بحران مدیریت در دولت نهم • مصاحبه
۱۳۸۷ فروردین ۲۳, جمعهعلی دهقان، روزنامه نگار و کارشناس اقتصادی درگفتوگو با دویچهوله در باره این تغییرات و کنارگذاشته شدن داود دانش جعفری، وزیر اقتصاد، از کابینه نهم میگوید.
دویچهوله: به عقیدهی شما چرا تا قبل از سه سالگی دولت نهم، تاکنون پنج وزیر در آن تغییر کردهاند؟
علی دهقان: این مسئله را باید در ساختار مدیریتی دولت نهم جستوجو کرد. به نظر من دولت نهم در این مدت با بحران مدیریتی مواجه بوده است. وزرایی که آقای احمدینژاد انتخاب کردهاند ، اغلب وزرایی بودند که قبل از آن یا تجربهی مدیریتی در بخشهای کلان نداشتند و یا اگر داشتند، حیطهی فعالیتشان در حدی نبوده که قادر به مدیریت یک وزارتخانه باشند. دردنیای نوین، مدیریت را به شکلهای مختلف تعریف کردهاند و برای مدیریت کلان، استانداردهای متفاوتی قائلاند. مدیران دولت آقای احمدینژاد از این استانداردها تهی بودهاند. در طی این مدت، تصمیمگیریها در کابینه خیلی ناگهانی و هیجانی بوده و این نشانگر اینست که اندیشه محکم مدیریتی پشت تصمیمها نبوده است.
حتا ممکن است ملاک عمدهی گزینشها بیشتر مسایل مکتبی و عقیدتی بوده باشد تا کارشناسی و...
مسلم است. دولتی که براساس ساختار مشخص ایدئولوژی شکل میگیرد، به طور حتم این توان را ندارد یا نمیخواهد داشته باشد که در ساختار مدیریتیاش از طیفهای مختلف استفاده بکند. دولت آقای احمدینژاد یک دولت اصولگرا است که حتا همهی اصولگراهای ایرانی را هم دربرنمیگیرد. قضایا را کاملا سیاه و سفید میبیند. از هر کسی نمیتواند کمک بگیرد. هر کسی هم حاضر نیست در ساختار این دولت حضور داشته باشد و در پیامدهایی که تصمیمات دولت نهم دارد، شریک شود.
چرا ابتدا مسئلهی تغییر دو وزیر با وجود این که در رسانهها اعلام شدهبود، تکذیب شد؟
پشت این تکذیبچیز خاصی نیست، جز این که سخنگوی دولت نهم از آن اطلاع نداشته است. این هم نشانه دیگری است از آشفتگی در تصمیمگیریهای دولت نهم. سخنگوی دولت نهم، آقای غلامحسین الهام، از این موضوع خبر نداشته و من به ایشان پیشنهاد میکنم از این به بعد از خبرنگارها مشاوره بگیرند، چون آنها بیشتر در جریان مسایل قرار دارند.
از نظر کارشناسی، دلایل تغییر آقای جعفری چیست؟ گفته میشود، ممکن است نزدیکی نسبی آقای جعفری به آقای مظاهری که مخالف سیاستهای اقتصادی آقای احمدینژاد است، یکی از این دلایل باشد، یا این که این تغییرات یک پیام امیدوارکننده باشد به مردم که تحت فشارهای اقتصادیاند.
بدون تعارف باید گفت که در سه سال گذشته محیط اقتصادی دولت آقای احمدینژاد کاملا ناکارآمد و نامناسب بوده است. البته ایشان خیلی تلاش کردند، اما به سبک خودشان و در نهایت به جایی رسیدند که اقتصاد دچار یک ناهنجاری و ابتذال رفتاری و اجرایی شده است. کار دولت آقای احمدینژاد به جایی کشیده است که حتا رفقای ایدئولوژیک ایشان در حوزههای مختلف اقتصادی، مثل مسئولین اتاق بازرگانی، جزو منتقدین سفت و سخت آقای احمدینژاد شدهاند. یعنی در دولت خود ایشان، در بخش اقتصادی یک اپوزیسیون شکل گرفته است. جریان آقای مظاهری کاملا درست است. آقای دانش جعفری از ایشان حمایت میکرد. در عین حال نباید فراموش کرد که آقای دانش جعفری در سه سال گذشته در اتفاقات اقتصاد ایران شریک هستند؛ در تورم، در نقدینگی، در قاچاق هشت میلیون گوشی تلفن همراه و از این قبیل. اینها همه نتیجهی تصمیماتی هست که تیم اقتصادی آقای احمدینژاد گرفته است. منتها اگر میبینیم که سال آخر این تغییر و تحولات دارد شکل میگیرد، یک علت آن صرفا برمیگردد به همین سال آخر بودن دولت نهم که تحت فشار است و باید از این فشار عبور کند. این روزها به نظر میرسد که تحت شعار نوآوری میخواهند یکسری تصمیاتی بگیرند. اما اقتصاد را اینها به شکلی اینها درآوردهاند که اگر بهترین برنامهها را هم داشته باشند، از چاله چولههایی که ساختهاند، بهسختی میتوانند دربیایند.