1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

تفاهمنامه طالبان و خلیل‌زاد؛ آینده‌ای تیره برای افغانستان؟

حبیب حسینی‌فرد
۱۳۹۸ شهریور ۱۵, جمعه

تردید در مورد سودمندی و صلح‌سازی تفاهمنامه‌ای که میان طالبان و نماینده آمریکا نهایی‌ شده است کم نیست. این تفاهمنامه قرار است روندهایی را متوقف کند که زلمای خلیل‌زاد خود در بروزشان نقشی موثر داشته است.

https://p.dw.com/p/3P97W

Der US-Sondergesandte für den Frieden in Afghanistan, Zalmay Khalilzad, spricht während einer Diskussionsrunde mit afghanischen Medien an der US-amerikanischen Botschaft in Kabul, Afghanistan
عکس: Reuters

دولت آمریکا و طالبان اخیرا از دستیابی به یک تفاهم‌نامه در مورد پایان جنگ در افغانستان خبر داده‌اند. ۱۸ سالی این دو با هم جنگیده‌اند، طولانی‌ترین جنگ تاریخ آمریکا، با هزاران کشته از سربازان آن و شماری چندبرابر از افغان‌ها در دو سوی مصاف و با صرف بیش از هزار میلیارد دلار که عمدتا مصرف نظامی داشته است.

در ماه‌های اخیر مذاکرات در دوحه در شرایطی جریان داشته که طالبان همزمان بر شدت اقدامات تروریستی و حملات شبیخونی خود به شهرها و روستاهای تحت تسلط حکومت کابل افزوده‌اند و به صغیر و کبیر رحم نکرده‌اند، حملاتی که از سال ۲۰۱۴ با خروج بخش اعظم نیروهای خارجی از افغانستان سلطه طالبان را بر بخش‌های هر چه بیشتری از افغانستان در پی داشته است.

فقط کابل از ابتدای امسال آماج ۱۹ حمله تروریستی کوچک و بزرگ طالبان بوده است، بدون آنکه این اقدامات آنها چندان اسباب کدورت واشینگتن شود و در مذاکرات خللی ایجاد کند. اینکه حملات متقابل دولت و نیروهای خارجی هم بیشترین شمار کشته‌ها و مجروح‌ها را در سال‌های اخیر داشته جنبه تاسف‌بار دیگر ماجراست.

هدف طالبان از تداوم حملات که با اعلام ترامپ در کارزار انتخاباتی‌اش مبنی بر خروج هر چه سریع‌تر نیروهای آمریکایی شدت و حدت بیشتری هم یافته، این بوده که اولا با به ضعف‌کشاندن بیشتر دولتی که از حامی خارجی هم برخوردار است در مذاکرات جای پای باز هم محکم‌تری برای خود بسازد و در عین حال مانع برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در همین ماه جاری شود، و بعد هم که نیروهای آمریکایی خارج شدند، در مصاف یا مصالحه با دولت از موضع قوی‌تر برخوردار باشد.

تفاهم‌نامه‌ای هم که حالا ظاهرا میان آمریکا و طالبان و بدون حضور یا مشورت فشرده با دولت کابل امضا شده، ناظر بر خروج نیروهای آمریکایی در قبال این قول و قرار طالبان است که به امر برقراری صلح و آشتی و دیالوگ افغان- افغان متعهد باشند و افغانستان را مثل قبل از سال ۲۰۱۱ جولانگاه نیروهای تروریستی مخالف ایالات متحده نکنند.

گرچه پس از هشدارها نسبت به عواقب خروج سریع نیروهای آمریکایی و متحدان، حال گفته می‌شود که خروج این نیروها  به آهستگی و مرحله به مرحله انجام خواهد شد، ولی باز هم، ضعف بیشتر قوای دولتی در شرایط کاهش نیروهای خارجی پایبندی طالبان به تعهداتش در مورد صلح و آشتی و دیالوگ را با تردید روبه‌رو می‌کند و احتمالا وسوسه آنها برای قبضه تمام قدرت را رقم می‌زند.

Katar | Taliban | Friedensgespräche
عکس: picture-alliance/dpa/AP Photo/Qatar Ministry of Foreign Affairs

حتی اگرطالبان از پس قبضه تمام قدرت هم برنیایند ولی در موضعی قوی با نیروهای حاکم کنونی در کابل به مصالحه برسند باز هم نگرانی از تلاش‌‌ آنها برای بازگرداندن جامعه افغانستان به شرایط دوران حکومت خود امری واقعی خواهد بود (و هست)، شرایطی که در آن ولو احیانا در سطحی محدودتر، دمار از روزگار زنان و جامعه مدنی و رسانه‌ای نوپا و ضعیف افغانستان درخواهند آورد، و این‌ها همه  ظاهرا دغدغه مذاکره‌کنندگان واشینگتن نبوده است.

سیاست‌هایی که وضعیت کنونی را ایجاد کردند

برای دولت ترامپ اولویت اصلی اجرای قول و قرار انتخاباتی سال ۲۰۱۶ و خارج‌ساختن چهارده هزار و پانصد نیروی آمریکایی از افغانستان تا قبل از انتخابات سال ۲۰۲۰ است تا پشتوانه رای او را در تنسی و اوهایو و ... محکم‌تر کند، به خصوص که در ۶ عرصه دیگر پروژه‌های سیاست خارجی (ونزوئلا، کره شمالی، ایران، جنگ تجاری با چین و صلح میان اسرائیل و فلسطینی‌ها و بعدتر دخالت فعال به سود خروج بدون توافق بریتانیا از برگزیت) هنوز حرف و سخنی دندان‌گیر برای ارائه ندارد.

هر چه که هست خروج نیروهای آمریکایی با چشم‌اندازی مثبت و امیدبخش توام نیست، هر چند که کل سیاست‌هایی هم که قبل از ۲۰۱۱ و بعد از آن پیش رفت، یعنی امنیتی و نظامی‌دیدن صرف مسئله افغانستان و تمرکز گسترده نیروی خارجی در این کشور هم از ابتدا درست نبود.

 این انتقاد هم در افغانستان کم شنیده نمی‌شود که خود زلمای خلیل‌زاد صرفا با تفاهم‌نامه جدید نیست که احتمالا وضعیت مبهم و ریسک‌آمیز را برای افغانستان رقم می‌زند، بلکه همچنین به یاد آورده می‌شود که او از عوامل تشویق دولت آمریکا به مسلح‌کردن مجاهدین به موشک‌های ضدهوایی بود، مجاهدینی که بخشی از آنها طالبان شدند و با کمک همین تسلیحات در شرایطی قرار گرفتند که بتوانند افغانستان را ۶ سالی زیر سلطه خود درآورند. نقش خلیلزاد در ضعف‌های قانون اساسی جدیدی هم که سال ۲۰۰۱ با برافتادن طالبان برای افغانستان تدوین شد، از موارد دیگر انتقاد است، قانون اساسی‌یی که با متمرکزکردن بدون تناسب قدرت در دست دولت مرکزی از عوامل بروز وضعیت کنونی تلقی می‌شود.

و طرفه این که خلیلزاد از همکاران و همفکران نئوکان‌هایی بود که مشوق اقدامات و جنگ‌های دولت بوش برای «ایجاد خاورمیانه بزرگ دمکراتیک» بودند. حالا او خود سلسله‌جنبان تفاهم‌نامه‌ای با طالبان است که مختصر دمکراسی شکننده در افغانستان هم شاید قربانی آن شود.

حبیب حسینی‌فرد تحلیلگر سیاسی ساکن آلمان