تأثیر پیروزی اوباما بر چندین انتخابات آتی در خاورمیانه
۱۳۸۷ آبان ۲۱, سهشنبهاز نظر یک نویسندهی روزنامهی «تایم» بسیاری از ناظران بینالمللی پیروزی باراک اوباما را، درست یا غلط، نویدبخش تحولی در پیکرهی سیاست خارجی آمریکا ارزیابی میکنند. طبق این ارزیابی، اگر درست از آب درآید، تغییر در اهداف آمریکا میتواند در درازمدت بر سرنوشت منطقهی پرمناقشهی خاورمیانه تأثیرگذار باشد.
روزنامهی «تایم» چاپ لندن، روز دوشنبه ۱۰ نوامبر، نگاهی افکنده است بر تأثیر احتمالی پیروزی باراک اوباما بر انتخابات پارلمانی در اسرائیل در دهم فوریه ۲۰۰۹، انتخابات ریاست جمهوری در ایران در ۱۲ ژوئن، انتخابات محلی در عراق در ماه ژانویه و نیز انتخابات سراسری این کشور در پایان سال ۲۰۰۹، و انتخابات ریاست جمهوری افغانستان در پاییز ۲۰۰۹.
اسرائیل: بازگشت به سیاست سکون و انفعال؟
پس از کنارهگیری اهود اولمرت، نخست وزیر پیشین اسراییل، خانم تسیپی لیونی، وزیر خارجهی این کشور و رهبر جدید حزب کادیما مأموریت یافت دولت جدید اسراییل را تشکیل دهد. ولی احزاب راست و افراطی اسراییل حاضر به ائتلاف با او نشدند و خانم لیونی نیز حاضر نشد به خواستها و فشارهای آنها گردن بگذارد. وی خواستار برگزاری انتخابات زودهنگام در اسراییل شد تا مردم خود تصمیم بگیرند. یکی از عوامل اصلی اختلاف حزب کادیما با احزاب دست راستی، موقعیت اورشلیم یا بیتالمقدس در روند مذاکرات صلح با فلسطینیهاست.
به نوشتهی روزنامهی تایم، حتا نخست وزیر سابق اهود اولمرت نیز اذعان داشته بود که بدون تقسیم این شهر مقدس «راه حل دو دولت» امکانپذیر نخواهد بود. ولی تناسب نیروها در مجلس نمایندگان اسراییل به گونهای است که خانم تسیپی لیونی اگر هم بتواند از رویارویی با جناح قدرتمند راستگرا به رهبری نخست وزیر پیشین بنیامین نتانیاهو سربلند بیرون آید، ولی فاقد آن نیرویی خواهد بود که به یاری آن قادر باشد روند صلح را پیش ببرد. وی با مقاومتهای شدید در پارلمان و چه بسا با مقاومت راستگرایان شبهنظامی ساکن شهرکهای واقع در کرانهی غربی رویارو خواهد شد.
از سال ۱۹۹۲ بدینسو، در پارلمان اسراییل، هیچ حزب یا جبههی سیاسی وجود ندارد که اکثریت را در اختیار داشته باشد.
ولی از نگاه رأیدهندگان اسراییلی، صلح با فلسطینیها در اولویت مسئلهی امنیتی این کشور نیست. از نظر نویسندهی «تایم»، به نظر میآید، برای مردم اسرائیل برنامهی هستهای ایران در شرایط کنونی تهدید بزرگتری محسوب میشود تا مناقشه با فلسطینیها. هر چند که اکثریت رأیدهندگان اسراییلی گرایش بیشتری نسبت به سیاست تسیپی لیونی در مورد طرح دو دولت داشته باشند، ولی سیاست تهاجمی نتانیاهو در مورد برخورد با ایران وزنهی سنگینتری است.
در اینجا باراک اوباما بهعنوان یک عامل مهم مطرح خواهد بود. وی در شرایط کنونی معتقد است، باید با تهران وارد گفتگو شد. از نظر بسیاری در اسراییل، این رویکرد اوباما بدان معناست که فشارها بر ایران کاهش خواهد یافت. ولی این امر میتواند مردم اسراییل را در انتخاباتی که در پیش روست، به سوی نتانیاهو سوق دهد.
ایران: افول احمدینژاد؟
«تایم» دربارهی ایران با عنوان «افول یک عوامفریب؟» مینویسد: «هنوز اوباما پایش به کاخ سفید نرسیده، در موضوع برخورد با مناقشهی اتمی ایران تحت فشار قرار گرفته تا بر فشارهای دیپلماتیک خود به منظور تعلیق غنیسازی اورانیوم در ایران بیافزاید. اوباما در کارزار انتخاباتی خود هم گفته بود با تهران وارد گفتگو خواهد شد، و هم تصریح کرده بود که اجازه نخواهد داد ایران به سلاح اتمی دست یابد.
اگر چه ایران طبق قرارداد منع گسترش سلاحهای هستهای، غنیسازی اورانیوم را حق قانونی خود میداند و دولت بهشدت محافظهکار احمدینژاد نیز تعلیق غنیسازی را مدام رد کرده است، ولی حاکمیت ایران نسبت به موضعگیریهای تحریکآمیز احمدینژاد دچار یک نگرانی فزاینده است، زیرا که این رویکرد رییس جمهوری اسلامی میتواند به تضعیف موقعیت ایران انجامیده و کشور را با خطر رویارویی مستقیم مواجه کند.
