«اوضاع کنونی مصر با انقلاب ایران همخوانی ندارد»
۱۳۸۹ بهمن ۱۳, چهارشنبهروزهای حکومت مبارک به شمارش افتادهاند. این عبارت و یا عباراتی از این دست میتوانند تیتر بسیاری از تفسیرهای امروز روزنامهها باشند. با توجه به روند تحولات، شاید حق هم با مفسران باشد. ارتش مصر اعلام کرده است که از اعمال زور علیه تظاهرکنندگان مسالمتجو پرهیز خواهد کرد، و حتا خواستههای مردم را مشروع خوانده است. ارزش و اهمیت این پیام ارتش در روزهای آتی روشن خواهد شد. مخالفان، مردم را به اعتصاب عمومی و ادامه تظاهرات فراخواندهاند. آیا وضعیت مصر با ایران در دوران انقلاب ۱۹۷۹ قابل مقایسه است؟
دیرک اولیور هکمن (گزارشگر دویچلند فونک) در گفتوگویی با توماس باوئر، سرپرست موسسه عربشناسی و اسلامشناسی دانشگاه مونستر در آلمان به بررسی تحولات اخیر در مصر و منطقه میپردازد.
هکمن: دوران حکومت مبارک سپری شده است. آیا شما با این سخن در وضعیت کنونی مصر موافقید؟
باوئر: دو روز پیش من نسبت به این ارزیابی شک داشتم، اما فکر میکنم که در حال حاضر دیگر بازگشتی از این وضعیت وجود ندارد. در این میان فرقی نمیکند که چه نهادی را مد نظر داشته باشیم. این موضوع هم شامل حال اپوزیسیون و هم شامل حال ارتش مصر میشود. من بر این باورم که مبارک حال، قطعاَ باید برود.
بر چه اساسی به این شناخت رسیدهاید؟
دیگر نمیتوان مبارک را بر سر کار نگاه داشت. واقعیت این است که مبارک در همه جا محبوبیت خود را از دست داده است. بخصوص پس از حوادث روزهای اخیر و خشونتی که پلیس علیه مردم اعمال کرد. پس از آنکه او هرج و مرج آگاهانهای را در کشور ایجاد کرد، فکر نمیکنم بتواند در مقام ریاستجمهور مصر باقی بماند.
ارتش اعلام کرده است که از شلیک بر روی تظاهرات صلحآمیز خودداری خواهد کرد و حتا مطالبات مردم را مشروع خوانده است. آیا مردم مصر، بویژه ساکنان قاهره میتوانند به این موضعگیری ارتش اعتماد داشته باشند؟
فکر میکنم، مردم میتوانند به پیام ارتش اعتماد کنند. البته نمیتوان بروز خشونتها و تشدید ناآرامیها را منتفی دانست. اما ارتش مصر دارای یک سری قواعد و ضوابط شرافتمندانه است. از سوی دیگر سربازان مصری به لحاظ اقتصادی وضعیتی بهتر از بسیاری از تظاهرکنندگان ندارند. فکر نمیکنم طرفین بر روی هم آتش بگشایند.
چگونه میتوان این موضعگیری سیاسی ارتش را ارزیابی کرد؟ آیا این نشانهای آشکار برای مبارک نیست؟ بدین معنا که دوران حکومتش به سر آمده است؟
من هم در روز گذشته چنین ارزیابی را از این پیام داشتم. من پیام سخنگوی ارتش را مستقیم دنبال میکردم و فکر کردم که این پیام در اصل یک کودتای نظامی است. سناریو برای رژیم مبارک چنین است: احتمالاَ نخست مبارک را از کار برکنار کنند و سپس عمر سلیمان، معاون رئیسجمهور، که خود یک نظامی است، را به جای وی بگمارند. به نظرم این تلاش را خواهند کرد. حتا اگرچه این برنامه مورد توافق اکثریت نظامیان نباشد.
سلیمان خود نیز گفته است که به عنوان معاون رئیسجمهور با همه گروههای مخالف حاضر به گفتوگو است. اما اگر نظر شما را درست فهمیده باشم، سلیمان اصولاَ از سوی همه گروهها پذیرفته خواهد شد؟
سخنان سلیمان بسیار مختصر بود. درباره تعویض مقامهای دولتی و معرفی وزیران جدید از سوی مبارک، باید گفت که اصولاَ وزیران جدیدی در کار نبودند. این اقدام بیش از آنکه نزدیکی به خواستهای اپوزیسیون باشد، شبیه به یک اعلام جنگ بود. در مصر احزابی وجود دارند که قابل مقایسه با حزب دمکرات مسیحی در آلمان شرقی سابق هستند. دستکم میتوانستند افرادی از این احزاب را انتخاب کنند. وزیران کابینه همه از افراد وفادار به رژیم هستند. البته باید آشکارا گفت، این موضوع به همین جا ختم نمیشود. افراد این رژیم، به اضافه سلیمان قادر به انجام هیچ اصلاحات درونی نیستند.
