واقعیت در جامعه ایران چیز دیگری است. هفتاد و پنج درصد مردم ایران شهرنشین و در رابطه با دنیای خارج هستند. اغلب آنها تحصیل کردهاند و شناخت زیادی از مسائل جهانی دارند و معنای این محدودیتها را میفهمند. نگرش طالبانی به زندگی اجتماعی در ایران شدنی نیست.
اینها هیچ الگو و مدلی برای جامعه مدرن و مناسبات زن و مرد ندارند و فکر میکنند بهترین راه این است که آنها را از هم جدا کنند.
شاید سبک زندگی جوانان اینها را به این نتیجه رسانده که باید از همان آغاز کودکی و از سیستم مهد کودکها، نسل ها را جور دیگری بار آورد.
بله درست است. این نشانگر ناتوانی یا سرخوردگی در اداره جامعه و نداشتن راه حل برای سامان دادن روابط اجتماعی متعادل میان زن و مرد است. اینها از زندگی نوین و معاصر درکی ندارند. تفکیک کودکان، نوجوانان و زنان و مردان بالغ از همدیگر در مناسبات مدرن عملی نیست.
و فکر میکنید سود احتمالی اینگونه تصمیمات چیست؟
این تصمیمی سیاسی است. گروههایی الان تلاش میکنند بگویند که ما بیشتر اسلامی هستیم. از طرف دیگر انگار تلاش دارند ذهن مردم را از مسائل مهمتر جامعه منحرف کنند. جتی اگر فرضا این موضوع اهمیت زیادی داشت، باید با کارشناسی و گفتوگو با افراد ذیصلاح این بحث را پیش میبردند، نه اینکه آن را با یک بخشنامه ابلاغ کنند.
در جامعهای که نگاه جنسیتی به روابط اجتماعی هست، وحشت از تحول جامعه و تغییر آن بر اثر باز شدن ذهن مردم هم وجود دارد. برای همین برخی برای کاهش این وضع، به راههای غیرعقلانی رو میآورند و تصمیمات عجیب و غریب میگیرند.
این بخشنامه از نظر اقتصادی نیز فشاری بر جامعه و خانوادههاست. شما چطور میتوانید وقتی دو فرزند دختر و پسر دارید، پسر را به مهد کودکی در آن محله ببرید و دختر را جای دیگری؟ این در شهرها بخصوص تهران برای خانوادهها بسیار سنگین و غیرعملی است.
مهیندخت مصباح
تحریریه: کیواندخت قهاری