در برخی از بیمارستانهایی که در دو هفته گذشته عرصه اعتراضات صنفی بوده، پرستاران دست از کار کشیدهاند. این اتفاق بیسابقه و در عین حال خطرناک برای سلامت و بهداشت جامعه نشان میدهد که کارد به استخوان پرستاران رسیده و از دست دادن تابآوری باعث شده تا این قشر فداکار و زحمتکش وظیفه حرفهای و اخلاقی خود را به تعلیق درآورده تا از طریق اعتراضات خیابانی درد خود را فریاد بزنند.
مسئولان حاکمیتی به مانند همیشه بعد از ناامیدی از راضی کردن پرستاران به وعدههای تکراری و تحققناپذیر، به تهدید و فشار آنان روی آوردهاند. در این چارچوب "هیات مدیره نظام پرستاری مشهد و شهرهای تابعه" با صدور بیانیهای نسبت به "هر گونه اقدام ایذایی و برخوردهای نامناسب با پرستاران که موجب تشدید اعتراضات آنها خواهد شد" هشدار داده است.
کادر درمانی در ایران در دو دهه گذشته با فشارهای فزاینده معیشتی دست و پنجه نرم کرده و چالشهای حرفهای آنها تشدید شده است.
بیاعتنایی به شان و حقوق آنها و فقدان تناسب بین فعالیتهای آنها و دستمزد دریافتی باعث شده تا خشم و ناراحتیشان در حدی زیاد شود که شماری از کادر درمان فعالیتهای حرفهای خود را برای ایجاد فشار و حساسیت تا اطلاع ثانوی متوقف کنند.
اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه وله
در طول تاریخ بیش از یک قرن فعالیت حرفهای پرستاری در شکل مدرن، این نخستین بار است که پرستاران برای احقاق حقوق خود دست از کار کشیده و هراسی از اخراج ندارند. شعار "پرستار داد بزن، حقت رو فریاد بزن" عصاره اعتراض آنها است که در هیچیک از دولتهای خاتمی، احمدینژاد، روحانی و رئیسی گوش شنوایی پیدا نکرده و صدالبته وضعیت نابسامان آنها محصول انباشت مشکلات و نارساییهای تاریخی است. تقاضاهای آنها در دو دهه گذشته به موازات افزایش تنگناها با توجه مناسب و ضروری مسئولان وزارت بهداشت با گرایشهای سیاسی متفاوت حاکم بر قوه مجریه همراه نشده است. اکنون آنها ناامید از تحقق خواستههایشان در ساز و کارها و رویههای قانونی و رسمی، به سمت رویکرد جنبشی برای بهبود موقعیت خود روی آوردهاند.
جمعیت کادر درمان در کشور طبق اظهارات عباس عبادی در "اجلاس مدیران پرستاری و روسای دانشکدههای پرستاری و مامایی کشور در سالن امام جواد ستاد وزارت بهداشت" در سال ٢∙١٤، ۲۲۶ هزار نفر است که در ۱۰۶۱ بیمارستان و مرکز درمانی دولتی و خصوصی کار میکنند. بر اساس گزارش وی، توزیع دستههای مختلف کادر درمان به شرح زیر است:
در بخش بالینی ۱۴۰ هزار نفر مشغول به کار هستند که ۶۱ درصد جامعه پزشکی را در بر میگیرد. ۱۸ هزار و ۶۷۵ نیرو معادل ۸ درصد پرستاران در اتاقهای عمل، ۱۵ هزار و ۷۰۷ نفر معادل ۷ درصد در بخش هوشبری، حدود ۷ هزار نفر که ۳ درصد را در بخش بهیاری شامل میشود، ۲۴ هزار نیرو در بخش کمکبهیاری و کمکپرستاری که نزدیک به ۱۱ درصد هستند، گروه مامایی بالغ بر ۲۰ هزار نفر معادل ۹ درصد و اورژانس بیمارستانی نیز ۶۰۰ نفر که معادل ۰/۲۶ درصد هستند.
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید
ویژگی خاص اعتراضات پرستاران شروع آن از خارج از پایتخت است. اعتراضات ابتدا از شهر کرج شروع شد و سپس به شهرهای دیگر سرایت پیدا کرد. علت اصلی اعتراضات بیاعتنایی به خواست اصلی آنها برای اجرای قانون قرار دادن پرستاری در دسته "مشاغل سخت و زیانآور" است تا بتوانند با بیست سال سابقه کار بازنشسته شوند. پرستاری جزو کارهای پرریسک است. کادر درمان همیشه در معرض خطر ابتلا به بیماریهای سخت و پرخطر چون سل، ایدز، هپاتیت و کرونا و غیره هستند. آنان همچنین در شرایط روحی و روانی سخت فعالیت میکنند. بازدهی فعالیت کادر درمان نیازمند آسودگی خاطر و تامین مادی است تا با فراغ بال بتوانند نیازهای بیمار را برآورده کنند.
تعریف پرستاری به عنوان یکی از مصادیق "مشاغل سخت و زیانآور" در سال ۱۳۶۸ تصویب شد و در سال ٨٨ هم مورد تایید مجلس هشتم قرار گرفت، اما با وجود این، هنوز این قانون به نحو مناسب و مورد انتظار اجرایی نشده است.
قانون تعرفهگذاری شغل پرستاری نیز به نحو مناسب اجرا نشده است. خدمات کادر درمان برخلاف پزشکان هنوز نرخ مشخص و استاندارد ندارد. قانون ارتقای بهره نظام بالینی نیز به صورت ناقص اجرا شده و تبعیضاتی نیز بین بخش خصوصی و دولتی حاکم است. علاوه بر اینها، پرداخت فوقالعادههای خاص که با ملاحظه ضریب ۳ برای همه مشاغل اجرا شده است، برای پرستاران تنها ۰.۴ (چهار دهم) اجرا شده است. از دیگر موارد مهم اعتراض پرستاران، اضافه کاری اجباری است. اضافهکاری، بدون توافق پرستار، بهصورت اجباری بر وی تحمیل میشود.