سلیمان رئیس پیشین سازمان امنیت مصر است و به عنوان طرف مذاکره، نزد اسراییل نیز دارای اعتبار است. مردم مصر چه انتقادی به سلیمان دارند؟
همانطور که گفتید، سلیمان رئیس سازمان امنیت بوده است و بدین معنا در رژیم سرکوبگر مبارک مسئول شناخته میشود، همچون خود مبارک. باید در اینجا افزود که سلیمان یکی از دوستان نزدیک مبارک است.
سلیمان بطور مشخص مسئول چه اقداماتی است؟ چه اتهامی از سوی مردم به وی وارد است؟
نظام مبارک یک سیستم مبتنی بر شکنجه و سرکوب بود. در این رژیم بطور گسترده شکنجه رواج داشته است. گفته میشود که در برخی موارد شکنجه، سلیمان نیز شخصاَ حضور داشته است. این رژیم، یک رژیم پلیسی است. و سازمان امنیت این کشور، "مخابرات"، در همه جا حضور داشته و کوشیده است که هیچ آزادی بیانی در کشور شکل نگیرد. سلیمان نماینده و حامی این چنین رژیمی است.
نگاهی بیاندازیم به اخوانالمسلمین. همه جا گفته میشود که اخوانالمسلمین بهتر از هر گروه دیگری در مصر سازماندهی شدهاند. گرچه فعالیت این گروه ممنوع است، اما دارای طرفداران زیادی است. اخوان المسلیمن اعلام کرده که حاضر به حمایت از البرادعی، رئیس پیشین سازمان بینالمللی انرژی اتمی است، که تازه به مصر بازگشته است. آیا این حمایت میتواند نهایتاَ به ضرر البرداعی تمام شود؟
مشکل میتوان در اینباره چیزی گفت. در حال حاضر من از خبررسانی در غرب خشنود نیستم. در همه جا صحبت از خطر اسلامگرایی است. باید گفت همهی گروههای سیاسی که خود را به اسلام مربوط میدانند، را نمیتوان تحت عنوان اسلامگرا قرار داد و سپس آنها را در کنار تروریستها جای داد. اخوانالمسلمین صریحاَ اعلام کردهاند که در روند تحولات دمکراتیک خواهان ایفای نقش هستند. مسلماَ این گروه دارای جناحهای مختلف است. جناح معتدل، و حتا بسیار معتدل و جناح سختگیرتر و نسبتاَ محافظهکار. اما در مجموع این گروه هماکنون تهدیدی برای برپایی یک نظام دمکراتیک نیست. من قطعاَ این تهدید را رد میکنم. البته فکر نمیکنم که اخوانالمسلمین در انتخابات از رای بسیار بالایی برخوردار باشد. بدین دلیل این هشدارهای دائمی و مقایسه موازی میان شرایط مصر و انقلاب ایران را موجه نمیدانم.
دولت اسراییل اوضاع را کمی متفاوت میبیند، آیا هشدارهای رهبران اسراییل در بیتالمقدس (اورشلیم) غلوآمیز است و یا اینکه ارزیابی دیگری از شرایط دارند؟
من این هشدارها را تنها تبلیغات میدانم. بر این باورم که اسراییلیها بخوبی میدانند که هیچ آیتالله خمینی در فرودگاه پاریس به انتظار ننشسته است، تا که قدرت را در مصر در اختیار گیرد. شما باید سخنان اسراییلیها را در چارچوب مذاکرات صلح ببینید. مذاکراتی که هماکنون دچار توقف شدهاند. در حال حاضر ما با یک ایستایی کامل روبرو هستیم. ما شاهد آن بودیم که در آخرین دور مذاکرات خانم کلینتون خوشبین بود و فلسطینیها نیز آماده بودند حتی تا حد نفی خواستههای خود پیش روند، اما اسراییل گامی به پیش ننهاد. حال دولت راستگرای اسراییل میخواهد اوضاع به همین روال ادامه یابد. اما برای اینکه اوضاع به همین گونه بماند، نیاز به رژیمی در همسایگی دارد که حاضر به همراهی باشد. مبارک تا حد دستوربگیر اسراییل، با این سیاست و در محاصره باریکه غزه با اسراییل همراهی کرده است. این سیاست را نمیتوان بعد از این با دولتی دمکراتیک در قاهره به پیش برد. اما این موضوعی اصولاَ مثبت است، زیرا مذاکرات صلح دوباره جان خواهند گرفت و از این ایستایی کنونی بیرون خواهند آمد.
آخرین پرسش من این است، تا چه اندازه تحولات مصر چشمانداز پایانی خوش را در بر خواهد داشت؟
در نزد بیشتر کسانی که با خاورمیانه سروکار دارند، به نوعی شور و شعف حاکم است. ایستایی که در همه شئون زندگی در کشورهای عربی وجود داشت، همچون خاکستری بر روی همه چیز نشسته بود، تا اینکه مردم تونس آن را زدودند. بسیاری خوشحال از این هستند که این وضعیت سرانجام به پایان میرسد. واقعاَ یک شور و شعفی وجود دارد که باید نسبت بدان محتاط بود و اسیر آن نشد. هنوز موانع بسیار فراوانی بر سر راهند که باید رفع شوند تا مصر به وضعیت تونس برسد. در تونس نشانههای مثبتی از روند تحولات دیده میشود، اما در مصر باید هنوز برخی موانع را از سر راه بر داشت.
SI/MM