انصراف شرکت توتال از سرمایهگذاری در ایران
۱۳۸۷ تیر ۲۰, پنجشنبهکریستف دو مارژری، رئیس شرکت انرژی توتال روز پنجشنبه ۱۰ ژوئیه، در گفتگویی با روزنامهی "فاینانشیال تایمز"، خطرات فزایندهی سیاسی در خلیج فارس را برجسته کرد و گفت که توتال در شرایط کنونی دست به یک چنین ریسک سیاسی نخواهد زد. دو مارژری افزود، در صورتی که همچنان بکار خود ادامه دهیم، "همگان تصور خواهند کرد، توتال برای پول همه کار میکند".
طبق قرارداد سال ۲۰۰۶، شرکت توتال کار استخراج گاز طبیعی بخشی از میدان گاز پارس جنوبی و تبدیل آن به گاز مایع را برعهده گرفته بود. این گاز مایع قرار بوده از سوی ایران به دیگر کشورها صادر شود. ایران از نظر ذخایر گازی، پس از روسیه، در جایگاه دوم در سطح جهان قرار دارد و میدان گازی پارس جنوبی یکی از بزرگترین این ذخایر در خلیج فارس است.
به گزارش خبرگزاری رویترز، غلامحسین نوذری، وزیر نفت ایران در پاسخ به پرسش خبرنگاران در مورد کنارهگیری توتال از سرمایهگذاری در حوزهی پارس جنوبی اظهار داشت که با توتال یا بدون توتال کار استخراج و تولید گاز مایع ادامه خواهد یافت.
در این زمینه دویچه وله گفتگویی داشت با دکتر جمشید اسدی، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل اقتصادی و از وی ابعاد این مسئله را جویا شد.
دویچه وله: آقای اسدی رئیس شرکت عظیم تولید انرژی توتال، آقای "دو مارژری" علت کناره گیری توتال را ریسک سیاسی خوانده است. به نظر شما منظور وی از ریسک سیاسی چیست؟ آیا منظور نظامی شدن فزایندهی منطقهی خلیج فارس است؟
جمشید اسدی: نه تنها این مسئله که بسیار مهم است، در عین حال مسئله این است که تحریمهای آمریکا و اتحادیهی اروپا و نیز تحریمهایی که توسط قطعنامههای شورای امنیت صورت گرفت، هزینهی انجام معاملات و فعالیتهای اقتصادی در ایران را بالا برده است. به عنوان مثال برای اجرای طرحهای صنعت نفت و گاز، احتیاج به تشکیل کنسرسیومهای بزرگی است که متشکل است از شرکتهای بزرگ صنعتی و مالی. در حالی که انجام معاملات مالی و بانکی با ایران بسیار سنگین است و بزرگترین بانکهای اروپایی با ایران معامله نمیکنند. از اینرو بسیاری از این نوع شرکتها کنار کشیدهاند و در نتیجه تمام فازهای مختلف پارس جنوبی معلق مانده است. اشارهی شرکت توتال این است که خطر جنگ متأسفانه بر سر کشورمان وجود دارد و تهیهی اعتبار، یافتن همکار، ایجاد شرکتهایی که در بخش صنعتی خاصی برای پروژههای ایران به آنها احتیاج است، غیرممکن گشته و یا بسیار سنگین شده است. به همین دلیل فعالیت درر حوزه نفت و گاز ایرران برایشان فایدهی خاصی در بر ندارد.
