بازداشت مدیرعامل پرشین بلاگ
۱۳۸۶ اردیبهشت ۲۴, دوشنبهروز یکشنبه (۲۳ اردیبهشت) این خبر منتشر شد که ماموران دادستانی تهران مهدی بوترابی، مدیرعامل پرشین بلاگ، را دستگیر کردهاند. پرشین بلاگ اولین شرکت سرویسدهنده به وبلاگهای فارسی است که در سال ۱۳۸۱ توسط ۳ دانشجو تاسیس و خدمات آن به زودی با استقبال وسیع جوانان ایرانی روبرو شد. هم اکنون بیش از ۲۷۰ هزار وبلاگ فارسی از سرویسهای رایگان پرشین بلاگ استفاده میکنند. سه مؤسس این شرکت در سال ۱۳۸۳ با آغاز دستگیری شماری از وبلاگنویسان به تدریج از این شرکت خارج شدند و از آن زمان مهدی بوترابی، با داشتن بیشترین سهام این شرکت، ریاست آن را عهده دار شد. بازداشت مدیر عامل پرشین بلاگ نشانه آغاز دور جدیدی از اعمال محدودیت بر اینترنت در ایران تلقی میشود. در این باره محمدرضا معینی، مسؤول بخش ایران سازمان گزارشگران بدون مرز به پرسشهای ما پاسخ گفته است.
دویچهوله: آقای معینی گفته میشود که بازداشت آقای مهدی بوترابی مدیرعامل شرکت پرشین بلاگ در روز چهارشنبه هفتهی پیش صورت گرفته و تازه دیروز خبر این بازداشت پخش شده. شما کی از این موضوع آگاه شدید؟
محمدرضا معینی: ما با ایمیلهایی که از ایران دریافت کردیم، روز پنجشنبه صبح از این موضوع باخبر شدیم. اما میبایست تحقیق میکردیم دراینباره و اخبار متناقضی در این زمینه به دست ما رسیده بود. واقعیت این است که آقای بوترابی را حدود چهارشنبهشب، بنابه اظهارات خانمشان، دستگیر کردهند، اما دیروز صبح بهشکل تعجبآوری خبرگزاری ایلنا از قول یکی از همکارانشان دستگیری ایشان را خبر داده بودند، گفته بودند تاریخش دیروز صبح بوده. خود این ماجرا، چگونگی تاریخ دستگیری و پخش آن به مشکوکبودن این نوع دستگیری بیشتر دامن میزد.
قبل از اینکه بپردازیم به علل احتمالی بازداشت آقای بوترابی برای آن گروه از شنوندگان ما که این سایت پرشین بلاگ را نمیشناسند، میتوانید توضیحی کوتاه بدهید؟
پرشین بلاگ که یک سکوی وبلاگ است، یعنی میتواند وبلاگهای بسیاری را جا بدهد، بقول برخی از صاحبنظران بزرگترین سکوی وبلاگ ایران و در اصل فارسیزبانان است. این سکو در آغاز رشد وبلاگنویسی و اینترنت در ایران چندسال پیش بوجود آمد و عملا بسیاری از وبلاگنویسها با استفاده از این سایت توانستند وبلاگهای خودشان را بوجود بیاورند. اما همیشه یک مورد مشکوکی در این مورد بود. از آنجا سایت پرشین بلاگ نزدیک به محافل و مقامات رسمی رژیم بود، همواره این وحشت و ترس بود که این سایت بتواند اطلاعات در رابطه با وبلاگنویسها را منتشر کند. چندین مورد هم پیش آمده بود که بطور مشخص این اطلاعات منجر به دستگیریهایی شده بود، یا حداقل اتهاماتی بر این مبنا زده بودند. اما آنچه مشخص است سایت پرشین بلاگ تعداد زیادی وبلاگنویس را در خود جای داده و عملا تعداد بسیاری از آنها را هم به دلیل انتشار برخی از نظرها و اندیشههایشان محدود کرده است.
در مورد علت بازداشت مهدی بوترابی خبرهای مختلفی از دیروز منتشر شده، شما چه اطلاعی در این مورد دارید؟
این اطلاعات را ما بطور مشخص اگر بخواهیم دستهبندی کنیم، یکسری رسانههای محافظهکار هستند مثل سایت «الف» مرتبط با آقای احمد توکلی که حتا بخشی از اتهامات ایشان را هم منتشر کرده که ایشان مثلا در ارتباط با پروندهی آقای عسگری، یکی از نظامیان ایرانی که در ترکیه ناپدید یا پناهنده شده، دستگیر شدند و برخی دیگر از سایتها مثل «رجانیوز» آنهم نزدیک به محافل امنیتی و در اصل محافظهکار، ایشان حتا همکاری آقای بوترابی را با برخی محافل نوکنسرواتیو آمریکایی هم طرح کردهاند. این مجموعه اطلاعات را که ما در کنار هم قرار میدهیم، واقعیت این است که این دستگیری از حد یک پروندهی اقتصادی که نخست از آن به عنوان علت دستگیری یاد میشد، بالاتر رفته و دارد به یک مسئلهی سیاسی تبدیل میشود.
ارزیابی شما از نظر عرصهی رسانهها از بازداشت آقای بوترابی چه هست؟
اگر تمام منبع و مجموعهی سیاستهای چندسالهی گذشتهی جمهوری اسلامی را در رابطه با اینترنت، وبلاگ و مجموعهی آنها و در رابطه با آزادی بیان مدنظر قرار بدهیم، هیچ دستگیری بدون ارتباط با این مباحث نیست. یعنی من فکر نمیکنم اگر آقای بوترابی رییس یک شرکت فروش مثلا لباس بودند در ایران، این مشکلات برایشان بوجود میآمد. اما عملا خود مسئلهی پرشین بلاگ، خود مسئلهی اتهاماتی که از ماهها پیش سایتهای محافظهکار و نزدیک به محافل امنیتی به پرشینوبلاگ میزدند، از ماهها پیش اتهاماتی نظیر اینکه اینها همکاری میکنند، نظیر اینکه خانم مثلا بوترابی عضو حزب اعتماد ملیست و اینها نزدیک به اصلاحطلبان بودند، اگر همهی این اتهامات را در کنار هم بگذاریم، من فکر میکنم باید علت دستگیری مشخصتر بشود. آقای بوترابی باید وکیلشان را ببینند، چون هنوز هم اعلام نشده ایشان توسط چه مقاماتی بازداشت شدهاند و در کجا زندانیاند. اگر همهی اینها مشخص بشود، به نظر من یک پروندهی سیاسیست بیشتر.
و آیا میشود از دور جدیدی از سرکوب اینترنت در ایران صحبت کرد، چنانچه بعضی ناظران معتقدند؟
من معتقدم وقتی که یک سایت نزدیک به محافل دولتی و مقامات رسمی رژیم را، سایتی که تمام چارچوبهای قانونی آزادی بیان در ایران را که شدیدا مورد خشونت قرار میگیرد، از طرف دولت بپذیرد و با همان چهارچوبها وبلاگ در اختیار وبلاگنویسان قرار بدهد و اگر هم پایشان را فراتر از چارچوب رسمی بگذارند، وبلاگشان را محدود میکند، وقتی ایشان را دستگیر میکنند، بدون شک وارد مرحلهای شدهایم که حتا بخشی از دورن حکومت هم نمیتواند از اینترنت و وبلاگ استفاده کند.