انتظارات بالای رای دهندگان و چهار سال دشوار در برابر روحانی
۱۳۹۶ اردیبهشت ۳۰, شنبهحسن روحانی با بیش از ۵۷ درصد آرا پیروز انتخابات اعلام شده است. او در دور قبلی با ۵۱ درصد آرا به ریاست جمهوری رسیده بود، تفاوتی قابل تعمق که میتواند بستری برای تکمیل برخی موفقیتهای دور پیشین او باشد. روحانی در کارنامه دور اول ریاست جمهوری خود دو موفقیت چشمگیر داشت، پایان دادن به یک تنش نفسگیر و رسیدن به توافق هستهای. موفقیتی که توانست یخ مناسبات با آمریکا را نیز تا حدودی بشکند.
دومین موفقیت او بیرون آوردن اقتصاد ایران از ورطه ورشکستگی و رساندن نرخ تورم از ۳۵ درصد به زیر ده درصد بود. گرچه این اقدام در نبود یک ساختار اقتصادی سالم نتیجه ملموسی به بار نیاورد، به رونق اقتصادی و ایجاد اشتغال نیانجامید و همین به نقطه ضعف دولت روحانی تبدیل شد تا رقبا روی آن مانور بدهند.
بخش عمده رای دهندگان به وعدههای اقتصادی پوپولیستی مجموعه جناح رقیب نه گفتند، اما نباید تصور کرد که این شعارها که مهمترینش ایجاد ۵ میلیون شغل در مدتی کوتاه و سه برابر کردن یارانهها بود، با شکست ابراهیم رئیسی از اذهان کسانی که به آنها دل خوش کرده بودند پاک شده است. بخشی از جمعیت میلیونی فقیر و بیکار در ایران اکنون پیاده نظامی است که سرسختتر از گذشته در رکاب تندروها پای میزند.
آنچه در طول مناظرههای انتخاباتی بیش از همه سنگین شد، حجم اتهامات رقبا به یکدیگر بر سر سهمشان در فساد اقتصادی، اختلاس و دزدیهای میلیاردی بود که جای سالم برای هیچکدام بویژه جناح تندرو باقی نگذاشت. حسن روحانی در چهار سال آینده باید حداقل بتواند این فساد را تا حدودی مهار کند. کاری دشوار که با مقاومتی جدی روبرو خواهد شد.
رئیس جمهور ایران در این دور با کوهی از مشکلات اقتصادی روبروست. مشکلاتی که نه در چهار سال گذشته ایجاد شدهاند و نه چهار سال آینده از میان برداشته خواهد شد.
سیاست تنشزدایی با همسایگان ایران، بویژه با اسرائیل و با غرب نیز سنگر دیگری است که فتح آن برای روحانی ساده نخواهد بود. موفقیت روحانی در این عرصه کلید رونق اقتصادی و جذب سرمایهگذاریهای بیشتر و اشتغال فزونتر است. حسن روحانی در طول چهار سال گذشته تلاش خود را در این زمینه کرد، اما نتیجهچندانی نصیبش نشد. پیروزی قابل اعتنای او در انتخابات دیروز هنوز هم، ضمانتی نیست که موشکهای سپاه پاسداران در چهار سال آینده نیز با شعار نابودی اسرائیل در آسمان سیاست خارجی ایران تنش ایجاد نکنند.
ناکامی مهمتر روحانی در پیاده نشدن وعدههای حقوق بشری و باز کردن فضای رسانه و آزادیهای فردی و اجتماعی بود. او در جریان کارزار انتخاباتی تلاش کرد در این عرصه به شکلی تهاجمی مانور دهد؛ با عبور از خط قرمز نظام و سخنرانیهای غیرقابل انتظار درباره اعدام و حصر، همراه با برگزاری کنسرت موسیقی در شهر مشهد که محافظهکاران موسیقی را در آن غدغن کردهاند.
در چهار سال آینده روحانی با مردمی روبروست با توقعاتی بالاتر از گذشته و با جناحی تندرو که از شکست انتخاباتی خود زخمی جدی برداشته و با تمام قوا تلاش خواهد کرد پیروزی رئیس جمهور را به کام او تلخ کند.
ابراهیم رئیسی رقیب حسن روحانی ۱۵ میلیون رای آورده است و این رقم کمی نیست. گفتمان دو نامزد اصلی، روحانی و رئیسی، دو مسیر و دو راهبرد متفاوت در اداره کشور را در برابر رایدهندگان ایرانی قرار داد و آنها انتخاب خود را کردند.
حالا نوبت روحانی است که نشان دهد چگونه و با استفاده از کدام اهرمها و کدام منابع قدرت میخواهد ازانسدادها در عرصههای سیاسی و فرهنگی و اجتماعی بکاهد، به تمرکز قدرت در ساختار سیاسی و اقتصادی کشور پایان دهد. او باید نشان دهد که میخواهد و میتواند با فساد نهادینه شده در اقتصاد ایران درافتد، از بخش خصوصی در برابر نهادهای اقتصادی سپاه پاسداران حمایت کند و مالیاتهای گرفته نشده را از آستان قدس رضوی و دیگر نهادهای وابسته به بالاترین مرجع قدرت در ایران بگیرد.
این که او زیر چتر حمایت رهبری نظام قرار خواهد گرفت یا با مقاومت او روبرو خواهد شد، سوالی است که تا پایان این دور از انتخابات جواب خود را نگرفت. اما واقعیت این است که شکست همیشه هزینه دارد. هزینه شکست رئیسی میتواند به ریزش بیشتر در اردوگاه محافظهکاران، حتی در میان نهادهای نظامی، از جمله سپاه پاسدارن بیانجامد و به شکاف بیشتر در این جناح منجر شود، نتیجهای که کمتر از پیروزی روحانی اهمیت ندارد.