1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

بستن انجمن گوته در تهران؛ سناریوی تکراری "چشم در برابر چشم"

اسد سیف
۱۴۰۳ شهریور ۱۰, شنبه

در پی بستن "مسجد آبی" هامبورگ، جمهوری اسلامی انستیتو گوته در تهران را بست. اسد سیف، پژوهشگر، معتقد است که ریشه این اقدام را باید در سیاست خارجی باجگیرانه جمهوری اسلامی از ابتدا تاکنون جستجو کرد؛ سیاست "چشم در برابر چشم".

https://p.dw.com/p/4k8AE
دو زن و یک مرد در مقابل درب انستیتو گوته تهران پس از پلمب آن
به دستور مقامات قضایی، در روز سه‌شنبه سی مردادماه مؤسسه آموزش زبان گوته وابسته به سفارت آلمان در تهران از سوی نیروهای انتظامی پلمب شدعکس: Fatemeh Bahrami/Anadolu/picture alliance

از آن‌جا که دولت‌های تمامیت‌خواه با حقوق شهروندی و آزادی‌های فردی و اجتماعی بیگانه‌اند، فکر می‌کنند دولت‌های جهان غرب نیز حاکم بر گفتار و کردار شهروندان خویش هستند. و باز از آن‌جا که نهادها و سازمان‌های صنفی و سیاسی و فرهنگی در این نوع از حکومت‌ها جایی ندارند، شک بر عملکرد و بنیاد موجودیت آن‌ها در جهان غرب برای جمهوری اسلامی، همیشه پابرجاست.

بر جهان آشکار است که دولت ایران به شکل مستقیم و آشکار "مردم همیشه در صحنه"ای دارد که آن‌ها را به وقت نیاز، هرجا که دوست داشته باشد، برای تخریب، آشوب، تظاهرات، عربده‌کشی‌ها، شکستن و بستن و به تعطیل کشاندن‌ها بسیج می‌کند. چنین نمایش‌هایی هم‌چنان و همیشه در این سال‌ها تکرار می‌شوند. برای رژیم مهم این نیست که جهان چه فکر می‌کند، برایش اما مهم است که در برابر آزادی‌های شهروندان غربی، آزادی چماقداران حزب‌الله خویش را به نمایش بگذارد.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه وله

"چشم در برابر چشم" به چنین شکلی، در واقع سیاست خارجی رژیم است طی سالیان. هرگاه گند عملکردهای اطلاعاتی رژیم در غرب آشکار گشته و عواملی از آن‌ها در کشوری بازداشت شده‌‌اند، ارتش همیشه حاضر در صحنه حزب‌الله بر در سفارتخانه آن رژیم در تهران با عکس‌های رهبر دیروز و امروز در دست، حاضر شده، شعار "زنده باد" و "مرگ بر"، "بسته باید گردد" و "اخراج گردد"، سر داده، بر در و دیوار سفارتخانه‌ها همین شعارها را به رنگ‌های مختلف نوشته‌اند و این آغاز سناریویی‌ست که پایان آن را همه می‌دانند.

بستن دگرباره انجمن گوته

رسانه‌های داخلی ایران گزارش دادند که به دستور مقامات قضایی، در روز سه‌شنبه سی مردادماه مؤسسه آموزش زبان گوته وابسته به سفارت آلمان در تهران از سوی نیروهای انتظامی پلمب شده است. قوه قضاییه از پلمب دو شعبه‌"از مراکز غیرقانونی وابسته به آلمان که با نقص قوانین کشور مرتکب اعمال غیرقانونی متعدد و تخلفات گسترده مالی شده بود"، گزارش داد. نیروی‌های انتظامی این‌بار بدون نیروهای حزب‌الله به انستیتو گوته یورش بردند و تابلوی ورودی آن را از دیوار کندند. در شبکه‌های اجتماعی اخباری نیز از "ضرب و شتم اساتید، کارکنان و همچنین دانشجویانی که در این موسسه امتحان زبان آلمانی داشتند"، توسط نیروهای انتظامی منتشر شده است.

