بحران سوریه در مسیر حل و فصل؟
۱۳۹۴ مرداد ۱۵, پنجشنبهگرچه بحران اوکراین وعراق و مذاکرات فشرده پیرامون برنامه هستهای ایران در ماههای گذشته تا حدودی بحران سوریه را از سرخط خبرها دور کرده بود، ولی اخیرا، برخی فعل و انفعالات نظامی و تلاشهای فشرده دیپلماتیک برای حل بحران سوریه، این موضوع را به خط اول خبرها بازگرداندهاند.
به لحاظ دیپلماتیک، در روزهای اخیر دیدار سه جانبه وزرای خارجه آمریکا، روسیه و عربستان در دوحه روی داد که بحران سوریه محور آن را تشکیل میداد. ظرف ۴ سالی که این بحران ادامه داشته چنین نشستی سابقه نداشته است.
طرفهای بحث البته مواضعشان سفت و سختتر از آن بود که فورا به نتیجهای برسند، ولی نفس مذاکرات این سه تن نشاندهنده برخی تحرکات در زمینه بحران سوریه است.
حالا به نظر میرسد که کشورهای غربی و عربستان هم کم و بیش راضی شدهاند شروع راهحل سیاسی در سوریه را به رفتن اسد گره نزنند و تحقق این خواست را به مراحل بعدی واگذارند.
مقامهای وزارت خارجه ایران از این تغییر و تحولات به عنوان چرخش در مواضع استراتژیک کشورهای منطقه نسبت به بحران سوریه یاد میکنند، ولی این که تغییرات جاری تا چه حد استراتژیک و به سود بقای حکومت متحد ایران در سوریه در ساختار کنونیاش باشد، همچنان پرسشی بزرگ است.
واقعیت این است که اولویت مبارزه با داعش و نگرانی از فروپاشی کامل رژیم اسد که خود زمینهای برای قدرتگرفتن احتمالی داعش در دمشق و بروز هر چه بیشتر هرج و مرج افراطگرایی در سوریه است، حالا کار را به جایی رسانده که غرب و برخی از حکومتهای منطقه جای مراحل فرونشاندن بحران سوریه را عوض کنند و در تفسیر نتایج کنفرانسهای ژنو ۱ و ۲ به موضع روسیه نزدیکتر شوند
نتایج این دو کنفرانس از جمله به خاطر اختلافات میان غرب و کشورهای عربی با روسیه بر سر نوع رویکرد مربوط به حضور اسد در ساختار قدرت، عملا کمکی به حل بحران سوریه نکرد. به عبارتی، بر خلاف گذشته، برای غرب و برخی کشورهای منطقه اگرچه هنوز هم همکاری مستقیم با رژیم اسد در مقابله با داعش موضوعیت ندارد، ولی این رژیم بهسان گذشته دیگر بخشی از مشکل هم تلقی نمیشود که رفع و دفع آن در اولویت باشد.
آمریکا و تحولات سوریه
آمریکا از همان زمان عقد قرارداد با رژیم اسد برای خلع سلاح شیمیایی سوریه و به ویژه پس از پیشرویهای داعش در عراق، اولویت براندازی این رژیم را کنار گذاشت، به ویژه که نیروی مطلوبی نیز در سوریه برای جانشینی این رژیم ندارد و براندازی آن با توجه به چنین فقدانی بیش از همه میتواند به قدرتگرفتن داعش در کانونهای اصلی قدرت در سوریه بیانجامد یا سوریه را تمام و کمال به سومالی و یا لیبی دومی بدل کند.
چنین وضعیتی بیخ گوش اسرائیل، لزوما به سود امنیت و ثبات این متحد اصلی غرب در منطقه نیست.
در مجموع تا اطلاع ثانوی تداوم حکومت تضعیف شده اسد، گزینه بهتری هم برای غرب و هم برای اسرائیل است، بدون آن که آنها چشمانداز برکناری او در یک پروسه سیاسی را رها کرده باشند.
در سالهای گذشته یکی از انگیزهها در واشنگتن برای برانداختن سریع رژیم اسد ضربهزدن به ایران و تضعیف موقعیت آن در منطقه بود تا «عمق استراتژیک» آن رو به تحلیل رود و از توان مانور ایران در منطقه کاسته شود.
با توجه به رویکرد ضداسرائیلی و ضدغربی تهران، این ضربه میتوانست بال و پر ایران در منطقه را بیش از پیش ببندد و بهویژه ارتباطات استراتژیک آن با دیگر متحد آن در منطقه، یعنی حزبالله را با اختلالات بیشتری مواجه کند. این تعضیف همچنین میتوانست اهرم فشار دیگری بر ایران در جهت عقبنشاندن آن در پرونده هستهای باشد.
