اعتیاد: اپیزود سیاه زندگى
۱۳۸۶ فروردین ۲۷, دوشنبهعده زیاد دیگرى هستند که به صورت تفننى مواد مخدر مصرف میکنند که این آمار در سال ۸۴ حدود سه میلیون و ۷۰۰ هزار نفر بود. طبق این آمار حدود ۶ میلیون نفر از جمعیت ایران در طول عمر خود تجربه یکبار مصرف مواد مخدر را داشتهاند.
همچنین طبق آمار ستاد مبارزه با مواد مخدر، ۴۷ درصد از معتادان كشور بین ۲۵ تا ۴۰ سال دارند و۳۰ درصد از معتادان رسمى كشور را جوانان زیر ۲۰ سال تشكیل مى دهند. اما این جوانان چرا و چگونه معتاد شدهاند و براى درمان آنها چه راههایى وجود دارد؟
اپیزود اول: مونا
«من ۱۹ سالمه
یك سال و نیمه حدودن
با دوستم شروع كردم الان هم متادون مصرف مى كنم
من تریاك و حشیش»
دختركى ۱۷ ساله كه از ۵ سالگى بدون مادر بوده اما نامادریش جاى تمام بدیها را برایش پر كرده. یكسال پیش هم تنها خواهرش را از دست مىدهد. دخترك، عاصى از رنج بىمادرى، خسته از نامهربانیهاى نامادرى و داغدار مرگ خواهر به توصیه یك دوست و براى اولین بار حشیش و بعد تریاك را تجربه مىكند. حالا ۱۹ سال دارد و دو ماهی است که برای ترک اعتیاد به جمعیت آفتاب آمده.
اپیزود دوم: رضا
«من ۳۳ سالمه
از حدود ۱۵ سالگى مواد رو شروع كردم، حدود ۱۸ سال مصرف مى كردم
با تریاك شروع كردم بعد تا این آخر هم تریاك بود مصرفم چیز دیگه اى نبوده.
بینش ممكنه مثلا هروئین هم مصرف كرده باشم دو سه بار، ولى مصرف اصلیم تریاك بود»
پسركى ۱۵ ساله و ورزشكار از خانوادهای كه یكى از تفریحاتشان مصرف تریاك است. پسرك مىبیند كه در مهمانیها مردهای فامیل در اتاقی جمع مىشوند و بعد از مدتى صداى قهقهه و شادى از آن اتاق بیرون میآید و بعدش هم رقص است و پایكوبى. او كه همیشه دوست داشته در ورزش اول باشد، براى زیادتر شدن انرژیش به سراغ تریاك میرود اما براى اینكه بو و دود راه نیاندازد، تریاك را میخورد. و واقعا هم هیچكس خبردار نشد تا حدود ۸ سال پیش كه مىخواست ازدواج كند و دلش نیامد كه این راز بزرگ را از همسر آیندهاش پنهان كند:
«بله همون اول من بهشون گفتم، گفتم من یك همچین مشكلى دارم، به كسى نگفتم، بعد نمىدونم هم چه جورى باید خوب شم، نمىدونم چه كمكى بگیرم، از كى كمك بگیرم، قبل از عقد بهشون گفتم، بعد گفتن كه من كمكت مىكنم كه واقعن هم خیلى به من كمك كردن با اینكه خیلى آسیب دیدن از این قضیه ولى واقعا تا حالا ایشون به من كمك كردن.»
آن پسرك شاد و شنگول و ورزشكار، حالا یك معتاد ۳۳ سالهست كه دو ماهی است تصمیم به ترك گرفته و به همین خاطر هم به جمعیت آفتاب آمده.
اپیزود سوم: مجید
«چی مصرف نكردم؟! از حشیش و سیگار شروع كردم تو سن ۱۵– ۱۶ سالگى شروع شد الان هم حدودا دو ماهه كه ترك كردم.
آخرین موادى كه مصرف كردم روزانه ۱/۵ گرم كراك بود.»
مجید نیازمند توجه بود. شاید از آن بچههایى بود كه پدر و مادر باید كمی بیشتر به آنها توجه كنند. خوب اینكه خواست زیادى نیست. اما پدر و مادرها نمیدانند که همین خواست كوچك را اگر برآورده نكنند، ممكن است یكى از بچههایشان بشود مجید که میگوید:
«امیدوارم كه نباشند جوونهای كه به یك سن و سالى برسن و ببینن، عمرشون رو از دست دادن. من عمر از دست دادهام خیلی زیاده، بازگشت هم توش نیست حتا لحظهای.»
اپیزود چهارم: علی
«حدود ۱۵ – ۱۶ ساله كه تریاک مصرف مى كنم
حدود ۵– ۶ سال جبهه بودم، بعد از مجروحیتم به فاصله پنج شش سال كه از مجروحیتم گذشت شروع كردم مواد مخدر و تریاك مصرف كردن و بعد از اونم كه شش ماه ترك كردم و اومدم جمعیت آفتاب.»
وقتى پزشك به او گفت كه مواد شیمیایى وارد خونش شده، معنی آن را نفهمید. چند ماهى طول كشید تا دردها شروع شد. صداى فریادهایش گوش خودش را هم درد مىآورد ولى هیچ مسكنى به او سازگار نبود. تااینكه بالاخره رفت سراغ تریاك. آنوقت بود كه فهمید جنگ چقدر كثیف است.
