1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

«باید دل سپرد» • گپی با سارا نایینی و رضا روحانی

شهرام احدی۱۳۹۲ خرداد ۲۷, دوشنبه

حاصل تلاش و همکاری رضا روحانی و سارا نایینی، دو هنرمند ایرانی ساکن آمریکا، سفری است به وادی موسیقی جاز ایرانی. قطعات و کار مشترک این دو قرار است در قالب آلبومی با نام «باید دل سپرد» انتشار یابد.

https://p.dw.com/p/18r1U
عکس: RadioGramophone.com

رضا روحانی، پسر انوشیروان روحانی، آهنگساز برجسته ایرانی است. او  که از همان دوران کودکی با موسیقی آشنا شده و رشد کرده، فارغ‌التحصیل رشته موسیقی از آلمان است و با تکیه بر تجربیات و فعالیت‌های خود در سبک‌های گوناگون می‌کوشد که پیوندی طبیعی بین موسیقی شرق و غرب پدید آورد.

رضا موسیقی را به‌گونه‌ای، سرنوشت گریزناپذیر خود می‌داند و می‌گوید: «عشق من به موسیقی آن قدر قوی بود که بیشتر این حس را داشتم که انگار این من هستم که از طرف موسیقی انتخاب شده‌ام. من بسیار احساس خوشبختی می‌کنم که در خانواده‌ای بوده‌ام که از عشق من همیشه حمایت کرده‌اند.» به اعتقاد او خانواده بیشتر نقش حامی را در مسیر پیشرفت بازی می‌کرده و سرچشمه موسیقی در درون خود او بوده‌است.»

سارا نایینی که چندی پیش راهی آمریکا شده، در ایران فعالیت‌های زیادی هم به عنوان تک‌خوان و هم به عنوان خواننده بک‌ وکال داشته و با هنرمندانی چون علیرضا عصار به روی صحنه رفته است. او از همان دوران کودکی به خواندن علاقمند بود، اما این کار را چندان جدی دنبال نمی‌کرد.

عشق اصلی او در آن زمان بیش از همه به ورزش تعلق داشت، اما در پی سانحه‌ای ناگزیر از ورزش دست کشید. سارا خود درباره نقش موسیقی در پر کردن این خلاء می‌گوید: «ژیمناستیک را خیلی دوست داشتم. من بچه بودم که ژیمناستیک را شروع کردم و همیشه هم در عالم بچگی دوست داشتم در رؤیاهایم تصور کنم که مثلاً قهرمان ژیمناستیک دنیا شد‌ه‌ام. این است که تا آن موقع برای من آوازخواندن اصلاً موضوع جدی‌ای نبود. ولی چون بعد از آن فعالیت‌های فیزیکی‌ام خیلی کم شد، ناخودآگاه به سمت موسیقی کشیده شدم که خیلی من را جذب کرد و باعث که حس‌ام را کامل کند.»

خوانندگان زن و معضل تک‌خوانی

سارا علی‌رغم دشواری‌ها و محدودیت‌هایی که زنان علاقمند به خوانندگی در ایران، به ویژه به‌عنوان تک‌خوان با آن روبرو هستند، پای به این عرصه گذاشت و نداشتن چشم‌اندازی روشن هم مانع از فعالیت‌هایش نشد.

او خود در این باره می‌گوید: «راستش آن اوایل که این کار را شروع کردم، فکر نمی‌کردم که می‌خواهم خواننده شوم. فقط می‌دانستم که هر روز دوست دارم آواز بخوانم. ولی بعد که خیلی جدی‌تر شد، همیشه فکر می‌کردم یک زمانی یک راهی به‌وجود می‌آید. حالا یا درست می‌شود یا اتفاقی می‌افتد که من می‌توانم این کار را بکنم. و خُب مدت‌ها هم ادامه دادم، با وجود سختی‌ها و مشکلات خیلی زیادی که برای خانم‌ها در ایران همچنان هم وجود دارد. اما سن‌ام کمی که بیشتر شد، دیگر داشتم به این نتیجه می‌رسیدم که احتمالاً راهی وجود ندارد و اصلاً من چرا این راه را آمدم و شاید در یک چنین کشوری تصمیم گرفتن به این کار خیلی عاقلانه نباشد.»

