برنامهی اتمی ایران، بهانهای برای جنگ جهانی سوم؟
۱۳۸۶ مهر ۲۶, پنجشنبهتفسیری از پتر فیلیپ
هنوز ۵ سال از زمانی که جرج دبلیو بوش خود را برای جاودانه شدن در کتابهای تاریخ آماده میکرد، نگذشته است، از زمانی که بوش بر آن بود تا تجربهی موفق متفقین به رهبری آمریکا در جنگ جهانی دوم در اروپا را در خاور نزدیک تکرار کند. چگونه؟ رئیسجمهور آمریکا میخواست با سرنگونی صدام حسین، دروازههای دموکراسی و آزادی را برروی مردم عراق و تمامی منطقه بگشاید. حاصل این رؤیا چه بود؟ نتیجهی این رؤیا را مردم جهان هرروزه میبینند، در عراق که نه آزاد است و نه در آن دموکراسی حکمفرماست، هیچ رژیمی در منطقه ناگهان به سوی ایدهآلها حرکت نکرده است، مدتهاست که دلسردی به محافل سیاسی آمریکا بازگشته است و همه بهدنبال یافتن راه گریزی از میدان مین عراقاند.
به نظر میآید که جرج بوش یکی از معدود کسانی است که بدون درس گرفتند از نتایج به دستآمده از رؤیاهایش، قصد ادامهدادن راه برگزیده را دارد. بوش پرچانگی میکند که باید مانع از ایران برای دستیابی به سلاح اتمی شد، چون در غیر این صورت جنگجهانی سوم جهان را تهدید میکند.
هیچ کس حرفهای بوش را باور نمیکند
هرچند که بوش همزمان تأکید میکند که کماکان خواستار تلاشهای دیپلماتیک برای پایان دادن به این مناقشه برای بازداشتن تهران از دستیابی به سلاح اتمی است، اما دیگر کسی حرفهای او را باور نمیکند. بوش نیروی محرک کارزار بینالمللی علیه سیاست اتمی ایران است و در تمام سالهای گذشته به اندازهی کافی هشدار داده که او خواستار تغییر رژیم در تهران است و بارها گفته است که در صورت لزوم با زور اسلحه اینکار را میکند و تأکید کرده که ایرانیها را باید متوقف کرد.
اما بوش سند ومدرکی برای تهمتهایی که به ایران میزند ندارد. چون چنین مدرکی اصلاً وجود ندارد. تنها مدرک او یک سوءظن است که دستیابی بر چرخهی هستهای ایران را توانمند میکند و تشویق میکند که این دانش را نه تنها در راه تولید برق که برای ساخت بمب اتم به کار بیندازد. بر پایهی چنین استدلال ضعیفی نمیتوان کارزار سیاسی به راه انداخت، کارزاری که تنها به درد به راه انداختن یک جنگ تازه میخورد. بوش آنقدر به درستبودن مسیری که برگزیده اعتقاد دارد که این حرفها تأثیری بر او نمیگذارند.
ایران خطری برای اسرائیل نیست
اما رئیسجمهور آمریکا این روزها تنها نیست. به ندرت کسی از نامزدهای انتخابات آتی ریاست جمهوری در آمریکا ، این فرصت را از دست میدهد که به ایران هشدار دهد و سوگند بخورد که در صورت به قدرت رسیدن از مسلح شدن ایران به سلاحهای اتمی جلوگیری خواهد کرد. این اهارات به ویژه در برابر سازمانهای یهودی خوب خریدار دارند و بوش هم توضیح داده است که دعوا اصولاً بر سر چیست. او ایران را دشمن قسم خوردهی اسرائیلیها میداند که میخواهد اسرائیل را از صحنهی روزگار محو کند و باید جلو آن را گرفت.
در حالی که بوش چنین فکر میکند، نظامیان باتجربهی آمریکایی معتقدند که با وجود همهی اظهارات ضد اسرائیلی تهران، خطری اسرائیل را تهدید نمیکند. ژنرال جان ابیزید، سر فرماندهی پیشین نیروهای نظامی آمریکا در خاور میانه میگوید، جهان میتواند حتی ایران مجهز به سلاح اتمی را هم تحمل کند.
اینکه بوش به یکباره از جنگ جهانی سوم سخن میگوید را باید مدیون رئیس جمهور روسیه، ولادیمیر پوتین بود. پوتین حق استفاده صلحآمیز از انرژی اتمی را تأیید کرده و این درست همان چیزی است که اصلاً با مذاق بوش سازگار نیست.