بازگشایی دانشگاهها: چالشها و دشواریها
۱۳۸۸ شهریور ۲۶, پنجشنبه«دانشگاهها امسال با تأخیر باز میشوند»، «تأخیری در بازگشایی دانشگاهها نخواهد بود»، «دانشگاهها هفتهی اول مهر بسته خواهند ماند»، «دانشگاهها به موقع باز خواهند شد»، «دانشگاهها ....». این خبرهای ضد و نقیض این روزها در جای جای صفحات رسانهها و سایتهای خبری ایران نقش بستهاند. حوادث و رویدادهای اعتراضآمیز پس از انتخابات ریاست جمهوری و بازداشتها و شکنجههای بعد از آن، این گمانه را ایجاد کرده است که بازگشایی دانشگاهها متأثر از این حوادث خواهد بود و محیطهای دانشجویی را از همان ابتدا فضایی کم و بیش تنشآلود فراخواهد گرفت.
مقامهای حکومتی در برابر بروز التهابات احتمالی در دانشگاهها رویکردها و اظهارات متناقضی دارند. دستاندرکاران وزارت علوم و امور دانشجویی اوضاع را آرام توصیف میکنند و در این زمینه گاه سنگ تمام میگذارند. ماه گذشته محمد محمدیان، رئیس نهاد نمایندگی رهبر ایران در دانشگاهها، ترم جدید دانشگاهی را آرامترین زمان دانشگاهها دانست. کامران دانشجو نیز در مراسم معارفهی خود به عنوان وزیر علوم دولت دهم، گفت: «فضای موجود فضای مناسبی است و دانشجويان و فرهيختگان ما بسيار هوشيار هستند و حتما هيچ مسئله خاصی نخواهد بود.»
تصمیمها و تدبیرها
رهبر جمهوری اسلامی ایران، آیتالله خامنهای، البته با این ارزیابیهای خوشبینانه کارگزاران حکومتش موافق نیست. او روز ۴ شهریور در سخنرانی برای عدهای از دانشجویان، در اشارهای تلویحی به امکان بروز ناآرامی در دانشگاهها، از "طرح دشمنان برای ایجاد اختلال در کار علمی دانشگاهها" ابراز نگرانی کرد. وی گفت: «همه مراقبت کنند در این مسائل سیاسی کوچک و حقیر، کار علمی دانشگاهها و کلاسها و مراکز تحقیقاتی دچار آسیب نشود و هدف آشکار و مشخص دشمن برای اینکه حداقل مدتی دانشگاهها را به تعطیلی و تشنج و اختلال بکشاند محقق نگردد.»
مرتضی تمدن، استاندار تهران، پیشاپیش عامل آنچه که آیتالله خامنهای از آن به عنوان "تعطیلی و تشنج و اختلال دشمن» در مراکز دانشگاهی یاد میکند را کسی جز رهبران جنبش سبز نمیداند. به گفتهی او، جرقه و برنامههای مربوط به ابهام در در بازگشایی دانشگاهها در قالب همان جريان جنبش سبز و بيانيه ۹ صفحهای آقای موسوی است. تمدن که روز ۱۶ شهریور در جمع دانشجویان بسیجی سخن میگفت، افزود که اما و اگرها در مورد بازگشایی دانشگاهها «ريشه در جريان فتنه پس از انتخابات دارد. بدين معنی كه آن جريان فتنه خيز برداشته است تا ناكامیهای گذشته را با حضور و بازگشایی مدارس و مراكز آموزش عالی جبران كند و به اين مقطع دل بسته است.»