گپی با سارا نایینی و رضا روحانی درباره عشق خواندن و خلاقیت در موسیقی

تشدید محدویت‌ها از یک‌سو و نبود پیشنهادهای کاری قوی و جذاب سبب شد که سارا در اواخر اقامت خود در ایران، نیروی خود را بر تدریس متمرکز کند. شمار شاگردان او هم کم نبود، اما پرسش اینجاست که کسی که خود انگیزه‌ی چندانی برای کار ندارد، چطور تصمیم به انتقال دانش و تجربیاتش به کسانی می‌گیرد که آنان نیز شانسی برای ابراز وجود ندارند؟

سارا در پاسخ این پرسش با خنده می‌گوید: «راستش می‌دانی چه جوری‌ست؟ شاید پیش خودم فکر می‌کردم که دیگر راهی برای من وجود ندارد، اما این امید را داشتم که این رؤیای من از طریق نسل‌های آینده متحقق شود؛ از طریق دخترهایی با سن پایین‌تر که با انگیزه و با عشق زیاد و با استعدادهای زیاد می‌آیند، و سرانجام راهی پیدا می‌کنند که بتوانند فعالیت آوازی انجام دهند. من هنوزهم امیدوارم آن‌هایی که در ایران فعالیت می‌کنند، به جاهای خیلی خوبی برسند.»

رفتن از ایران این امکان را برای سارا فراهم آورد که بتواند رویای خود را دست کم در خارج از کشور متحقق سازد. حال برای او راهی باز شده تا بتواند به عشق و علاقه خود ادامه دهد: «با این برنامه مشترک با رضا، با زحمت‌هایی که کشیدیم، با تهیه این آلبوم، با پیگیری این کنسرت‌ها و انجام‌شان در اینجا، به این نتیجه رسیدم که نه، گویا همه امید‌ها از بین نرفته و آدم می‌تواند به آن چیزی که آرزویش است، شاید یک زمانی برسد.»

رضا روحانی
رضا روحانیعکس: RadioGramophone.com

رسالت آهنگسازی

رضا در ۱۵ سالگی برای ادامه تحصیلات در رشته موسیقی کلاسیک راهی آلمان شد و در همان دوران بود که علاقه به موسیقی جاز (Jazz) در او شدت گرفت. آزادی و امکان خلاقیت از جمله دلایلی بود که او مجذوب این سبک شد.

او خود می‌گوید: «راستش من احساس می‌کنم که از ابتدا رسالت من بیشتر در آهنگسازی بود. هرچند آن موقع شاید از آن خبر نداشتم، ولی هرچه موسیقی به این سمت می‌رفت، که به من آزادی بیشتری برای خلاق بودن می‌داد، مرا بیشتر جذب می‌کرد. خُب من یک نوازنده‌کلاسیک بودم، به صورت خیلی استاندارد مخصوصاً در دانشگاه آلمان که خیلی این قضیه تعریف شده است. یعنی این امکان خلاق بودن را از شما خیلی می‌گیرد و متأسفانه بیشتر تبدیل می‌شود به یک کار مکانیکی. اینکه من در جاز می‌توانستم آزاد باشم، برایم خیلی جذاب بود. ولی از طرف دیگر هم هارمونی‌های خیلی پیچیده و جذاب موسیقی جاز من را مدام به خودش جذب می‌کرد.»

رشد زودهنگام در محیط سرشار از موسیقی و تحصیلات پیگیر در این رشته سبب شد که در ذهن رضا شرایط و انگیزه پیوند دادن سبک‌های گوناگون از جمله موسیقی شرقی و غربی شکل‌بگیرد؛ پیوندی که از دید او کاملا طبیعی صورت می‌پذیرد و نه به گونه‌ای ساختگی.

اما موسیقی جاز تا چه اندازه به او این امکان را می‌دهد که به عبارتی هویت ایرانی خود را با آن پیوند بزند؟ رضا در پاسخ می‌گوید: «ببینید، کار من آهنگسازی است و قطعاتی که من می‌نویسم، یک جورایی نتیجه مسیر زندگی‌من، نتیجه‌ی تصمیمات من و نتیجه‌ی شرایطی هستند که من در آن‌ها قرار گرفته‌ام. این پیوندی که از آن می‌گویید، برای من به صورت خیلی طبیعی اتفاق می‌افتد. یعنی من لزوماً چیزی را تلفیق نمی‌کنم. در واقع در ذهن من به صورت خیلی طبیعی به‌هم گره خورده‌اند و چیزی که از ذهن من بیرون می‌آید، لزوماً نتیجه‌‌این نیست که من عالمانه بنشینم و بگویم آهان، الان من می‌آیم و این را با آن پیوند می‌زنم. در هر صورت کارهایی که از من منتشر شده، شاید همه‌شان این امضاء را داشته باشند که عناصر مختلفی از فرهنگ‌های مختلف در آن‌ها هست. ولی این تنها به خاطر این است که مسیر زندگی من این بوده و فرهنگ‌های مختلف در زندگی من وجود داشته است.»

