اکران فیلم "زنگ انشاء" براساس شاهکار لنتس نویسنده آلمانی
۱۳۹۸ مهر ۸, دوشنبهگونتر گراس، هاینریش بل، مارتین والزر و زیگفرید لنتس برای دههها نمایندگان اصلی ادبیات آلمانی پس از جنگ بودند. گراس با "طبل حلبی"، بل با رمانهایش درباره تاریخ معاصر آلمان، مارتین والزر به عنوان وقایعنگار سالهای اخیر در جمهوری فدرال آلمان و زیگفرید لنتس با رمان "زنگ انشاء" (Deutschstunde) که در سال ۱۹۶۸ منتشر شد. حتی کسی که به عنوان علاقمند به ادبیات شناخته نمیشود هم زمانی در عمرش بالاخره به نام این نویسندگان برمیخورد.
"زنگ انشاء" پس از انتشار کتاب پرفروش شد
این چهار نویسنده در خارج از آلمان نیز تأثیر زیادی گذاشتند. بل و گراس برندگان جایزه نوبل ادبی بودند. آثار آنان به همه زبانهای دنیا ترجمه شدند. هر چهار نویسنده تا سالها نمایندگان "ادبیات آلمانی پس از سال ۱۹۴۵" بودند. رمان "زنگ انشاء" پس از انتشار به کتابی پرفروش در داخل و خارج آلمان تبدیل شد. این کتاب به ۲۰ زبان، از جمله فارسی، ترجمه شد و میلیونها دانشآموز این کتاب را در مدارس آلمان میخواندند.
فیلم "طبل حلبی" در سال ۱۹۸۰ برنده جایزه اسکار شد. بر پایه کتابهای هاینریش بل و والزر هم چندین فیلم سینمایی و تلویزیونی آفریده شدند. سه سال پس از انتشار "زنگ انشاء" هم در سال ۱۹۷۱ فیلم تلویزیونی برجستهای بر اساس این رمان ساخته شد. با این حال، تازه اکنون پس از گذشت نیم قرن، اثر سینمایی بزرگی ساخته شده که اقتباسی است از رمان معروف زیگفرید لنتس.
"زنگ انشاء" برای نخستین بار ۲۸ سپتامبر در جشنواره فیلم هامبورگ به نمایش درآمد و پس از نمایش در جشنواره زوریخ از سوم اکتبر، روز وحدت آلمان، اکران آن در سینماهای این کشور آغاز خواهد شد. جایگاه "زنگ انشاء" به عنوان یکی از مهمترین رمانهای پس از جنگ جهانی دوم آلمان تثبیت شده است، اما باید منتظر بود و دید که فیلم آن چه جایگاهی را در نزد تماشاگران و منتقدان سینمایی پیدا خواهد کرد.
کریستیان شووخو، کارگردان فیلم، به داستان "زنگ انشاء" وفادار بوده و با این حال تاکیدها و رد پای خود را بر فیلم گذاشته است. چه در کتاب و چه در فیلم موضوع درباره زیگی یپسن است که در نخستین سالهای پس از جنگ جهانی دوم در یک زندان خود را مجبور به نوشتن انشائی با موضوع "شادیهای وظیفه" میبیند. این چارچوب داستان را تشکیل میدهد، اما داستان اصلی فیلم درباره خاطرات نوجوانیِ زیگی یپسن است.
کودک بر سر دوراهی: اطاعت از پدر یا عشق به آزادی
زیگی در کودکی در شمال آلمان بزرگ میشود. آغاز دهه ۱۹۴۰ زیر تأثیر جنگ و وضعیت بد اقتصادی است. به نظر میرسد جنگ جهانی دوم به دور از روستای کوچکی است که زیگی در آن زندگی میکند. اما تاثیر گسترده جنگ را میتوان در این واقعیت بازیافت که وجدان زیگی دچار کشمکش میشود زیرا میان دو جهانبینی متضاد قرار میگیرد. در یک سو پدر زیگی، ینس اوله یپسن است که پلیسی است وظیفهشناس، و در سوی دیگر دوست قدیمی پدرش ماکس لودویگ نانسن است که نقاش است (در عکس بالا: اولریش نوتن در نقش پدر و توبیاس مورتی در نقش نقاش).
