"اینترنت ابتر" و جامعهی آنلاینی که آب میرود
۱۳۹۰ اسفند ۱۰, چهارشنبهصدا و سیمای ایران این روزها هر چه از دستش بر بیاید میکند، پخش رپخوانی، نشان دادن برفبازی مجری تلویزیون با پسر و دختر... اما انقلابی رخ نداده است. فضا، فضای انتخابات است و هدف، بالا بردن میزان مشارکت مردم. رسانههای دولتی هم با تبلیغات گسترده، در این شرایط ملتهب سیاسی که سایه جنگ بر سر ایران سنگینی میکند، از هیچ وسیلهای برای کشاندن "سرمایه"های انقلاب به پای صندوقهای رای و نشان دادن "پشتوانهی مردمی نظام" به جهانیان دریغ نمیکنند.
اما همه چیز به تبلیغ خلاصه نمیشود. تهدید "تحریم کنندگان انتخابات" روی دیگر سکه است و دستگیری و پروندهسازی و تشدید سانسور هم ابزاری برای اجرای این تهدیدات. در همین راستا قوهی قضاییه اخیرا "مصادیق محتوای مجرمانه مرتبط با انتخابات" را ابلاغ کرد که در آن انتشار هرگونه محتوا با هدف ترغیب و تشویق مردم به تحریم و یا کاهش مشارکت در انتخابات "مصداق عملی مجرمانه" شناخته شده است. مصطفی محمد نجار، وزیر کشور هم چندی پیش از شبکههایی سخن گفت که "سعی دارند با تضعیف روحیه مردم از حضور آنها در انتخابات بکاهند"، شبکههای ماهوارهای و سایتهایی چون توییتر و فیس بوک.
نوک پیکان حملات دولتی هم در کنار فعالان سیاسی شبکههای اجتماعی و وباکتیویستها هستند. احسان نوروزی، فعال وب میگوید: «از پس از انتخابات ۱۳۸۸ هر بار که معترضان قراری برای تظاهرات خیابانی داشتند٬ محدودیتها افزایش مییافت٬ اما اتفاقات اخیر تا حد زیادی بیسابقه است.»
دولت ایران در جدیدترین اقدامات خود دسترسی به سرویسهای ایمیل نظیر جیمیل٬ یاهو و هاتمیل را مسدود کرده و اجازه دسترسی به هر سرویسی که روی HTTPS باشد را نمیدهد. به این ترتیب بسیاری از کاربران ایرانی امکان ارتباط با جهان مجازی را از دست دادهاند.
احسان تشدید چنین تدابیری در آستانهی انتخابات را نشانهی آگاهی و ترس اصولگرایان حاکم از میزان تاثیرگذاری اینترنت و شبکههای اجتماعی میداند. به اعتقاد او اجرای پروژههایی مانند "اینترنت پاک" هم در راستای حاکم کردن "دیدگاههای انحصارگرانهی حکومت بر شبکهی اینترنت و خالی کردن آن از مخالف و ابزار مخالفت است".
وبلاگستان فارسی قربانی تشدید سانسور
با دور شدن از انتخابات ریاست جمهوری پیشین فضای مجازی چه تغییری کرده است؟ تاثیر تشدید اقدامات سرکوبگرانه در آستانهی انتخابات بر فضای مجازی فارسی چه بوده است؟ فضای فارسی و اینترنت در ایران تا چه اندازه میتواند ابزار مخالفت باشد؟ با کمی گشت و گذار به دنبال موضوع انتخابات در شبکههای مجازی، در فیس بوک و توییتر، میتوان این جا و آنجا "فضای ضد انتخاباتی" را تجربه کرد. اما آرش آبادپور،وبلاگنویس و فعال اینترنت معتقد است که جز صدور چند بیانیه در ارتباط با تحریم انتخابات، "اقدام فعالانه و کمپین جدیای" در این باره صورت نگرفته است.
او فضای حاکم بر وبلاگستان فارسی را "فضایی مرده" توصیف میکند. فضایی که در آن از "نشاط" برای بحث کردن خبری نیست. آبادپور توضیح میدهد: «ذهنیت کلی الان این است که فضا به شدت کنترل میشود و قابل تصور است که کاربرانی که داخل هستند بترسند. خستگی هم هست. انگیزهای ندارند.» او در کنار دلایلی مانند دستگیری فعالان و رهگیری فعالیتهای آنلاین، محدودیتهای تکنیکی را هم صرف نظر از نوع محتوا یکی از عوامل کاهش فعالیتکاربران ایرانی میداند و میافزاید: «ارتباطات بین آدمها سختتر شده است. وقتی دسترسی به فیس بوک و گوگل پلاس نداری از برخی موضوعها مطلع نیستی. از سوی دیگر در اینترنت سرعت مهم است و سرعت اینترنت در ایران بسیار پایین آمده. ورودی و خروجی اطلاعات سخت شده است.»