ظاهراَ نگرانی از بروز ناآرامی در دانشگاهها به هنگام بازگشایی آنها، تنها در عرصهی حرف باقی نمانده و تصمیمگیری و تدبیرچینی در برابر بروز احتمالی آن به یکی از موضوعهای جلسات مختلف نهادهای امنیتی و انتظامی جمهوری اسلامی بدل شده است. برخی از تحلیلگران آوردن یکی از چهرههای شاخص جنبش دانشجویی به جلسهی اخیر دادگاه رسیدگی به «حوادث پس از انتخابات» برای «اعتراف به اشتباهات» خود و جنبش دانشجویی، توجیه و آمادهسازی دانشجویان بسیجی برای مقابله با ناآرامیها، آزادسازی بخشی از دانشجویان بازداشتی تا اول مهر و نیز شروع مانور نیروی انتظامی با نام «طرح انضباط اجتماعی» را بیارتباط با همین تصمیمها و چارهاندیشیهای نهادهای حکومت نمیدانند. تمرکز اجرای این طرح در حال حاضر بیشتر در مناطق نزدیک به دانشگاه تهران است، همان مناطقی که از نظر فرماندهی نیروی انتظامی ایران "منطقهی بحران" است.
بازداشتها، دادگاهها و "ستارهدارها"
مسئلهی دیگری که در آستانهی بازگشایی دانشگاهها به شاخص وضعیت محیطهای دانشجویی بدل شده، ادامهی بازداشت شماری از دانشجویان در پی اعتراضها به نتیجهی اعلامشدهی انتخابات ریاست جمهوری است. اولین دادگاهی که رسیدگی به پروندهی این گونه دانشجویان را به پایان رساند، نه در یکی از شهرهای بزرگ کشور، بلکه در بابل بود. دادگاه این شهر روز ۲۳ شهریور، ۸ دانشجوی هوادار نامزدهای مخالف احمدینژاد را "به جرم اقدام علیه امنیت ملی و حضور در تجمعات پس از انتخابات" مجموعاَ به ۳۳ ماه حبس تعزیری، ۶۰ ماه حبس تعلیقی و ۲۵ سال محرومیت از تحصیل محکوم کرد. این دادگاه و حکم آن شاید نشانهای از این واقعیت باشد که دامنه فعل و انفعالات سیاسی در دانشگاهها و مقابله با فعالیتهای اعتراضی دانشجویان به محیطهای آموزشی شهرهای بزرگ محدود نمانده است. به بیان دیگر، در همهی شهرهایی که دارای موسسهی آموزش عالی هستند، به ویژه متأثر از انتخابات ریاست جمهوری و حوادث قبل و بعد از آن، فعل و انفعالات یادشده امر نادری نیست. تشدید روند احضارها و فراخوانیها در برخی از دانشگاههای کشور به کمیتهی انضباطی را نیز میتوان در همین راستا ارزیابی کرد.
در این میان، به رغم تکذیبها و انکارها در بارهی وجود دانشجویان "ستارهدار"، مشکل این دسته از دانشجویان همچنان یکی از موضوعهای مطرح در خبرهای مربوط به مسائل دانشگاههاست. دفتر تحکیم وحدت اوایل شهریورماه با صدور بیانیهای بار دیگر ستارهداربودن دانشجویان را تضییع حق آنها توصیف کرد و به آن اعتراض کرد. بر اساس این بیانیه که پس از اعلام نتایج آزمون کارشناسی ارشد منتشر شد، تعداد زیادی از فعالان دانشجویی به رغم کسب رتبههای ممتاز در این آزمون، از راهیابی به دانشگاه محروم ماندهاند. دفتر تحکیم وحدت علت این محرومیت را «دلایل عقیدتی» خوانده است.
با این همه، محمد مهدی زاهدی، وزیر علوم دولت نهم، روز ۲۳ شهریور، در آخرین روز وزارتش اعلام کرد که هیچ دانشجوی ستارهداری در نظام آموزش عالی کشور وجود ندارد. به گفته وی، دستورالعمل ستاره دار شدن در سال ۱۳۸۵ لغو شده و از آن تاریخ هیچ داوطلب کنکوری ستارهدار نشده است. روزنامهی اعتماد یک روز بعد از اظهارات وزیر سابق آموزش عالی، نوشت: «محمدمهدی زاهدی در حالی منکر همهی دانشجویان ستارهدار شد که بسیاری از پذیرفتهشدگان کنکور امسال به ویژه در مقطع کارشناسی ارشد، بعد از اعتراضهایی که داشتهاند به طور رسمی از انجام مصاحبه با رسانهها منع شدهاند و به برخی از آنها تاکید شده است برای درست شدن کارشان بهتر است نه با رسانههای داخلی و نه خارجی مصاحبهای نداشته باشند.»