کشمکش و درگیری زمانی ایجاد میشود که پدر زیگی ماموریت مییابد از دوست نقاشش جاسوسی کند چون ناسیونال سوسیالیستها (نازیها) بر نقاشیهای نانسن هم مهر "هنر منحط" زدهاند، یعنی هنری که آرمانهای نازیها را دنبال نمیکند. ینس اوله یپسن میکوشد تا از پسرش که دوست دارد وقتش را با نانسن آزاداندیش بگذراند، برای رسیدن به اهدافش استفاده کند. اما وجدان زیگی آرام نیست و از خود میپرسد که آیا باید به پدرش گوش کند یا به احساساتش که او را به سوی دوستی با نقاش میکشد.
"زنگ انشاء" در سال ۱۹۶۸ هم روح زمانه بود
این درونمایه داستانی است که زیگفرید لنتس در پایان دهه ۱۹۶۰ تعریف میکند و حال کریستیان شووخو بر پایه آن فیلم ساخته است. رمان "زنگ انشاء" در سال ۱۹۶۸ منتشر شد، در دورهای که دختران و پسران پدرانشان (و گاه مادرانشان را هم) در برابر وقایع زمان ناسیونال سوسیالیستها قرار میدادند، در دورهای که جنبش دانشجویی پرسشهایی درباره تقصیر و مسئولیت فردی و ملی را با نسل قدیم مطرح میکرد.
یکی از دلایل موفقیت رمان لنتس در سال ۱۹۶۸ نیز همین بود. زیرا لنتس یکی از نخستین کسانی بود که موضوع یاد شده را در بهترین شکل برای خواندن به پهنه همگانی عرضه کرده بود.
به گفته کریستیان شووخو "زنگ انشاء" موضوعهای فراوانی برای بحث به دست میدهد؛ موضوعهایی که با مسائل جوامع امروز همخوانی دارند. او میگوید: «جامعه ما تقریبا پذیرفته که باز هم تبعیض و ایدههای نژادپرستانه وجود دارد.» او معتقد است که "یهودیستیزی و افکار و احساسات ضددمکراتیک" رشد کردهاند.
شووخو: زنگ انشاء داستانی جهانشمول است
کارگردان جوان "زنگ انشاء" (متولد ۱۹۷۸) که اما تجربههای فراوانی دارد، میخواسته فیلمی که میسازد موضوعی جهانشمول داشته باشد. او به همراه مادرش هایده شووخو که فیلمنامهنویس است، تلاش کرده تا جهانشمولی و نمونهوار بودن را در داستان تقویت کند تا آن را به زمان حال بیاورد.
کریستیان شووخو فقط یک چیز را نمیخواسته است. شخصیتپردازی هنرمند رمان "زنگ انشاء" بر اساس زندگی امیل نولده، نقاش معروف آلمانی، انجام گرفته است. نقاشیهای نولده در دوره نازیها جزء "هنر منحط" به شمار میرفتند. او اجازه کار به عنوان نقاش نداشت. در عین حال تحقیقات سالیانی دراز پس از پایان جنگ نشان دادهاند که نولده خودش یهودیستیز بود و به هیچ وجه فردی دمکرات نبود.
کریستیان شووخو نمیخواسته این داستان را تعریف کند. از این رو هنرمند فیلم او به گونهای به تصویر کشیده شده که یادآور نولده نباشد. شووخو تاکید میکند: «موضوع در زنگ انشاء بر سر نولده نیست. من مایل بودم داستانی جهانشمول را بازگو کنم و کشمکشی که بین دو دوست رخ میدهد و وضعیت جوانی که میان این دو گرفتار آمده را نمایان سازم.»