اما سکون و سکوت وبلاگستان فارسی دلیل دیگری هم دارد که آبادپور آن را در شبکههای اجتماعی و نوع تولید محتوا میبیند و اضافه میکند:«در فضای شبکههای اجتماعی با فضای لمپن و لیچار طرف هستیم. هر اتفاقی که میافتد، آدمها لیچار میگویند. حرفی میزنند که محتوایی نیست که کسی بخواهد در وبلاگش بنویسد. محتوا از نظر زمانی عمر محدودی دارد، ادبیات سخیفی دارد. قضاوت اخلاقی نمیکنم. میخواهم بگویم آدمها از این منظر وارد قضایا شدهاند که همه چیز مسخره است همه چیزر ا باید مسخره کنیم. از این لحاظ شبکههای اجتماعی جای وبلاگها را گرفتهاند چون محتوا از جنس لحظهای و کوتاه و کوچک است.»
امیر شفیع زاده، وبلاگنویس و ادمین سایت "مملکته داریم؟" هم تاثیر محسوس تشدید سانسور را در رفتار خوددارانه کاربران در "لایک کردن مطالب سیاسی-اجتماعی" و شمار مراجعهکنندگان میبیند و میگوید: « قبلا اگر مطلبی ۱۰۰ هزار بار دیده میشد، الان ۳۰ هزار بار دیده میشود.»
"اینترنت ابتر" و فاصلهی بزرگ میان جامعهی آنلاین وآفلاین
پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران نام شبکههای اجتماعی و تاثیر آنها در اطلاعرسانی بر سر زبانها افتاد. در جریان انقلاب مصر و جنبشهای مردمی کشورهای عربی هم نام "بهار عربی" با نقش شبکههای اجتماعی همراه شد، تا آنجا که انقلاب مصر را "انقلاب فیس بوک" نامیدند. اما آبادپور معتقد است که ایران مانند مصر نیست: «من فکر نمیکنم در ایران شبکههای اجتماعی خیلی بتوانند کاری کند. مخاطبش محدود است. چیزهای دیگر است که آتش را روشن میکند. در ایران آدمها در خیابان شاید خیلی فعال تر باشند.»
این فعال اینترنتی نگاه ایران را به اینترنت "نگاهی نظامی" توصیف میکند که در آن حاکمیت هر زمان که اراده کند میتواند اینترنت را "جزیرهای" کند. آبادپور میگوید، اینترنت کنونی در ایران "اینترنت ابتر" است. به اعتقاد او رهگیری مخالفان و محدودیتهای تکنیکی مانند کاهش سرعت از اینترنت ایران "اینترنتی له شده" ساختهاند که "چیزی از آن بیرون نمیآید".
یکی از پیامدهای این "اینترنت ابتر" آب رفتن جامعهی آنلاین است. جامعهای که به مرور زمان کوچک و کوچک تر و ایزوله و بستهتر میشود. تا آن جا که فاصلهای بین دو جهان مجازی و واقعی، آلاین و آفلاین ایجاد شود که این دو زبان هم را به دیگر نفهمند. اتفاقی که آبادپور آن را این چنین توصیف میکند:«آی تی نویسی توییت کرده بود، کم کم شبیه علمی تخیلی نویسها میشوم. درباره چیزهایی صحبت میکنم که این جا نیست. این مسئله مهم است. صحبت کردن راجع به چیزی که دور رو برش نیست و مخاطباش را هم ندارد. آدمها خسته میشوند انگیزه را از دست میدهند.»
امیر هم معتقد است که جامعهی فعال آنلاین قشر متفاوتی از بدنهی جامعه است و از نظر رنج سنی گروهی از جامعه را تشکیل میدهد که نقشی در تصمیمگیریهای مهم ندارند. به اعتقاد او بحثهای آنلاین به جهان واقعی راه نمییابند. او "جو بستهای" را در شبکههای اجتماعی تجربه کرده است، جوی بدون ارتباط با جامعه، جوی که در آن "همه حرف هم را تکرار میکنند." امیر معتقد است اگر محدودیتهای تکنیکی و فشارهای امنیتی ادامه پیدا کنند کاربران فعالیتها و بحثهاشان را در درون جامعه دنبال خواهند کرد و توضیح میدهد: «به نظر من این که دسترسی یک سری آدم که طرز فکر مشابهی دارند به شبکه از بین برود، بهتر است. چرا که این انرژی که یک سری جوان میآیند در فیس بوک خالی میکنند و جایزهای که برای آن میگیرند یک سری لایک و کامنت است، میرود درون جامعه خالی میشود. اینها این انرژی را دی اکتیو می کنند جای اشتباه خالی میکنند. من وقتی اینترنت نداشته باشم مجبور میشوم با پدرم صحبت کنم، (و او را قانع کنم) که نرود رای برود.»
امیر معتقد است نسل پیشین هم انقلاب کرد ولی بدون امکانات تکنولوژیک، بدون فیسبوک و توییتر.
YK/EN/FW