اقتصاد ایران و نوسانهای اقتصاد جهانی
۱۳۸۷ فروردین ۶, سهشنبهدویچهوله: بسیاری تحلیلگران، اقتصاد جهانی را در آستانهی بحران ارزیابی میکنند. تاثیری که اقتصاد ایران میتواند از فرض چنین بحرانی بگیرد، چه خواهد بود؟
بهمن آرمان: باید توجه کرد که عملا بحرانی در کشورهای صنعتی وجود ندارد. علیرغم چهاربرابرشدن قیمت نفت کشورهای صنعتی و حتا کشورهای تازه صنعتی شده، آنها توانستهاند نرخ تورم را در کشورهای خود کنترل کنند. در عینحال نرخ رشد اقتصادی در کشورهای صنعتی آنچنان افتی نکرده است. ضمنا قیمت سهام در بازارهای جهانی و بهویژه آمریکا افزایش پیدا کرده است. ولی به هرحال اقتصاد ایران اقتصادی است شدیدا وابسته به نفت، و نفت هم متاثر از شرایط اقتصادی حاکم بر جهان است که اینک قیمتاش در بالاترین حد قرار دارد. با وجود کاهش دو روزه اخیر و رسیدن هر بشکه از ۱۱۹ دلار به ۱۰۰ دلار، ما با درآمد بسیار سنگینی از نفت برای کشورهای صادرکننده روبرو هستیم. من فکر نمیکنم که اقتصاد جهانی در آستانهی یک بحران جدی باشد. همانطور که دیدیم، قیمت سهام در بازارهای جهانی و بهویژه آمریکا افزایش پیدا کردهاند.
به اقتصاد شدیدا وابسته به نقت ایران اشاره کردید. فراز و نشیب های بهای نفت، چه تاثیری روی ایران خواهد داشت؟
بدون شک کاهش درآمدهای نفتی تاثیر بسیار زیادی بر روی اقتصاد ایران میگذارد. البته پیشبینی نمیشود که درآمدهای نفتی دولت، به علت شرایطی که بر بازار جهانی حاکم است، کاهش یابند. اقتصاد ایران شدیدا متاثر از قیمت نفت باقی خواهد ماند، ولی تفاوتی که اقتصاد ایران با سایر کشورهای صادرکنندهی نفت دارد، در این است که سایر کشورهای نفتخیز بهویژه کشورهای ساحل جنوبی خلیج فارس، درآمدهای نفتی خود را به طور جدی در سرمایهگذاریهای جدید بهکار میگیرند، در حالی که در ایران بهعکس آن است و درآمدهای نفتی عمدتا صرف واردات کالاهای مصرفی میشوند. برپایهی آماری که کمرگ ایران منتشر کرده ، گرایش واردات ایران شدیدا به سمت کالاهای مصرفی بوده و کالاهای سرمایهای سهم خودشان را از دست دادهاند.
همین حجم بالای واردات کالاهای مصرفی، تا چه اندازه میتواند خطر ورود تورم از سوی کشورهای صادرکننده را به ایران در پی داشته باشد؟
دولت ایران تلاش کرده که نرخ تورم داخلی را با واردات جبران کند و به همین خاطر است که ما میبینیم در حالی که در اتحادیه اروپا میانگین تعرفهی واردات فولاد ۲۳ درصد است، این تعرفه در ایران به صفر کاهش پیدا کرده است. و از طرف دیگر علیرغم اینکه ایران برپایهی اطلاعاتی که سازمان کشاورزی جهانی ارائه کرده، یازدهمین کشور تولیدکنندهی محصولات باغی است، دولت در آستانهی سال جدید با طرح یک لایحهی دوفوریتی، تقاضای واردات ۱ / ۲ میلیارد دلار میوه وارداتی از محل حساب ذخیرهی ارزی را کرد. در ابتدا پیشبینی میشد که چنین سیاستی بتواند نرخ تورم را در داخل کنترل کند، ولی واقعیت نشاندهندهی خلاف این است و تورم همچنان به عنوان یک بیماری مزمن اقتصاد ایران پابرجا باقی مانده است.
بسیاری از کارشناسان میگویند، اقتصاد ایران به نفت بالای بشکهای ۸۰ دلار معتاد شده و تفاوت در بهای نفت کمتر از این میزان، چالشهایی جدی برای اقتصاد ایران در پی دارد. آیا به عقیدهی شما دولتمردان ایران آمادهی مواجهه با چنین مشکلاتی هستند؟
البته نشانههایی دال بر اینکه قیمت نفت شدیدا کاهش پیدا کند، مشاهده نمیشود. در اقتصاد ایران اما متاسفانه ما شاهد هستیم، گرایشهایی که در گذشته بهویژه در دولت آقای هاشمی مبنی بر انجام سرمایهگذاریها و توسعه اقتصادی کشور وجود داشت، مبدل به تبدیل دلارهای نفتی به ریال و تقسیمکردن آن بین مردم شده و این خودش میتواند اقتصاد ایران را در آیندهی نه چندان دور با بحران بیکاری روبهرو کند. ما همین الان هم شاهد هستیم که واردات بیرویه به تعطیلی کارخانههای داخلی انجامیده و سرمایهگذاریهای صنعتی عملا صورت نمیگیرند. من حداقل شاهد اجراییشدن هیچگونه قرارداد جدیدی برای صنایع پتروشیمی، فولاد، آلومینیوم و حتا صنایع پایینتر نبودهام. به نظر من، شیوهای که توسط دولت در پیش گرفته شده و سرمایهگذاریهای صنعتی را شدیدا کاهش داده، این میتواند در آینده به یک بحران جدی تبدیل شود.
آیا به این ترتیب میشود سال ۸۷ را سال دشواریها، صعود قیمتها، مشکلات بیشتر اقتصادی در نظر گرفت؟
من تصور میکنم که اگر شرایط فعلی ادامه پیدا کند و روند سرمایهگذاریهای صنعتی کاهش پیدا کند که بخشی از آن متاثر از تحریمهای اقتصادی علیه ایران هست، دولت با بحران شدید بیکاری روبهرو خواهد شد. در نهایت رشد اقتصادی کشور کند میشود. پارهای محافل بینالمللی پیشبینی کردهاند که نرخ رشد اقتصادی ایران در سال ۲۰۰۸ علیرغم افزایش شدیدا قیمت نفت تنها ۴درصد باشد و این قابل قبول نیست. رشد اقتصادی ایران با توجه به افزایش شدید قیمت نفت باید بالای ۱۰ درصد باشد.
قبلا تحلیلگران، کارشناسان اقتصادی و اساتید از جمله شما، نامههایی مینوشتند به دولت. هشدار میدادند که سیاستهای جاری، بحرانهایی برای جامعه ایران ایجاد میکند. آیا کسی به این نوشتهها و هشدارها عنایتی کرد؟
نه! تا بهحال نشانهای دیده نشده که دولت توجهی به این گونه هشدارها کرده باشد. فکر میکنم اصولا در ایران نظرات کارشناسی مورد توجه نباشند. نه فقط در دولت نهم، بلکه در دولتهای قبلی هم همین طوربود، به استثنای دولت آقای هاشمی که سیاستهای توسعهای شدیدی اجرا کرد. دلیل آن هم این است که سیاستی دال بر توسعهی اقتصادی در ایران وجود ندارد.
مصاحبهگر: مهیندخت مصباح