تمرین موسیقی پشت تلفن

سارا نایینی
سارا نایینیعکس: RadioGramophone.com

آشنایی رضا و سارا به سال‌ها پیش برمی‌گردد، اگر چه در طی دو سال گذشته این تلاش و همکاری مشترک به مراتب جدی‌تر و قوی‌تر بوده و در نهایت هم به آمدن سارا به آمریکا و برگزاری کنسرت‌های مشترک انجامیده است.

رضا درباره نخستین گام‌ها برای اجرای مشترک می‌گوید: «حدود دو سال پیش بود که سری اول کار را برای سارا فرستادم. در واقع ما پشت تلفن چند دفعه باهم تمرین کردیم. من صدا و موسیقی خالی را برایش فرستادم، او هم رفت توی استودیو خواند و برای من پس فرستاد. بعد دیدیم بهتر از آن چیزی شده که فکرش را می‌کردیم. بعد از آن دیگر پروسه‌ی طولانی درست کردن دعوت‌نامه و ویزا و راه‌انداختن سری کنسرت‌ها شروع شد که خوشبختانه با کمک همراهان و دوستان عزیزی چون بابک خیاوچی از موسسه بم‌آهنگ  بالاخره ما موفق شدیم سارا را به آمریکا بیاوریم و تا به حال کنسرت‌های موفقی اجرا کنیم.»

در این کنسرت‌ها هم قطعاتی ارائه شده‌اند که ساخته‌‌ی خود رضا هستند و هم قطعاتی فراموش‌نشدنی چون «گل سنگم» که آهنگساز آن از جمله انوشیروان روحانی است. البته تمامی این قطعات را رضا به سلیقه خود تنظیم کرده است.

رضا درباره اینکه تا چه اندازه توانسته است، روح و سلیقه خود را نیز به قطعات قدیمی وارد کند، می‌گوید: «قضاوت با شنوندگان است... می‌دانید، برای من آن قضیه خیلی اتفاق طبیعی‌ای بود. یعنی چون من با آهنگ‌های پدرم بزرگ شده‌ام، و واقعاً به ‌آن‌ها افتخار می‌کنم و ازشان لذت می‌برم، این‌ها با وجود من به صورت طبیعی کاملاً آمیخته شده‌اند.حقیقت‌اش را بگویم، من با آهنگ‌های پدر همان طوری رفتار می‌کنم که با آهنگ‌های خودم. بنابراین آن سلیقه‌ای را که روی آهنگ‌های خودم اعمال می‌کنم، همان را، البته اگر چشم استاد را دور ببینم، روی قطعات ایشان هم اعمال می‌کنم. حالا بعضی‌ها را سعی می‌کنم خیلی شبیه اصل نگه دارم. بعضی‌ها را هم احساس می‌کنم که اختلاف سلیقه دارم و دوست دارم یکجور دیگری باشد. مثلاً تنظیم قطعه «گل سنگم» یا «امشب» با اصلش متفاوت بود.

ادامه راه پدر

اینکه مثلاً پسری راه پدرش را ادامه دهد یا دختری راه مادرش را، در بسیاری از عرصه‌ها می‌تواند اتفاق بیافتد. اما رضا تا چه اندازه توانسته‌است راه خود را پیدا کند و از زیر سایه‌پدرش در بیاید؟

او خود در پاسخ می‌گوید: «ببینید، من از طرف پدرم هیچوقت سنگینی سایه‌ای را روی سرم احساس نکردم. ایشان همیشه از من حمایت کرده‌اند که من راه و سلیقه خودم را پیدا کنم؛ هیچ چیزی را بر من تحمیل نکرده‌اند و همیشه دنبال این بوده‌اند که من سواد این قضیه را پیدا کنم.»

