«ایران باید در منطقه مسئولیت بپذیرد» • مصاحبه
۱۳۸۷ دی ۱۶, دوشنبه
دویچهوله: آقای خانبابا تهرانی، این روزها در جریان جنگ غزه مدام اسم ایران هم مطرح میشود. حتا این نظریه به گوش میخورد که جنگ اسراییل با حماس جنگی غیرمستقیم علیه ایران است. شواهدی وجود دارد که بخواهیم این دیدگاه را قابل قبول بدانیم؟
مهدی خانبابا تهرانی: این واقعیتیست که بهویژه از زمانی که آقای احمدینژاد در راس قدرت قرار گرفته، اظهار مطالبی فرمودند دربارهی نابود کردن اسراییل، در عمل همواره نام جمهوری اسلامی در درگیریهای افراطیای که در منطقه میشود برده میشود و این بدون دلیل هم نیست. به نظر من، تا زمانی که جمهوری اسلامی سیاستی متناسب با واقعیتهای کنونی جهانی درپیش نگیرد، همواره انگشت اتهام به سوی ایران خواهد رفت. ولی آنچه در نوار غزه اتفاق افتاده است، ولو این که به بهانهی پایان رسیدن قرارداد امنیتی بین اسراییل و حماس بوده و حتا ادعایی که مثلا هشت فروند راکت در منطقهی شمالی بوده، واقعیت این است که اسراییلیها در شرایط کنونی خطر عمده را از جانب ایران میبینند. این را مسئولان سیاسی اسراییل بعد از انتخاب آقای اوباما بارها اعلام کردند که ما خطر را از طرف جمهوری اسلامی میبینیم. آنها اطلاعاتی هم دارند مبنی بر این که مسئلهی تهیهی سلاحهای هستهای از طرف ایران به مراحل نهایی خودش رسیده است. چندین بار هم رهبران اسراییل از اوباما خواستهاند که قرارداد یا پیمان نظامی با اسراییل ببندد، در صورتی که خطری از ایران باشد، جنگی درگیر بشود، آمریکاییها از اسراییل دفاع کنند. این است که به نظر من، این بیانی که امروز در میان محافل سیاسی میشود، یا اشاراتی که از طرف اسراییل شده است که ایران در این درگیریها نقش دارد، برمیگردد به موقعیتی که اسراییل خودش را در مقابل ایران در خطر میبیند. بارها هم اسراییلیها تهدید کردهاند که مناطقی از ایران را بمباران خواهند کرد. به یک معنا، من باورم بر این است، جنگی که الان در نوار غزه درگرفته است، به هر بهانهای بوده باشد، تمرینی مقدماتیست برای حملهی احتمالی در آینده به جمهوری اسلامی از طرف اسراییل. این را میشود در واقعیتهای سیاست در منطقه دید.
پس مسئلهیبین اسراییلیها و خود فلسطینیها چه میشود؟ بهرحال الان جنگ در غزه است.
میدانید به باور من این واقعیتیست که حملهی ناگهانی اسراییلیها به نوار غزه، آن هم به این شدت، و از بین رفتن پانصد تن تا الان که باهم صحبت میکنیم و زخمیشدن بیش از دوهزار و پانصد تن از مردم بیگناه منطقه منجر شده است. اما واقعیت هم این است که این حمله، بقول وزیر خارجه فرانسه آقای کوشنر، در حقیقت جوابی نامتناسب در مقابل حماس بوده است، ولو این که حماس با موشک پراکنی و غیره خطری هم برای اسراییل بوده است. این است که به باور من، وضعیت کنونی نه این که اعتراض عمومی جهانیان را علیه اسراییل برانگیخته، بلکه واقعیت این است که روند صلح خاورمیانه را این درگیری اسراییل به کمک تمام افراطیون و محافل جنگ طلبی که در آمریکا و جمهوری اسلامی و اسراییل و گروههای افراطی فلسطینی هستند، روند صلح خاورمیانه را دارد نابود میکند. از آنجا که من معتقدم که مسئلهی اسراییل و فلسطین راه حل نظامی ندارد، پنجاه سال است این تخاصم خشونتآمیز نشان داده است که این راه حل نیست، بلکه راه حل نشستن و مذاکره کردن است، راه حلی که الان به نظر من میرسد در مقابل چنین مسئلهی پیچیدهای تشکیل کنفرانسی جهانی برای حل مسئلهی فلسطین و اسراییل است. زیرا فعلا با توجه به تعادل قوا در خود منطقه میان اسراییل و فلسطینیها و بویژه با انشقاقی که در صفوف نیروهای فلسطینی هست، به نظر نمیآید که آنها قادر باشند بتوانند مسئلهی صلح را همچنان به پیش ببرند. این است که برای حل مسئلهی اسراییل و فلسطین کنفرانسی جهانی در شرایط کنونی ضروری است، با این امید که روزگاری در این منطقه دو کشور مستقل به نام اسراییل و فلسطین بتوانند به حیات خودشان ادامه بدهند. زیرا من معتقدم حقوق ملی فلسطینیها واقعیتیست که نقض شده است و باید فلسطینیها به هرحال به سرزمینی برسند، در غیر این صورت این خشونتها ادامه پیدا خواهد کرد.
از کنفرانس جهانی صحبت کردید. آیا ایران هم باید پای میز چنین مذاکرهای بنشیند؟
بدون تردید! ایران باید در منطقه تعهد و مسئولیت بپذیرد. به ویژه که ایران نیرویی تعیینکننده در منطقه است. در مقابل نیرو و موقعیت ایران، نمیشود از مسئولیتاش چشمپوشی کرد. نه خود مسئولان جمهوری اسلامی میتوانند این کار را بکنند، نه جهان میتواند در حقیقت ایران را نادیده بگیرد. ایران یکی از کشورهای تعیینکننده در سرنوشت صلح خاورمیانه است و باید به نظر من جهان صلحطلب و نیروهای صلحخواه این تعهد را به ایران مرتب یادآور بشوند.
یکی از فرماندهان نظامی در ایران از کشورهای عربی خواسته است که صادرات نفتشان را به کشورهایی که از اسراییل حمایت میکنند قطع کنند. آیا حرف این فرمانده عملی است یا فقط جنبهی تبلیغی دارد؟
به باور من جنبهی تبلیغات جنگی دارد یا تبلیغاتی که امروز دولت احمدینژاد در آستانهی انتخابات به آن احتیاج دارد. همین مسئلهی نوار غزه و حملهی اسراییل باعث شد که آقای احمدینژاد سیاستهایی را شروع بکند که با افراطگراییای که در منطقه است، همپایی دارد. بستن روزنامهی کارگزاران، حمله به دفتر مدافعان حقوق بشر، به دفتر خانم شیرین عبادی، حمله به دانشجویان تحکیم وحدت، همه و همه نشان از این دارد که نیروی افراط گرای ایرانی در داخل کشور هم دارد خودش را با افراط گرایی منطقه هماهنگ میکند. بدین جهت، من معتقدم همهی افراط گرایان در منطقه و جهان، چون دارای یک گروه خونی هستند، دارند ترانهای را هماهنگ باهم میخوانند، وگرنه این حرفی که فلان فرماندهی نظامی زده است که صدور نفت را به کشورهایی که به اسراییل کمک میکنند، قطع بکنند، پنداری واهیست. خود دولت جمهوری اسلامی الان با کاهش بهای نفت در وضعیت اقتصادی نابسامانی قرار گرفته است.