برچسب پلمب انستیتو گوته در تهران
اسد سیف، پژوهشگر، معتقد است که دلیل بستن انجمن گوته را باید در سیاست "چشم در برابر چشم" جمهوری اسلامی جستجو کردعکس: Fatemeh Bahrami/Anadolu/picture alliance

هرکس که این گزارش را بخواند، بی‌آنکه بر ذهن فشار آورد، یورش نیروهای انتظامی آلمان به "مرکز اسلامی هامبورگ" را به یاد می‌آورد. رفتارها به ظاهر یکی هستند: برکندن تابلوها از دیوار، یورش به داخل دو مؤسسه، ضبط وسائل، پلمب موسسه و سپس اعلام علت امر مبنی بر تخلفات گسترده مالی و اعمال غیرقانونی". "مرکز اسلامی هامبورگ" که به "مسجد آبی" معروف است، روز چهارشنبه ۲۴ ژوئیه از سوی وزارت کشور آلمان به این علت بسته شد که "قانون اساسی جمهوری فدرال آلمان را نقض کرده و تحریک‌های ضدیهودی و ضداسرائیلی را گسترش می‌دهد. علاوه بر این، اعضای این مرکز پیش‌تر از اقدامات خشونت‌آمیز سازمان‌های تروریستی مانند حماس تمجید کرده و از سازمان‌های تروریستی ممنوع‌شده‌ای مانند حزب‌الله هم حمایت کرده‌اند."دولت آلمان به همین علت ۵۳ مرکز مشابه دیگر را نیز در هشت ایالت آلمان در ارتباط با این مرکز مورد بازرسی قرار داد و اموال آن‌ها را ضبط کرد.

سناریویی که تکرار می‌شود

با آغاز "دادگاه میکونوس" در برلین و تیره شدن رابطه جمهوری اسلامی با آلمان، رژیم در یک پروژه تلافی‌جویانه به قصد متوقف کردن کار دادگاه، با یورش به میهمانی شام وابسته فرهنگی سفارت آلمان در ایران، شش نویسنده را بازداشت کرد. فرج سرکوهی که در این میهمانی شرکت داشت، می‌نویسد: «نشسته بودیم دور میز و شام می‌خوردیم و گپ می‌زدیم که در زدند. پنج یا شش مأمور با لباس شخصی وارد شدند. مجهز به دوربین ویدئویی و تاکی‌واکی و چه ‌و چه. وابسته‌فرهنگی سفارت و مترجم رسمی او اعتراض کردند که این خانه مصونیت دیپلماتیک دارد. به خرجشان نرفت. ما را نشاندند دور میز شام و شروع کردند به فیلم‌برداری...گفتند از اداره ضدجاسوسی آمده‌اند و این خانه مشکوک به جاسوسی است...»

پس از آن وزارت اطلاعات با بازداشت میهمانان، آنان را به یکی از زندان‌های مخفی وزارت اطلاعات منتقل می‌کند. تهدید می‌کنند تا بترسانند، جاسوس خطاب می‌کنند تا پرونده‌سازی کنند. و این‌ها همه بهانه‌ای ا‌ست «در رابطه با دادگاه میکونوس. می‌خواستند به هر شکلی آقای کاظم دارابی، تروریست زندانی خود را با فشار بر آلمان‌ها آزاد کنند. فیلم میهمانی نیز می‌تواست به عنوان مدرکی عوام‌پسند در برنامه تلویزیونی هویت پخش شود. تیری با چند نشان.» (فرج سرکوهی، یاس و داس)

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

اگرچه میهمانان این شب فردای آن روز آزاد شدند ولی ماجرا ادامه یافت، زیرا دادگاه میکونوس ادامه داشت. بعدها با بازداشت فرج سرکوهی روابط تیره‌تر شد. روند دادگاه سه سال‌ونیم طول کشید و در دهم آوریل ۱۹۹۷ حکم تاریخی خود را مبنی بر محکومیت جمهوری اسلامی صادر کرد. دادگاه اعلام کرد ‌که سران رژیم در "کمیته عملیات ویژه" حضور داشته‌ و تصمیم به قتل مخالفان گرفته‌اند. 