رضا روحانی
رضا روحانیعکس: RadioGramophone.com

رضا معتقد است که در همه جوانب زندگی، فرزند انوشیروان روحانی بودن برای او به یک افتخار همه جانبه تبدیل شده و او فقط بازتاب مثبت از این قضیه داشته است: «اصلاً هیچ وقت در من این تلاش هم اتفاق نیفتاده که آقا، پدرت این طوری کرد، بنابراین تو باید این کار را یکجور دیگری بکنی. من اتفاق‌هایی را که افتاده، که از نظرم با کیفیت بوده، خیلی جدی دنبال می‌کنم و سعی می‌کنم که از پدرم تقلید کنم ازجمله از آهنگسازی‌شان و جدا از رابطه‌ی پدر و فرزندی، من به‌عنوان یک آهنگساز کاملاً دوست که روزی بتوانم ملودی‌هایی بسازم که به قدرت ملودی‌‌های ایشان باشد.»

او می‌افزاید. «شاید تا به‌حال این جواب را به کسی نداده‌ام. ولی حس من این است که راه من و پدرم از لحاظ هنری ازهم جدا نیست. یعنی این طور نیست که او یک واحد جدا باشد و من هم یک واحد جدا برای خودم. من بیشتر این قضیه را به صورت ادامه‌راه می‌بینم. و آهنگسازی‌های‌مان هم به این شکل است که مثلاً پدرم به من می‌گوید من این را ساخته‌ام، نظرت چیست، این ملودی و این هارمونی را چه کار کنم. یا برعکس. وقتی من آهنگی می‌سازم، می‌روم پیش پدرم و می‌گویم نظرتان راجع به این چیست. در واقع شاید بشود ما را به صورت یک واحد دونفره فرض کرد. این طوری راحت‌تر است.»

طبیعی‌است که گذشته از تنظیم متفاوت قطعات، سارا نیز با صدا و حس خود، رنگ و بویی دیگر به قطعات داده است. او از اتفاقی ناخودآگانه در درونش سخن می‌گوید: «راستش من سعی می‌کنم با آن حس درونی خودم آهنگ و ترانه را بفهمم و درک کنم و به واسطه‌ی تکنیک‌هایی که بلدم، حس درونی خودم را انتقال دهم. هیچ تلاش عجیب و غریبی نمی‌کنم، برای اینکه چیزی را تغییر دهم.»

سارا نایینی
سارا نایینیعکس: RadioGramophone.com

نواندگانی که در در کنسرت‌ها رضا و سارا را همراهی کردند، به غیر از شاهین گرگانی که نوازندگی دف و تنبک را برعهده داشت، همه غیر‌ایرانی بودند و در سازبندی قطعات نیز از دیگر سازهای ایرانی استفاده نشده بود.

رضا این را انتخابی سلیقه‌ای می‌داند، اما در عین حال متذکر می‌شود: «طبیعتاً شما اگر در آمریکا از سازهای غربی و اروپایی استفاده کنید، خُب حق انتخاب‌تان بین نوازندگان خیلی ماهر بیشتر است و این طبیعی‌ست و من لزوماً در این مجموعه برای آهنگسازی، جنس هارمونی‌ها و... جایی برای ساز ایرانی خیلی نمی‌دیدم. نه اینکه نشود، ولی برای سلیقه‌ی من در این چارچوب، چیزی نبود که ذهنم دنبالش برود.»

رضا و سارا اگر چه همچنان سرگرم برگزاری کنسرت برای ارائه حاصل تلاششان هستند، اما تهیه‌آلبوم را نیز در برنامه خود دارند که قرار است با نام «باید دل سپرد» انتشار یابد. رضا در این باره می‌گوید: «ضبط اکثر قطعات تمام شده، ولی ما در حال حاضر زیاد دنبال انتشار کل مجموعه نیستیم. دلیلش هم این است که من و سارا دغدغه‌های شغلی دیگری داریم، ازجمله اجراهای زنده. از آن گذشته تنظیم یکسری از آهنگ‌ها هم به اتمام نرسیده و کار میکس و مسترینگ نهایی آن هم مانده است که آن را هم باید در مقطعی که زمان اجازه دهد، ما این کار را انجام دهیم. در حال حاضر هنوز مقدور نیست.

در حال حاضر کنسرت‌های این دو هنرمند در آمریکا متمرکز است، اگر چه رضا و سارا امیدوارند که برای ارائه کارهای خود در اروپا و آسیا نیز به این سوی اقیانوس اطلس سری بزنند.