ایران و آمریکا: عبور از پرخاشگری
۱۳۸۸ فروردین ۲, یکشنبه.دکتر منصور فرهنگ استاد روابط بینالملل، در گفتگو با دویچهوله از پر شدن ظرفیت تقابل بین ایران و آمریکا میگوید و بر لزوم انعطاف و مذاکره میان دو کشور از موضع برابر تاکید میکند.
دویچهوله: بارها از سوی تحلیلگران تاکید شده بود که سیاست خارجی آمریکا با آمدن این و آن تغییر نمیکند. اما چه میشود که اوباما چنین قدم غیرمنتظرهای در قبال ایران برمیدارد؟
منصور فرهنگ:
سیاست خارجی آمریکا نسبت به ایران بهخاطر این تغییر خواهد کرد که روشهای سی سال گذشته به نتیجه نرسیدهاند. مهم هم نیست که چه کسی رییس جمهور باشد. تقابل میان ایران و آمریکا به مرحلهای رسیده که باید تغییر کند. آقای بوش هم در اواخر دوره ریاست جمهوری خود به همین نتیجه رسیده بود، اما گذشتهی او و پرخاشگریهایش، امکانی به او نمیداد. آقای اوباما از این آلودگیها مبراست و در تمام دوره مبارزه انتخاباتی هم خواهان مذاکره بدون پیششرط با ایران بود. شرایط موجود به گونهای است که طرفین باید پشت میز مذاکره بنشینند.سخنگوی کاخ سفید اعلام کرد که این پیام، نخستین قدم آمریکا برای دیالوگ با ایران است. چقدر منافع یا موانع مشترک دو کشور در عراق و افغانستان میتوانند قدمهای بعدی را تسریع کنند؟
تردیدی نیست که ایران و آمریکا در افغانستان منافع مشترک دارند و در عراق هم با وجود رقابت با یکدیگر، خواهان ثبات سیاسی در آنجا هستند. اما مهم، مطالبات و نگرانیهای طرفین از یکدیگر است. زمینه اصلی انعطاف برای رسیدن به راهحلهای قابل پذیرش برای هر دو طرف، منافع مشترک دو کشور هستند.
آقای خامنهای به خلاف روش معمول خود، خیلی سریع به پیام اوباما واکنش نشان داد. چه تفسیری میتوان بر این واکنش ارائه کرد؟
پاسخ ایشان از این جهت حائز اهمیت است که برای اولین بار قبل از اینکه رییس جمهور یا رییس مجلس یا آقای رفسنجانی حرفی بزنند، خودش مستقیما جواب داد و تلویحی گفت که طرف مذاکره شما من هستم. اما استفاده از کلماتی چون خدعه و تزویر و شک به صمیمیت، قابل تأسف است. در دنیای دیپلماسی، صمیمیت و این حرفها مطرح نیست. مسئله اینست که آیا دو کشور در چارچوب منافع ملی و رفاهی و امنیتی خود، دارای وجوه مشترک هستند تا بتوانند برای اختلافات خود مذاکره بکنند یا نه. آقای خامنهای جوابی به این موضوع نمیدهد. اگر ایشان منتظر است که آمریکا، سیاست خود نسبت به اسراییل را تغییر دهد و بعد وارد مذاکره با ایران شود، این واقعبینانه نیست و هرگز اتفاق نمیافتد. همانطور که خواست بوش برای تعلیق همیشگی اورانیوم از ایران نیز، واقعبینانه و امکانپذیر نبود.
آقای خامنهای در پاسخ اوباما از تغییر در برابر تغییر گفت. آیا همین مدخلی برای شروع گفتوگو نیست و پیام مثبتی در خود ندارد؟
تقابل سیساله دو کشور و ادعاها و اعتراضها و اتهامهای متقابل به گونهای شده که هیچیک از طرفین حاضر نیست قبل از مذاکره دست خود را باز کند. آقای خامنهای و بهطور کلی حاکمیت ایران، سی سال است شعار ضد آمریکایی میدهند و این ضدیت، پایه هویت و تبلیغات این رژیم بوده است. در نتیجه ساده نیست که موضع خود را عوض کنند. همین مورد در باره آمریکا و اوباما نیز مصداق دارد. در آمریکا، کنگره، لابی اسراییل، رسانهها و گروههای مخالف رییس جمهور وجود دارد. اوباما هم نمیتواند قبل از مذاکره با ایران به آن آوانتاژ بدهد. این چیزها باید در مذاکرات محرمانه میان طرفین مطرح شوند. باید به مرور نتیجهگیری شود که هیچیک از طرفین نمیتواند به موضع حداکثر خود دست یابد. اگر حاکمیت ایران خواهان مذاکره با آمریکا و حرکت در راه عادیکردن مناسبات است، مذاکره بدون محدودیت، بهترین کار است. وگرنه بهانههایی چون عدم صمیمیت و تزویر، بیشتر مصرف داخلی دارند.
مقامات ایرانی خواستار گرفتن امتیاز و تضمینهای امنیتی هستند. آیا در محافل آمریکا و لابیهای موجود، آمادگی کافی برای دادن این امتیازها به ایران وجود دارد؟
سوال بسیار جالبی است. الان نخبگان آمریکایی از هر دو طرف، نگرانیهای ایران را مشروع میدانند. کسانی چون برژینسکی این را میگویند. ایران کشوری است که توسط نیروی نظامی آمریکا محاصره شده است. اگر آمریکا حاضر نباشد به نگرانیهای مشروع ایران از نظر امنیتی و اقتصادی پاسخ بدهد، مذاکره بیمعنی است. اما حد و حدود انعطاف آمریکا در رابطه با مسائل امنیتی یا تحریمها، بستگی به انعطاف ایران در غنیسازی اورانیوم یا ساخت سلاح اتمی دارد. اساسا اگر کسی به این تصور وارد اتاق مذاکره شود که طرف ضعیف است و از روی ذلت آمده، گفتوگو به جایی نمیرسد.
مصاحبهگر: مهیندخت مصباح