برای خواندن ادامهی گزارش روی علامت زاویه کلیک کنید
وزیری که خود میتواند عامل تنش باشد
کسی که اینک به جای زاهدی بر کرسی ریاست وزارت علوم تکیه زده، کامران دانشجو است که تأییدش در مجلس برای این مقام با بحثها و انتقادهای بعضاَ شدیدی همراه بود. ابهام در مورد واقعی بودن مدرک دکترای وی، و به ویژه کارنامهی او به عنوان رئیس ستاد انتخابات کشور در انتخابات اخیر ریاست جمهوری، از جمله دلایل شک و تردید در باره صلاحیت وی بودند. این نگرانی وجود داشت که نشستن برگزارکنندهی انتخاباتی که به ویژه در میان قشر بزرگ دانشجویان با اعتراضها و انتقادهایی روبروست در رأس وزارتخانهای که هدایت و مدیریت دانشگاهها را به عهده دارد، خود اقدامی تحریکآمیز باشد و ضریب بروز تنش در دانشگاهها را افزایش دهد. احمد توکلی، چهرهی سرشناس اصولگرا در مجلس، در بحث در بارهی صلاحیت وزرای پیشنهادی، در بارهی دانشجو چنین گفت: «وزير پيشنهادی علوم رئيس ستاد انتخاباتی بود كه آن ماجراهای تلخ را در پی داشت. وی از نظر معترضان كه گرچه اقليتاند جمع كثيری از مردم را تشكيل میدهند، متهم اصلی است. البته بنده اين اتهام را ناوارد میدانم، ولی احساس آنها امری واقعی است. به نظر میرسد اكثريت دانشگاهيان جز اين دستهاند. وزارت چنين فردی به واگرایی دانشگاه و دولت كمك میكند يا به همگرایی؟ آيا از نظر سياسی و كارایی دولت به مصلحت است؟» اکثریت نمایندگان مجلس اما توجهای به این نگرانی نکردند و دانشجو را روانهی وزارت علوم کردند، اقدامی که روندهای ماههای آینده در دانشگاهها راست و ناراست آن را بیشتر نمایان خواهد کرد.
عدم تناسبها، مشکلی متراکمشده
امسال نیز به هنگام بازگشایی دانشگاهها عدم تناسب میان افزايش تعداد دانشجويان و رشتههای تحصیلی با کیفیت خدمات دانشگاهها، همچنان بحث روز است. بنا به آمارهای رسمی، تعداد دانشجويان كشور از حدود ۱۷۶ هزار نفر در سال تحصیلی منتهی به انقلاب به بیش از ۵ / ۳ ميليون نفر در حال حاضر رسیده است. نزدیکترین رسانهها به دولت نیز کتمان نمیکنند که امکانات رفاهی و آموزشی برای این خیل عظیم دانشجو به اندازه کافی وجود ندارد و گسترش بیرویهی دانشگاهها و رشتهها بدون آمادهسازیهای لازم در زمینهنیروی انسانی، تأسیسات آموزشی و امکانات رفاهی انجام شده است. سطح نازل و غیرمطلوب دانش و تخصص فارغالتحصیلان اغلب دانشگاههای ایران دلیلی بر پایینبودن کیفیت آموزشی این مراکز است. به لحاظ خدمات رفاهی نیز دانشجویان معمولاَ با کمبودهای مالی، مشکلات اقامت، کیفیت بد غذایی در سلفسرویسها و نقص یا فقدان امکانات ایاب و زهاب مواجهاند. این کمبودها گاه و بیگاه به اعتراضهای صنفی دانشجویان منجر میشوند.