در پی دادگاه، شهردار منطقه شارلوتن‌بورگ برلین در ابتکاری شخصی تصمیم می‌گیرد تا به یاد قربانیان حادثه میکونوس لوحی بر دیوار محل حادثه نصب کند. مستقیم و غیرمستقیم از سوی جمهوری اسلامی تهدید شد تا او را از این اقدام منصرف کنند. گفتند اگر این کار صورت پذیرد، به این بهانه که در زمان جنگ ایران و عراق، آلمان صاردکننده بمب‌های شیمایی به عراق بوده است، روبروی سفارت آلمان نیز ستون یادبودی در گرامیداشت یاد قربانیان بمب‌های شیمیایی نصب خواهند کرد. او اما تسلیم نشد و در چهارچوب وظایفش، در مبارزه علیه تروریسم، در گرامیداشت یاد چهار قربانی این حادثه، به این کار اقدام کرد.

در فوریه ۱۹۸۷ رودی کارل، شومن آلمانی- هلندی، در یکی از برنامه‌هایش، در یک فیلم کوتاه ویدئویی، به طنز جمعیتی را در برابر روح‌الله خمینی نشان می‌داد که زنان لباس زیر خود را به سوی او پرتاب می‌کردند. در پی این شوخی چهارده‌ثانیه‌ای دگربار سربازان امام زمان به خیابان‌ها آمدند، شعار دادند و پرچم به آتش کشیدند و به انستیتو گوته حمله بردند و تهدید کردند. نتیجه آنکه دو دیپلمات آلمانی از ایران اخراج و انستیتو گوته دگربار تعطیل شد.

روزنامه کیهان نوشت که انجمن گوته با هدف "تبادلات فرهنگی" قصد شناسایی و به دام انداختن جوانان را دارد تا "گام‌های اولیه برای مهندسی فرهنگی-اجتماعی جامعه ایران برداشته شود."

بیشتر بخوانید: وزارت خارجه آلمان بستن انستیتو گوته تهران را محکوم کرد

جمهوری اسلامی می‌پندارد که سفارتخانه‌ها در ایران مراکز جاسوسی هستند. بر این اساس تمامی وابستگان به سفارتخانه‌ها همیشه تحت نظرند. در دهم خرداد ۱۳۹۸ یک دیپلمات بریتانیایی به همراه یک دیپلمات هلندی به بهانه شرکت در یک "‌پارتی مختلط" بازداشت شدند. گزارش این خبر به بحث در مجلس کشانده شد. در مرداد ۱۳۹۵ نیز سفیر ژاپن را در تهران به جرم شرکت در یک میهمانی که الکل در آن سرو شده بود، مدتی کوتاه بازداشت کردند.

فرهنگ نیز به‌سان دیگر عرصه‌های هستی در جمهوری اسلامی به دام‌چاله سیاست گرفتار آمده است. جمهوری اسلامی می‌کوشد در پس هر رفتار، سیاستی کشف کند و دشمنی را بیابد که قصد جانش را کرده است. اینجاست که مدرسه و آموزشگاه و کتاب و حتی زبان سیاسی می‌شوند. چرا باید موسسه‌ای در تهران که در آن عده‌ای به قصد یادگیری زبان آلمانی گردآمده‌اند، تعطیل شود؟ تنها چیزی که به ذهن سردمداران حکومت می‌رسد این است که به حتم آنان نیز چون خودشان در مسجد هامبورگ و دیگر مراکزی که به قصد جاسوسی احداث کرده‌اند، ورای آن‌چه دیده می‌شود، به آن کار دیگر مشغولند.

جمهوری اسلامی تا کنون در رابطه با سیاستی که پیش گرفته، متأسفانه موفق بوده است. در پی همین سیاست توانسته هر سال عده‌ای از مزدوران تروریست خود را از زندان‌های کشورهای غربی آزاد کند. چنین موفقیت‌هایی راه را برای ادامهاین سیاست و گسترش آن هم‌چنان باز گذاشته است.

* این یادداشت نظر نویسنده را منعکس می‌کند و الزاما بازتاب‌دهنده نظر دویچه‌وله فارسی نیست.

اسد سیف نویسنده و منتقد ادبی ساکن آلمان
پرش از قسمت در همین زمینه

در همین زمینه

نمایش مطالب بیشتر