امروز وزیر نفت ایران، آقای نوذری در عسلویه گفت که پروژهی مایعسازی گاز طبیعی در توسعهی فاز ۱۲ پارس جنوبی، پروژهای است کاملا ایرانی. این در حالی است که مایعسازی گاز به منظور صادرات، به شرکت توتال واگذار شده بود. سئوال من اینجاست که آیا صنعت پالایش گاز ایران در چنین موقعیتی هست که کار مایعسازی را برعهده بگیرد؟
جمشید اسدی: ببینید، در مورد مایع ساختن گاز باید بگویم که گاز به آن شکل اولیهای که وجود دارد، برخلاف نفت، نمیتواند صادر شود. زیرا نخست اینکه حجم زیادی را اشغال میکند و دوم اینکه از آنجا که قابل اشتعال است، بسیار خطرناک میباشد. برای آنکه بتوان آن را درون تانکرهای بزرگ نفتی صادر کرد، این گاز باید بصورت مایع در بیاید. اما این تکنولوژی در اختیار همگان نیست. حتا آن زمانی که شرکت توتال برای اینکار اظهار علاقه کرده بود، بخشی از تجهیزاتش را باید از آمریکا وارد میکرد. درست مانند هواپیمای ایرباس است که یک تولید اروپایی است، ولی برخی از موتورهایش را باید از آمریکا وارد بکنند. در نتیجه این چیزی نیست که تنها به اراده و عِرق ملی آقای نوذری وزیر نفت وابسته باشد که بتوانند آن را درست کنند. من بطور روشن عرض میکنم که فاز ۱۲ میدان پارس جنوبی غیرممکن است در این شرایط بتواند براه بیافتد.
حالا برمیگردم به پرسش اول. به نظر شما نظامی شدن فزایندهی خلیج فارس، بویژه که طی روزهای گذشته آزمایشهای موشکی ایران در خلیج فارس صورت گرفت و همزمان بوده با یک رزمایش نیروهای نظامی آمریکا و بریتانیا، تا چه اندازه میتواند روی مسئلهی صادرات نفت ایران و کل حوزهی خلیج فارس تأثیرگذار باشد؟
جمشید اسدی: در مورد این مسئله من گاه واقعا قادر نیستم سیاست مسئولان جمهوری اسلامی را بفهمم. آنها از یکسو اظهار تمایل میکنند که شرکتهای خارجی بیایند و در ایران سرمایهگذاری بکنند، از سوی دیگر موشک دو هزار کیلومتری به نمایش میگذارند. خب یک چنین فضایی، فضای کسب و کار فعالیت اقتصادی نیست. بویژه آنکه یک موشکِ با برد دو هزار کیلومتری میتواند باعث نگرانی فوقالعادهی کشورهایی بشود که میتوانستند در ایران سرمایهگذار باشند. این امر البته بهای نفت ایران را بالا خواهد برد، اما تولید نفت ایران را بالاتر از گذشته نمیبرد. و در مورد منطقه من فکر میکنم، و حتا مطمئنم، اگر ایران بخواهد با تهدید به اینکه راه خروج نفت را از خلیج فارس یا تنگهی هرمز میبیندیم و یا به آن صدمه میزنیم، و یا اینکه بخواهد قدرتهای مصرفکنندهی نفت، بویژه آمریکایی یا اروپایی را مرعوب بکند و یا زیر فشار بگذارد با این هدف که حرف خود را به کرسی بنشاند خطر بسیار بزرگی است. آنچه که برای کشور ما قابل تأسف است، این است که حتا پروژههای چینیها، هندیها و روسها، که مدعیاند در صحنهی بینالمللی از پشتیبانان جمهوری اسلامی هستند، معلق مانده است.
البته هیچیک بطور رسمی نمیگوید که نمیخواهد در ایران کار بکند. حتا همین شرکت توتال که به این مرحله رسیده، چند مرتبه مورد تهدید قرار گرفته است. از جمله آقای نوذری در ماه مارس به توتال گفته بود: شما میگویید به این پروژه علاقمند هستید، ولی مدام آن را به تعویق میاندازید؛ و ما تا زمان معینی به شما فرصت میدهیم. حال از قرار معلوم این مهلت به پایان خود رسیده است که میگویند ما قرارداد با شرکت توتال را هم میتوانیم کنار بگذاریم. الان بازار نفت و گاز بازاری است که برای آن مشتاقان و تقاضای بسیار بالایی وجود دارد و ایران هم نفت و گاز دارد. آنها به یکباره نمیگویند که نمیخواهیم با ایران کار کنیم. اظهار علاقه میکنند، بدون آنکه عملا کاری بکنند و وارد مرحلهی اجرایی بشوند. این نیز بدیهی است که هیچ سرمایهگذاری، بویژه وقتی سرمایههای سنگینی مانند نفت و گاز هست، نمیآید در این شرایط پول و خودش را در گرو آیندهای بگذراد که واقعا معلوم نیست چه خواهد شد.
داود خدابخش