با توجه به پیچیدهشدن معادلات در سوریه و به ویژه با حصول توافق میان ایران و آمریکا و غرب بر سر پرونده هستهای، براندازی رژیم سوریه در این چارچوب هم موضوعیت قبلی را ندارد.
آمریکا ورای اولویتی به نام مبارزه با داعش با این واقعیت روبرو است که تربیت و به کارگیری نیروهای «معتدل» مسلح علیه داعش و رژیم اسد هم به خوبی پیش نمیرود. ظرف ماههای گذشته مجموعا نیروگیری برای این امر با مشکل پیش رفته است و تعداد معدودی برای این کار جذب شدهاند.
۶۰ نفر از این نیروها که در ترکیه آموزش دیدهاند اخیرا برای عملیات (عمدتا علیه داعش) به شمال سوریه وارد شدند، ولی شماری از آنها، از جمله فرماندههانشان مورد حمله نیروهای وابسته به جبههالنصره قرار گرفتند و کشته یا ربوده شدند.
بیشتر بخوانید: "جبهه نصرت" در سوریه "شورشیان میانهرو" را میرباید
این که آمریکا اعلام کرده است در حمایت از نیروهای آموزشیافته یادشده از پشتیبانی هوایی از آنها هم دریغ نخواهد کرد میتواند معادله قدرت را در درون سوریه تغییر دهد، ولی نه به آن اندازه که وضعیت کنونی را به کلی دگرگون کند؛ به ویژه که این مواضع در حالی بیان میشود که اخباری از تماسهای پنهانی میان مقامهای سوریه و آمریکا نیز با وساطت عراق به بیرون درز کرده است.
در همین راستا ایجاد منطقه امن در شمال سوریه که ترکیه حمایت آمریکا را هم برای ایجاد آن به دست آورده، شاید تحقق اهداف کردها در برقراری منطقه خودمختارشان را مختل کند ولی بعید است کل معادلات کنونی در سوریه را اساساً دگرگون سازد.
بیشتر بخوانید: سیاست جدید منطقهای ترکیه و شکست صلح با کردها
در هفتههای اخیر گروه تازه تاسیس موسوم به "جبهه اسلامی" که متشکل از گروههای سلفی کمتر تندرو (در قیاس با داعش) و به ویژه احرار شام است، با پشتیبانی قطر وعربستان و ترکیه تحرکات نظامی و تبلیغاتی گستردهای را شروع کردهاند که بخشی از عقبنشینیهای نیروهای ارتش سوریه زیر فشار آنها بود.
به ویژه سخنگویان احرار شام با مقالات و مصاحبههای متفاوت در نشریات معروف غربی میکوشند خود را گزینهای مناسب در برابر رژیم اسد و گروه داعش معرفی کنند. ولی با توجه به رویکردهای عربستان در مذاکره با روسیه و آمریکا و احیانا ایران بر سر سوریه، به نظر میرسد که فشار این نیروها هم عمدتا برای امتیازگیری بیشتر در مذاکرات به کار آید نه لزوما تغییر اساسی موازنه قوا در درون سوریه، به خصوص که غرب هم دستکم در سطح رسمی به گروههایی مانند احرار شام روی خوش نشان نمیدهد.
محاسبات عربستان
برای ریاض هم، بنبست نظامی وضعیت در سوریه و مشغولیتش به کانون بحرانی دیگری مانند یمن و نگرانی از تهدیدات امنیتی که قوتگیری داعش در خود عربستان را هم دامن زده، بیش از پیش جنگ نیابتی با ایران در سوریه فاقد کارآیی میشود و اتکا به راهحلهای سیاسی که در آن چشماندازی برای برکناری اسد باشد، جذابیت بیشتری پیدا میکنند.
عربستان در چارچوب بازآرایی سیاست بینالمللی خود که حدی از دوری از ایالات متحده و یارگیریهای جدید از میان قدرتهای عمده دیگر از مولفههای اصلی آن است، با روسیه نیز نزدیکیهای معینی پیدا کرده است.
طبیعی است که این نزدیکی بر تعاملات دو کشور در کانونهای بحرانی که هر دو در آن درگیرند (سوریه) بیاثر نماند. برای ریاض این واقعیت کماهمیت نیست که مصر، کویت و تونس و برخی کشورهای دیگر به تدریج در حال احیای رابطه خود با رژیم اسد در سوریه بودهاند و حتی اتحادیه عرب هم از تبعیت از مواضع عربستان در مورد سوریه تا اندازهای دور میشود.
بهرغم آن که نیروهای رژیم سوریه در ماههای اخیر عقبنشینیهای سازمانیافتهای را انجام دادهاند و تمرکز را بیشتر بر دفاع از مراکز اصلی و استراتژیک سوریه در شرق و در سواحل مدیترانه گذاشتهاند و با وجود آن که بشار اسد رسما از بابت نبود سرباز کافی برای ارتش ابراز نگرانی کرده، هنوز هم کمتر کسی در غرب و در منطقه روی فروپاشی و سقوط عنقریب حکومت او شرطبندی میکند.
