دویچه وله: آقای خلعتبری آیا در بهاری که پیش رو داریم، با وجود روی کار آمدن آقای روحانی، فکر میکنید روزنههای جدیدی در زمینه موسیقایی بهویژه برای جوانان باز خواهد شد یا نه؟
با روی کار آمدن هر رئیس جمهوری روزنههایی باز میشود. من از این روزنهها دو سهتا دیدهام.
مثلاً؟
من دوران شروع کار آقای رفسنجانی را یادم میآید. دوران آقای خاتمی را یادم میآید. حالا هم که محمود احمدینژاد بود، اوایلش باز یادم میآید.
زمان آقای احمدینژاد هم روزنههایی باز شده بود؟
اوایلش همیشه چراغهای سبزی نشان داده میشود. ولی مهم این است که بعدش چه اتفاقی میافتد. همیشه اوایلش همه چیز خیلی خوب و مثبت است. شما باید یادتان باشد که اوایل شروع ریاست جمهوری آقای خاتمی چه جور راه برای کنسرتهای پاپ باز شد، و همه چیز فعال شد. دوره ریاست جمهوری آقای احمدینژاد هم همین طور بود. هر کسی در آغاز یکسری وعده و وعیدها، چراغهای سبز، میدهد. باید دید حرفها کی به عمل میرسد. بههرحال ما همه با امید زندهایم.
در جشنواره فجر امسال جوانها با انواع موسیقی اعم از پاپ یا کلاسیک غربی بیش از همیشه دیده میشدند. با یک چنین پیشدرآمدی احتمالاً پسدرآمدش در بهار بهتر از این خواهد بود؟
ما همه با امید زندهایم. البته با یک گل بهار نمیشود. ولی من میگویم اول گل میآید و بعد خبر میدهد که بهار آمده.
اول گل میآید؟
اول یک عدد گل میآید. بعد نشان میدهد که بهار آمده. گذشت ۵ یا ۶ ماه، کم است و اقلاً یکسال و نیم، دو سالی، باید صبر کرد. البته نکتهای را هم باید بگویم. آقای روحانی در رأس امور وزیر دارند. وزرا همه باز مشاور دارند. این یک کار دستهجمعیست. یعنی من خودم شخصاً نمیتوانم همه را تقصیر آقای روحانی بگذارم یا تقصیر آقای جنتی بهعنوان وزیر. مشاورهای خوب، آگاه، دانا و یا خودمونی بگویم این کاره باعث میشوند یک چنین بهاری در موسیقی پدید بیآید. وگرنه هر چقدر هم بهترین رئیس جمهور،بهترین وزیر هم باشد، وقتی که مشاورها درست نباشند، هیچ اتفاقی نمیافتد.
در سال جدید آن طور که من از خودتان شنیدم، مسابقات ترانهخوانی در "تلویزیون من و تو" اجرانخواهد شد.
بله دیگر، امسال انجام نشده. اگر بود که تا حالا شده بود دیگر.
شما احساس کمبود هم میکنید یا نه؟
راستش کمبود آنچنانی نه. برای اینکه من برنامهها و اجراهای کاری خودم را دارم. ولی از طرفی خب خیلی تماس ایمیلی، تلفنی، صحبت رودررو با مردم بوده که همه منتظر بودند چرا امسال انجام نشده. بههرحال به دلایل مشکلات کاری، تطبیق زمان کار من با کنسرت و برنامههای خانم گوگوش و این صحبتها همه باعث شده که نتوانیم یک زمان درستی پیدا کنیم. این وسط دو ماه محرم و صفر هم بود که آن هم مزید بر علت بود. انشاالله اگر عمری باشد و پیشنهادی، حالا شاید برای سال آینده. اگرهم نباشد که ۳ سال انجام شده و بسیارهم خوب بوده، تأثیر مثبت هم داشته و همه خاطرهی خوبی از آن دارند. بس است، چی میخواهید دیگر؟
همین، فقط سه سال؟
بله همین سه سال. اگر آدم ۴ شاگرد و ۱۰تا آدم را هم بیدار کرده باشد، سوق داده باشد به سمت موسیقی علمی، برای من یکی کافیست.
آقای خلعتبری خیلی بیش از اینها میشود کار کرد و بیدار کرد.
بله... خیلی کارها میشود کرد. دیگر در حدی که این ۳ سال بوده، به نظر من تأثیر مثبت خودش را داشته. من خودم امیدوارم که سال آینده این برنامه انجام شود. ولی داستان سر این است که دو ماه و نیم، سه ماه همه باید همه چیز را تعطیل کنند و آنجا باشند. این خیلی مشکل است. ولی بههرحال امید است دیگر. همان صحبت اولمان که آرزو بر جوانان عیب نیست.
شما سالیان سال نوروزها را در ایران بودید و میدانم که سالهای سال هم هست که در خارج از کشور هستید. آیا خاطره نوروزی هم از ایران یا خارج از کشور دارید؟
من هر وقت عید نوروز میشود، یاد ایام بچگی و نوجوانیام میافتم که ما اول عید میرفتیم دیدن مادربزرگم. من یک خاطره خیلی قشنگی دارم از آن دوران. در یکی از این دید و بازدیدهای عید که شاید من ۱۰ یا ۱۱ سالم بود، آقای انوشیروان روحانی هم آنجا بود و من اصلاً ایشان را نمیشناختم. خلاصه من را نشاندند پشت پیانو و من خوابهای طلایی آقای جواد معروفی را همان طوری که خودشان آنزمانها اجرا میکردند، با پیانو زدم. آقای روحانی خیلی خوشش آمد و آمد پشت سر من و سرم را ماچ کرد، دستم را گرفت. آن زمان به مادر من اصرار کرد که این بچه را باید بفرستید خارج.