پرستاران در دوران شیوع کرونا با فداکاری و صرف وقت زیاد نقش مهمی در کاهش مشکلات و مدیریت همهگیری کووید ١٩ داشتند، ولی آنها متناسب با تلاش ویژهای که به خرج دادند و خود را در معرض خطر قرار داده و عدهای نیز به این بیماری سخت و مرگبار مبتلا شدند، امتیازی دریافت نکردند. در حالی که پرستاران در اکثر کشورهای دنیا در این دوره سخت مشوقها و پرداختهای ویژهای دریافت کردند. در آمریکا در این دوره علاوه بر پرداخت مبالغ ویژه، به طور متوسط حقوق پرستاران چهار درصد افزایش پیدا کرد. اما در ایران علیرغم تورم بالا حقوق پرستاران افزایش نداشته است.
میانگین حقوق ماهانه پرستاری در شهرهای بزرگ، طبق گزارش حقوق و دستمزد جاب ویژن، بر اساس نظرسنجی از ٩٧٤ نفر در سال ٣∙١٤، در شهرهای بزرگ و کوچک به ترتیب ۱۲ و ١٣.٣ میلیون تومان ذکر شده است. طبق همین گزارش، حدود ۱۰ درصد از پرستاران شاغل در شهرهای بزرگ بیش از ۲۱.۱ میلیون تومان درآمد داشته و ۱۰ درصد از پرستاران در این شهرها پایینتر از ۵.۵ میلیون تومان در ماه حقوق میگیرند. خط فقر در ایران حداقل معادل ماهی ۲۰ میلیون تومان درآمد خانوار در نظر گرفته میشود. از این رو، بخش قابل اعتنایی از پرستاران ایران به جمعیت فقیر تعلق دارند.
بالاترین حقوق پرستاران در دنیا به کشور سوئیس، با متوسط حقوق ماهانه هشت هزار دلار، اختصاص دارد. در آمریکا این رقم کمتر از هفت هزار دلار است. در امارات متحده عربی، عربستان سعودی و ترکیه این رقم به ترتیب نزدیک به هزار و پانصد دلار، هزار و سیصد دلار و هزار دلار است. البته در این کشورها، تامین اجتماعی به صورت متوسط بهتر از ایران بوده و هزینهها نیز در برخی حوزهها کمتر است.
اگرچه پرداختی در آندسته از کشورهای همسایه که اقتصادی بهتری دارند به طور متوسط به لحاظ عددی کمتر از ایران (متوسط دو هزار دلار) است، اما مشکلات معیشتی، افسردگی و اختناق حاکم بر جامعه و سختی کار باعث شده تا پرستاران زبده ایرانی مهاجرت کنند. نرخ بالای مهاجرت کادر درمان یکی از معضلات ساختار بهداشت و درمان ایران است که باعث کمبود خدمات درمانی در برخی از مناطق کشور شده است. رقم پایین اضافه کاری باعث شده تا برخی از پرستاران ترجیح دهند که در اسنپ و یا مهد کودک کار کرده و یا تعدادی از آنها خانهنشین شوند. این عامل نیز فشار بر بخش فعال کادر درمان را افزایش داده است.
در این وضعیت بحرانی، تشکلهای رسمی پرستاران توانایی پیگیری مطالبات آنها را ندارند. وزارت بهداشت نیز در نگاه معترضان، خود بخشی از مشکل محسوب میشود. در این شرایط پرستاران خود به میدان آمده و با اعتراضات میدانی در صدد استیفای حقوق خود هستند. البته مشکلات معیشتی مختص پرستاران نیست، بلکه دیگر صنوف ایران اعم از معلمان، کارگران و بازنشستگان نیز وضعیت مشابهی داشته و همه قربانی بحران مزمن و ساختاری اقتصادی ایران هستند که خود محصول بحران کارآمدی حکومت و اولویتگذاری جمهوری اسلامی است که ملاحظات ایدئولوژیک را بر رفاه همگانی و توسعه برتری داده است.
چشمانداز اعتراضات مشخص نیست، اما اگر اعتصابها گسترش پیدا کند، آنگاه ساختار درمانی کشور دچار مشکلات حاد میشود و موضوع برای حکومت جنبه اضطراری پیدا میکند. برخورد امنیتی شرایط را سختتر کرده و مهاجرت را افزایش میدهد. اعتراضات پرستاران صنفی است و مستقیما مطالبه سیاسی ندارد، اما پیامد آن در وضعیتی که خزانه دولت خالی است و سیاستهای کلان نظام نیز قرار نیست دستخوش تغییر شود، تقویتکننده امر سیاسی و رویکرد جنبشی است. این وضعیت همچنین باعث تعمیق شکاف نیروهای جامعه مدنی با حکومت شده و میتواند باعث جلو رفتن و سمتگیری آنها به سمت حمایت از اعتراضات سیاسی ساختارشکن و رویکردهای حامی گذار انقلابی شود.
به نظر میرسد حکومت بکوشد با تلفیق اقداماتی چون پرداخت برخی از معوقات، گفتاردرمانی و برخورد محدود امنیتی اعتراضات و اعتصابات پرستاران را متوقف کند؛ اقداماتی که حتی در صورت موفقیت، فقط میتوانند نتیجهای موقت داشته باشند.
* این یادداشت نظر نویسنده را منعکس میکند و الزاما بازتابدهنده نظر دویچهوله فارسی نیست.