بهت آلمان از شکست مذاکرات تشکیل دولت ائتلافی • تفسیر
۱۳۹۶ آبان ۲۹, دوشنبهپس از برکسیت و دونالد ترامپ اینک شوک شکست مذاکرات برای تشکیل دولت ائتلافی در آلمان. امکان تشکیل دولت ائتلافی، دستکم فعلا، از آنگلا مرکل گرفته شده است. در آلمان با ثبات و از لحاظ اقتصادی چنین موفق، در قلب اروپا، در کشوری که موتور محرک اتحادیه اروپاست، پس از گذشت ۸ هفته از انتخابات پارلمانی، هنوز هم وضعیت تشکیل دولت کاملا ناروشن است. کریستیان لیندنر، رئیس حزب لیبرال دمکراتهای آزاد، لحظاتی پیش از نیمهشب گذشته (یکشنبه ۱۹ نوامبر/ ۲۸ آبان) این خبر را اعلام کرد. به گفته او، نبود دولت ائتلافی، بهتر از تشکیل یک دولت ائتلافی بد است.
به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید
پیش از اعلام این کلمات پرطنین، مذاکراتی نفسگیر بر سر یک دولت احتمالی ائتلافی در جریان بود که از همان آغاز بیشتر به پیوندی اجباری میمانست تا عقدی عاشقانه؛ مذاکراتی که تا پایان تلخاش نتوانست از اختلافات موجود میان طرفین گفتوگو، چیزی درخور بیرون بکشد.
محافظهکاران راستگرای "آلترناتیو برای آلمان" در پارلمان
در انتخابات پارلمانی اخیر حزب محافظهکار راستگرای "آلترناتیو برای آلمان" برای نخستین بار وارد مجلس نمایندگان (بوندستاگ) شد و تمام معادلات و امکانات معمول تشکیل دولت را به هم ریخت. حال در مجلسی با هفت حزب، راه حلی ساده برای تشکیل دولت وجود ندارد.
صدراعظم آنگلا مرکل با وجود اینکه نماینده قویترین حزب آلمان است، با وجود مخالفت صریح حزب سوسیال دمکرات با تشکیل مجدد ائتلاف بزرگ، پس از ۱۲ سال مجبور به ورود به مذاکراتی بر سر دولتی ائتلافی شد که از همان آغاز هم در آن عملا از موقعیتی قدرتمند برخوردار نبود.
در این میان نقش مرکل که موقعیتاش به خاطر ریزش آرای حزب او در جریان انتخابات اخیر تضعیف شده، تنها وساطت بوده است. حال او در این نقش هم شکست خورده است. گویا در نهایت این حزب دمکراتهای آزاد بود که سد راه مرکل برای یافتن روایتی جدید یا ایدهای تازه برای تشکیل دولتی ائتلافی شد؛ ایدهای که بر یقینهای قابل اتکا استوار نباشد، بلکه جسورانه و با ایدههایی جدید بتواند بر شرایط تازه سیاسی سوار شود.
سیاست مهاجرتی همچون موضوع کانونی
برخورد با بحران پناهجویی در کانون مناقشه قرار داشته و دارد. سیاست مهاجرتی لیبرالِ مرکل به قدرتمند شدن حزب آلترناتیو برای آلمان کمک کرد؛ امری که در نهایت به شکست تلاشها برای تشکیل دولت ائتلافی نیز انجامید.
این البته به هیچ وجه به معنای اشتباه بودن کمک به انسانهای محروم و گرفتار نیست. بدین معنا اما هست که مقدور نشده که حمایت از دیگران، تبدیل به تهدید خودیها نشود.
شکست تشکیل دولت نشان میدهد که آلمان نیز در برابر یک نقطه عطف قرار گرفته است. این شکست نشان میدهد که موفقیت اقتصادی نیز نمیتواند ترس از آینده را از مردم بگیرد؛ آیندهای که پناهجویان میتوانند در آن، با توجه به ابهامهای جهان درهم تنیدهی امروز، به سرعت به موضوعی برای فرافکنی تبدیل شوند.
شکست مذاکرات برای تشکیل دولت ائتلافی شوک و ضربهای نه تنها برای آلمان، بلکه برای تمام اروپا بود، زیرا ابهامی چندین هفتهای و شاید هم چندین ماهه را در برابرمان قرار میدهد.