سال گذشته در دانشگاه شیراز، که یکی از باسابقهترین دانشگاههای کشور به شمار میرود، موج وسیعی از اعتراضهای دانشجویی به محدودیتها در زمینهی پوشش و نیز علیه وضعيت خوابگاهها، سرويسهای اياب و ذهاب، سلفسرويس و كيفيت نامناسب غذا و عدم پاسخگویی مسئولان امور دانشجویی وقت به اين نيازها، شكل گرفت. این اعتراضها نزدیک به یک هفته ادامه داشت. در سایر دانشگاههای کشور نیز رویدادهایی از این دست کم نبودهاند. محافل فعال دانشجویی با استناد به آنچه که سوء مدیریت عمومی در کار دولتهای اخیر میخوانند، بعید میدانند که دانشگاهها در آیندهای نزدیک در این زمینه شاهد چرخشی محسوس باشند.
این نیز هست که افزایش بیرویه و برنامهریزینشدهی دانشگاهها و ظرفیت آنها ظاهراَ به ضربهگیری برای موج وسیع بیکاری جوانان در کشور و به تأخیرانداختن بروز این بیکاری بدل شده است. با توجه به شمار اندک آموزشگاهها و مدارس حرفهای در ایران، بخش اعظم دیپلمهای کشور تنها راه کسب موقعیت کاری و اجتماعی را ورود به دانشگاهها میبینند. اما وجود خیل بزرگی از فارغالتحصیلان نشان میدهد که امید به تحقق این گزینه بیش از پیش غیرواقعی شده است.
چالش بر سر تسلط بر دانشگاه آزاد
شمار بالای دانشجویان در ایران بدون اشاره به فعالیت دانشگاه آزاد قابل توضیح نیست. این دانشگاه سال ۱۳۶۱ تأسیس شد و در حال حاضر نزدیک به نیمی از دانشجویان ایران در آن تحصیل میکنند. در بارهی کیفیت آموزش و توانایی تئوریک و عملی فارغالتحصیلان دانشگاه آزاد اما و اگرهای بسیاری عنوان میشود. با این همه، حضور نزدیک به یک و نیم میلیون دانشجو و بودجه و سرمایهی کلان این دانشگاه آن را به نهاد قدرتمندی بدل کرده، به گونهای که تلاش برای تسلط بر آن به یکی از چالشهای مهم صحنهی سیاسی به ویژه در سالهای اخیر بدل شده است.
دولت احمدینژاد از ابتدای شروع به کارش در سال ۱۳۸۴ در صدد بوده است که به سلطهی هاشمی رفسنجانی و افراد و محافل نزدیک به او بر دانشگاه آزاد پایان دهد. با توجه به موانع موجود در این راه، دولت در سالهای گذشته کوشید، دانشگاه پیام نور را بدیلی برای دانشگاه یادشده کند تا از اهمیت و نفوذ آن کاسته شود. این اقدام چندان با موفقیت همراه نشده است.
با راهیابی مجدد و بحثانگیزاحمدینژاد به ساختمان ریاست جمهوری، دستاندرکاران ارشد دانشگاه آزاد بیش از پیش نگران فشردهترشدن تلاشهای دولت برای دستاندازی به این دانشگاه شدهاند. در همین راستا، اخیراَ آنها در در اقدامی ناگهانی کل امکانات دانشگاه را وقف کردند. هدف از این اقدام مهار قطعی تلاشهای دولت برای به دستگرفتن اختیار دانشگاه آزاد تلقی شده است. اما دولت هم آرام ننشسته و قانونیت اقدام یادشده را زیر سؤال برده است. در همین راستا، شورای انقلاب فرهنگی که احمدینژاد ریاست آن را به عهده دارد، از آیتالله خامنهای در این باره "نظر فقهی" خواسته و با استناد به نظر وی وقف یادشده را به حال تعلیق درآورده است. به این ترتیب، به نظر میرسد که در آستانهی بازگشایی سال تحصیلی جدید، چالش بر سر به دستگیری سکان دانشگاه آزاد میان جناحهای مختلف جمهوری اسلامی ایران به شدت ادامه دارد؛ امری که شاید بسان بسیاری از نمونههای دیگر از ادامهی سایهی سنگین درگیریهای سیاسی و ایدئولوژیک بر فعل و انفعالات آموزشی در ایران حکایت داشته باشد.
FW/BB