در چنین شرایطی است که برخی تحرکات دیپلماتیک غیرمتعارف در منطقه معنا و مفهوم بیشتری پیدا میکند. اخیرا علی المملوک، رئیس دفتر امنیت ملی سوریه در اقدامی بیسابقه در ۴ سال گذشته، با وساطت روسیه به ریاض رفت و مجموع مذاکراتی را با مقامهای ارشد عربستان انجام داد. ریاض از تایید یا تکذیب این دیدار خودداری میکند، ولی سوریه و روسیه به برملاشدن آن روی خوش نشان داده و شاید خود در این برملاشدن نقش داشتهاند.
المملوک سنی است و از چهرههای قدر در کادر رهبری سوریه به حساب میآید. گرچه طرفین اختلافهای زیادی داشتهاند، ولی توافق کردهاند که به مذاکرات ادامه دهند. دیدار وزیر دفاع و نایب ولیعهد عربستان با عبدالفتاح السیسی، رئیس جمهور مصر و توافق آنها برای باقیماندن ولو موقت اسد در راس دستگاه حکومتی سوریه نیز در همان راستای دیدار المملوک از عربستان معنا مییابد.
ایران و واقعیتهای جدید
این روزها در کنار رایزنیهای روسیه و عربستان و آمریکا، خبرها از تدارکات برای دیدار احتمالی میان وزرای خارجه ایران، عربستان و سوریه در مسقط، پایتخت عمان حکایت دارند. چنین دیداری نیز در نوع خود در ۴ سال گذشته بیسابقه خواهد بود و میتواند نشانهای از نرمشدن معین مواضع همه طرفها در حل بحران تلقی شود.
ایران در ۴ سال گذشته با همه امکانات خود، از نظامی و سیاسی و دیپلماتیک و مالی در کنار رژیم اسد بوده است و حل بحران را عمدتا در گرو پیروزی نظامی رژیم اسد دیده است. ایران در همین راستا، انتخابات اخیر در سوریه را مبنای مشروعیت رژیم اسد و نفی مخالفان عنوان کرده است.
تهران اما اینک با تضعیف هر چه بیشتر موقعیت نظامی رژیم اسد روی راهحل سیاسی متمرکز شده است و بیش از پیش بر محورقرارگرفتن طرح ۴ مادهای خود در حل بحران تاکید دارد. توافق هستهای اخیر هم زمینهای است که ایران و آمریکا هم در مورد مقابله موثرتر با داعش و هم در مورد حل بحران سوریه، اینجا و آنجا زبان مشترکی بیابند.
طرح ایران ناظر بر آتشبس، ایجاد دولت وحدت ملی، تغییر در قانون اساسی و انجام انتخابات است. امید تهران این است که در پایان این پروسه یا اسد دوباره در قدرت بماند یا نیرویی که بر سر کار میآید، همچنان به داشتن مناسباتی حسنه با تهران پایبند باشد.
بیشتر بخوانید:طرح پیشنهادی ایران برای صلح سوریه به سازمان ملل ارائه میشود
در کنار طرح ایران، استفان دمیستورا، مامور ویژه سازمان ملل در امور سوریه که پس از شکست کوفی عنان و اخضر براهیمی به این سمت منصوب شده، طرحی را روی میز طرفهای درگیر گذاشته که بر آتش بس، امدادرسانی به آوارگان، کمک به بازسازی سوریه، ایجاد کمیتههای کاری برای تغییرات حقوقی و سیاسی، و نهایتا برگزاری انتخابات ناظر است. در طرح دمیستورا هم کناررفتن اسد از همان ابتدای کار کنار گذاشته شده است.
فعل و انفعالات نظامی و سیاسی درون و پیرامون سوریه شاید بعضا در تناقض با یکدیگر باشند، ولی بر این واقعیت سایه نمیاندازند که اکثر طرفهای درگیر (به جز ترکیه) بیش از پیش به یافتن یک راهحل سیاسی برای حل بحران متمایل میشوند.
تحرکات نظامی طرفهای درگیر نیز در مجموع در جهت تحکیم هر چه بیشتر مواضع آنها برای دستیابی به امتیازهای فزونتر در مذاکرات سیاسی سوق مییابد. این در حالی است که هم موضع سرسختانه ترکیه در تلاش برای براندازی رژیم اسد و هم حضور داعش در یک دوم خاک سوریه فاکتورهایی هستند که دستیابی سریع به راهحل سیاسی و اجرای روان آن را دشوار میکنند.