به نظر نویسندهی «تایم»، حتا اگر وضعیت سلامتی احمدینژاد هم یاری کند، وی در انتخابات بعدی ریاست جمهوری با جبههی متحدی از محافظهکاران پراگماتیست همانند علی لاریجانی، رییس مجلس، اکبر هاشمی رفسنجانی، رییس جمهوری پیشین و یا اصلاحطلبانی همانند رییس جمهوری پیشین محمد خاتمی رویارو خواهد بود. علاوه بر تمامی این مسایل باید وضعیت وخیم اقتصادی را نیز بدان افزود، از جمله تورم، بیکاری گستردهی جوانان و کمبود مواد سوختی. کاهش بهای نفت در بازار جهانی نیز میتواند بر شدت بحران اقتصادی در ایران افزوده و بر فشار تحریمهای بینالمللی بر ایران بیافزاید.»
"تایم" میافزاید: «طبیعی است که احمدینژاد پیروزی مککین را ترجیح میداد تا با دستاویز کردن سناتوری که خواهان بمباران ایران شده بود، ایدهی تهدید و خطر مداوم آمریکا را در کشورش زنده نگاه دارد و بدینگونه بهعنوان یک ناجی وارد کارزار انتخابات ریاست جمهوری ایران شود.
این در حالی است که با آمدن باراک اوباما و احتمال تغییر در الگوی سیاسی آمریکا، آمدن رییس جمهوری را در ایران ایجاب میکند که بهدنبال تنشزدایی، گفتگو با ایالات متحدهی آمریکا باشد. اگر اوباما خواهان بهبود مناسبات با ایران مبتنی بر گفتوگو و احترام متقابل باشد و در آیندهای نزدیک نیروهای خود را از عراق خارج کند، آنگاه این رویکرد به معنای شکستی است برای احمدینژاد.»
از نظر نویسندهی «تایم»، این رییس جمهوری اسلامی نیست که دربارهی مسایل امنیتی ایران تصمیمگیر است، بلکه تصمیمگیر رهبر جمهوری اسلامی آیتالله سید علی خامنهای است. ولی همزمانی تغییر در رویکردهای ریاست جمهوری در تهران به موازات تغییر در الگوهای دیپلماسی در واشنگتن، میتواند خطر گسترش یک رویارویی را کاهش دهد.
عراق: عقبنشینی «مسئولانه»
به باور نویسندهی «تایم»، پیروزی اوباما به دولت نخست وزیر نوری مالکی در عراق یاری خواهد رساند، زیرا در این صورت مالکی نام خود را بهعنوان مردی ثبت خواهد کرد که توانسته آمریکا را از عراق خارج کند، هر چند که هنوز به حضور نظامی این کشور در عراق نیازمند است. در عین حال مالکی قادر خواهد بود، هم به انتخابکنندگانش و هم به کشورهای همجواری چون ایران نشان دهد که با ادامهی حضور آمریکا در عراق مخالف است. از سوی دیگر، خنثی کردن حضور آمریکا در عراق میتواند بهعنوان یک شعار انتخاباتی به مالکی در رویارویی با جناحهای رقیب شیعی یاری رساند.
افغانستان: کرزای راه حل است یا مسئله؟
نویسندهی «تایم» مینویسد که اوباما همواره تصریح کرده که جنگ افغانستان «جنگی عادلانه» است. رییس جمهوری آیندهی آمریکا معتقد است، برای مقابلهی بهتر با طالبان و القاعده، باید نیروها را از عراق به سوی افغانستان جا به جا کرد. ولی بسیاری از تحلیلگران معتقدند که این مبارزه چندان مطلوب نیست و یکی از عوامل تضعیفکنندهی آن اتکا کردن بر دولت حامد کرزای است. به نظر کارشناسان، این دولت فاقد کارایی لازم است و بهدلیل فساد و ارتشائی که در آن وجود دارد، در میان مردم این کشور محبوب نیست. ضعف دولت کرزای یکی از دلایلی است که طالبان توانسته بار دیگر خود را بر بستر آن بازسازی کند.
حامد کرزای اعلام داشته است که در انتخابات پاییز ۲۰۰۹، یکبار دیگر خود را کاندیدای ریاست جمهوری خواهد کرد. و باید اذعان داشت که چهرهی ملی دیگری بهعنوان بدیل وی وجود ندارد. ولی مسئلهی مهمتر از انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان، مذاکره با جناحهای میانهروی طالبان در دو سوی مرزهای افغانستان و پاکستان است.
به هر حال، رییس جمهوری آیندهی آمریکا، باراک اوباما، در آیندهی نزدیک با چالشهای عدیده در منطقهی پرمناقشهی خاورمیانه رویارو خواهد بود. به نظر میآید، سال ۲۰۰۹ میلادی، سالی است که بسیاری را از هماکنون در انتظار تحولاتی پر ابهام گذارده است.