جمعیت آفتاب
سال ۱۳۷۷ بود كه چند نفر پزشك و روانپزشك و مددكار به این فكر افتادند تا یك انجمن غیر دولتى برای ترک اعتیاد تأسیس كنند و اینگونه بود که جمعیت آفتاب شكل گرفت. فعالیتهای این انجمن حول سه محور «آموزش و پیشگیری»، «درمان و توانایی اجتماعی» و «حمایت از خانواده های آسیب دیده» متمرکز شده است. این مؤسسه دو بخش بیماران سرپایى و بسترى دارد و بیمارانى كه نیاز به بسترى شدن داشته باشند در طبقه دوم ساختمان آفتاب از آنها نگهدارى میشود.
خانم سرور تهرانى مدیر امور ادارى و درمانى جمعیت آفتاب، متوسط سن كسانى را كه به این مؤسسه مراجعه مىكنند بین ۲۰ تا ۳۰ سال ذكر میكند البته متأسفانه. بر اساس پرسشنامههایى که مراجعهكنندههاى آفتاب پر مىكنند، خانم تهرانى اینطور برآورد میکند که مشكلات خانوادگى بیشترین دلیل معتاد شدن جوانهاست:
«اولین حرف را مشكلات خانوادگى مىزنند، مخصوصا طلاق، بخصوص اگر مادر خانواده را ترك كرده باشد. متاسفانه مراجعینمان اكثرا جوان و تحصیلكرده هم هستند. اینها به علت بیكارى و مشكلات اجتماعى به این مسایل روى مىآورند. ولى طبق آمار باید بگوییم، بیشترش مشكلات خانوادگىست.»
به گفته خانم تهرانى هر روز بین ۴ تا ۶ بیمار جدید به این مؤسسه مراجعه مىكنند و حدود ۲۵ درصد مراجعهكنندهها هم درمان میشوند البته بسته به نوع موادى كه استفاده مىكنند، میزان قطعیت درمان فرق مىكند. مثلا كسانى كه هروئین یا كراك مصرف مىكنند از نظر روانى همیشه وسوسه استفاده از این مواد را دارند به همین دلیل هم دوره رواندرمانى آنان ممكن است تا یكسال طول بكشد.
مدیر امور درمانى جمعیت آفتاب در مورد موادى كه جوانها بیشتر از بقیه استفاده مىكنند، میگوید:
«متاسفانه در سال گذشته بیشتر كراك. راستش كراك، هرویین خالص است كه با داروهاى روانگردان آن را قاطى كردهاند و خیلى ناخالصى دارد. بیماران، اكثرا آنهایى كه مثلا مدت زمان بیشترى استفاده مىكنند، روانپریشى شدیدى مىگیرند و تركش هم متاسفانه خیلى طولانىتر از مواد قدیمىست.»
مؤسسه آفتاب، مخارج درمان را به صورت اقساط میگیرد، بنابراین كسانى هم كه مشكل مالى دارند، میتوانند از خدمات این جمعیت استفاده كنند. البته هزینه درمان در اینجا خیلى كمتر از مؤسسات خصوصی است.
هیچ وقت به این فكر كردهاید كه اگر یک روزى بفهمید برادر یا خواهر یا فرزند شما معتاد شده، چكار مىكنید؟ یا اینكه مىدانید چكار باید بكنید؟ خانم تهرانى که بخشى از كارش ارتباط با خانوادههاى بیماراست، میگوید:
«متاسفانه اول شوك شدید است. شوك شدید به آنها وارد مىشود. بعد مىآیند اینجا و گاهى هم پیش میآید كه اصلا نمىخواهند حتا به خود بیمار بگویند كه ما در اطلاع هستیم. مىآیند اینجا. چون ما مشاورههاى اولیهمان همه رایگان است. به ما مراجعه میکنند، در اینجا روانشناس و مددكارمان با آنها صحبت مىكنند و طریق رفتار با این بیمارها را مىگویند و اینكه چطور اینها را جذب بكنند كه بیایند به اینجا. و بعد هم كه مرحله درمان شروع مىشود برایشان كلاسهاى خانواده مىگذاریم. خانواده مىآیند با روانپزشك با روانشناس صحبت مىكنند كه ببینند با اینها چه رفتارى... چون گاهى اینها وقتى بیمارشان تحت درمان است یا دارد ترك مىكند و ابتداى ترك است، فكر مىكنند او كاملا خوب شده و باید كارهاى قبلش را انجام بدهد. در صورتیكه این بیمار هنوز آن وسوسهها را دارد، هنوز آن مشكلات روانپریشىاش را دارد، هنوز آمادگى مواجه شدن با خیلى مسایل را ندارد. بنابراین روى اینها ما كار مىكنیم.»
اپیزود آخر
خانهای که چهار دیوار دارد و یک سقف، مثل تمام خانهها. یك پدر كه عاشق بچهاش است مثل تمام پدرها. یك مادر كه مهربان است و باگذشت مثل تمام مادرها و یك جوان كه عاشق تفریح است، عاشق خنده، عاشق سرگرمی و بعضى وقتها هم عاشق دردسر است مثل تمام جوانها. این فیلم را مىشناسید؟ اسم این فیلم «زندگی» است.
میترا شجاعی