توصیه آقای روحانی مثل این که کار خودش را کرده؟
آن زمان خانواده من این کار را نکردند چون من بچه بودم. من ۲۵ سالم بود که از ایران آمدم بیرون. این داستان و این خاطره توی سر من بود، تا چندین و چند سال پیش که من بعد از این همه فاصله آقای روحانی را در لسآنجلس دیدم. لطف کردند و آمدند دیدن من با پسرشان امیر و آن خاطره را هنوز هم یادشان بود. میگفت ببین من آن موقع گفتم تو را باید بفرستند برای تحصیل موسیقی. به هرحال خیلی خاطره خوبی از آن روز اول عید است و خب اینها هیچ کدام دیگر در دنیا نیستند. آن خانهها دیگر وجود ندارد. آن آدمها نیستند. همه پخش و پلا شدهاند، خیلیها رفتهاند و خیلیها هم فوت کردهاند. ولی یاد و خاطرهشان همیشه روز اول عید برای من زنده است و شیرین.
در خارج از کشور شما نوروز را چه جوری میگذرانید؟
راستش... دروغ نگویم. نوروز پارسال را من دم سال تحویل، چون انگلستان بودیم، سر همین برنامههای "من و تو" پیش عمهام بودم. عمهی بزرگم که لندن است. بعدش هم که رفتم پیش خانم گوگوش که سفره هفتسین خیلی قشنگی انداخته بود. من با دوستان خانم گوگوش سر سفرهی هفتسین ایشان بودیم. امسال را هنوز نمیدانم چه جوری است.
خودتون هم سفره هفت سین می چینید؟
من هر سال اگر خانه باشم، سفره هفتسینام را میاندازم و یک عکس کوچولو هم ازش میگیرم و توی کامپیوترم می گذارم که این مثلاً مال سال ۹۰، یا سال ۹۱ است. از سفره هفتسینام هیچ غافل نمیشوم. پارسال فقط چون در لندن بودیم، سال تحویل را پیش عمه بزرگم بودم که بعد از سالها یک چنین موقعیتی پیش آمده بود و خب بعدش هم رفتم دیدن خانم گوگوش در هتلشان. امسال هم مطمئناً یک کارهای این تیپی خواهیم کرد.
یعنی به دیدن خانم گوگوش بازهم خواهید رفت؟
خانم گوگوش متأسفانه نه. خانم گوگوش به احتمال ۹۹ درصد باید دبی باشند برای تور نوستالژی که با آقای ابی دارند که حتما برنامهی بسیار موفقی خواهد بود. همکاری این دو هنرمند خیلی بزرگ، هرکدام با صدای استثنایی و اجراهای استثنایی. متأسفانه برنامه در دبی است و ما هم که دوریم.
خانم گوگوش اخیراً یک ویدیو منتشر کرده است به نفع همجنسگرایان.
بله "بهشت".
شما هم این ویدیو را دیدهاید؟
بله، واقعاً کار بسیار تحسینبرانگیزی است. ایشان در طول زندگی هنریشان از این حرکتهای انقلابی خیلی انجام دادهاند. از مدل موهاشان، لباسهاشان، تا قطعاتی که خواندهاند. البته باید از آقای نوید اخوان هم تشکر کرد، چون بههرحال ایده از کارگردان است و مطمئناً بازگو میشود برای هنرمند و خانم گوگوش هم حتماً پذیرفتهاند. این ویدیو به نظر من اولین کار اساسی است که یک خوانندهی ایرانی در این حوزه انجام میدهد. البته قبل از خانم گوگوش خانم شهره صولتی و یکی دو نفر از بزرگان دیگر هم صحبتهایی کردهاند. ولی بهعنوان فیلم، یک قطعه، این برگ آس را در حقیقت خانم گوگوش روی زمین کوبیدند. واکنش مردم هم تا آنجا که من میدانم بیش از ۹۵ درصد مثبت بوده و همه خیلی تعریف کردهاند. البته مخالف هم طبق معمول همیشه هست. هیچ کاری به نظر من در عرصه هنر هیچ وقت نمیتواند موافق صددرصد داشته باشد.
آقای خلعتبری مثل این که حرف دیگری هم برای گفتن دارید، چون مجال خداحافظی نمیدهید.
در این فاصله فقط خواستم عید را تبریک بگویم. زندهیاد مهدی اخوان ثالث یک شعر خیلی جالبی دارد. میگوید: عید آمد و ما خانه خود را نتکاندیم / گردی نستردیم و غباری ننشاندیم. ولی من خودم ترجیح میدهم که بگویم امیدوارم ما همگی این گرد و غبار را از دل و روحمان پاک کنیم و سعی کنیم دشمنیها، حسادتها و این غرورها و زودرنجیها و همه این حرفهای تلخ را کنار بگذاریم و به استقبال بهار برویم. خوشی و خرمی و نوروز را در ذهن داشته باشیم، و خوشحال باشیم از شروع دوبارهی بهار. به همه ایرانیها، به همه فارسیزبانان و به همگی و همگی نوروز مبارک و فرخنده باد.