از «اینترنت حلال» که حرف میزنیم، از چه حرف میزنیم؟
۱۳۹۰ فروردین ۳۰, سهشنبه«حلال» اولین صفتی نیست که مقامات دولتی ایران به شبکهای نسبت میدهند که رویای ایجادش را در سر دارند؛ شبکهای که بهطور خلاصه دردسرهای اینترنت را برای آنها نداشته باشد. پیش از آنکه علی آقا محمدی، معاون نظارت و هماهنگی در سیاست های اقتصادی معاون اول رئیسجمهور، هفته گذشته از «اینترنت حلال» سخن بگوید که به اعتقاد او «میتوان آن را توسعه داد و به دیگر کشورهای اسلامی در منطقه هم متصل کرد»، رضا تقیپور، وزیر اصولگرای ارتباطات، در روزهای پایانی دهه ۸۰ از «اینترنت پاک» سخن گفته بود «که میتواند در اختیار تمام بشریت قرار گیرد.»
اعتقاد عمومی در میان مقامات ایرانی این است که میتوانند ایدئولوژی تمامیتخواهانه و انحصارگرایانه خود را به فنآوریها و پدیدههای های نوین ارتباطی و اطلاعاتی (ICT) هم تزریق کنند؛ تکنولوژیهایی که پیدایش و گسترش آنها حاصل نگاهی فراایدئولوژیک و اینجهانی است و همه مرزهای مرسوم را یا درنوردیدهاند یا در هم شکستهاند.
هر عقل متوسطی میداند در جهان امروز که تعداد کاربران شبکه جهانی اینترنت از مرز دو میلیارد نفر هم گذشته و بسیاری از سرویسهای دولتی در سراسر جهان هم وابستگی مستقیم یا غیرمستقیم به این شبکه جهانی دارند، پیادهسازی ایدههای تمامیتخواهانه و تنگنظرانهای از این دست، به سادگی ممکن نیست.
علی مطهری، نماینده مجلس، یکی از آنهاست. او در واکنش به این طرحهای بلندپروازانه گفت: «شبکه بینالمللی اطلاعات که بهصورت مشترک در دسترس تمام مردم دنیا است، محدود به کشور یا فرهنگ خاصی نیست و اگرچه برخی از محتوای این شبکه با مناسبات فرهنگی و اجتماعی ما همخوانی ندارد، اما دستهبندی این شبکه، به شیوهای که از اصطلاح اینترنت پاک (حلال) برمیآید، کارگشا نیست.»
نکته کلیدی ماجرا را هم علی آقامحمدی، خواسته یا ناخواسته بر زبان آورده و نباید آن را نادیده گرفت: الگوی ایران در پیشبرد طرحهایی از این دست، چین است؛ بزرگترین سرکوبگر ارتباطات در جهان، با سازمانیافتهترین تشکیلات برای سانسور اطلاعات.
از «اینترنت پاک» تا «اینترنت حلال»
واکنش مقامات ایرانی به همه فنآوریهای ارتباطی و اطلاعاتی از همین جنس بوده است. از ویدئو گرفته تا ماهواره و از رادیو گرفته تا اینترنت، آنها همواره سختترین محدودیتها را اعمال کرده و صلبترین موانع را بر سر راه گردش آزاد اطلاعات قرار دادهاند.
ماجرای اینترنت اما تفاوتهای اساسی دارد. اینترنت همه دنیا را تسخیر کرده، چنان فراگیر شده و دامنه تاثیرگذاریاش چنان کسترده و بیکران است، که برخورد سرکوبگرانه با آن از هر پدیده ارتباطی دیگری دشوارتر است. اینترنت ملی، ایمیل ملی، موتور جستجوی ملی و دهها پروژهی مشابه دیگر با پسوند ملی در حوزه فنآوری اطلاعات که هرگز اجرایی نشده و در حد ایدهای خام مانده، همه نشاتگرفته از نگاهی ایدئولوژیک و امنیتی به وب، و مسکوت ماندن آنها تحت تاثیر واقعیتهای جهانی است که اهمیت فضای مجازی در آن روز به روز بیشتر میشود.
اینترنت در سیر پرماجرای تکامل و گسترش خود در ایران مراحل سخت و طاقتفرسایی را پشت سر گذاشته است. تلاقی زمانی به قدرت رسیدن اصلاحطلبان و کاهش تعرفههای دیتا، نقش چشمگیری در افزایش ضریب نفوذ اینترنت در ایران داشت، اما با پهنای باندی که بر اساس استانداردهای اتحادیه جهانی ارتباطات دوربرد (ITU) چیزی نزدیک به هیچ است.
زیرساخت ارتباطات آنلاین در ایران، از ضعیفترین زیرساختهای دنیاست که تلاش خاصی هم برای توسعه آن انجام نمیشود. حکومت پس از آگاهی از میزان تاثیرگذاری همین اینترنت کمرمق با سرعت لاکپشتی و پهنای باند قطرهچکانی، با تمام قوا سرکوب آن را در دستور کار قرار داد.
به موازات همه کوتاهیها برای توسعه زیرساختهای ارتباطی، سرکوب فعالان مستقل و تولیدکنندگان محتوای مفید در فضای مجازی آغاز شد و با جدیت و شدت ادامه یافت، تخصیص بودجههای چند صد میلیونی و گاه میلیاردی دولتی برای به حاشیه راندن «غیرخودیها» و پررنگ کردن «ارزشیها» آغاز شد و ادامه خواهد یافت. سختگیرانهترین قوانین مرتبط با جرایم سایبری، که همه آنها معطوف به سرکوب دگراندیشی و دگراندیشان و مخالفان سیاسی است تصویب شد. جنگ روانی سیستماتیک علیه فعالان وب و حتی کاربران معمولی اینترنت آغاز شد و با قدرت به پیش میرود.
اگرچه گفته میشود هدف از پروژههایی نظیر «اینترنت پاک» و «اینترنت حلال» پاکسازی اینترنت از محتوای غیراخلاقی است، تجربه نشان داده است که هدف به چیزی جز برخورد با افراد و جریانهایی که با اطلاعرسانی و آگاهیبخشی روایت رسمی حکومت را به چالش میکشند و به مخالفت با بنیادهای آن برمیخیزند، تبدیل نخواهد شد. هدف واقعی آنها تعریف و ترسیم مرز برای شبکهای است که ماهیتا بدون مرز و نظارتگریز است.
تهدید به ایجاد اینترنت ملی؛ کپیبرداری از چین و روسیه
چین و روسیه به عنوان دو ابرقدرت جهانی، همواره تهدید کردهاند که «شبکه ملی اینترنت» خود را ایجاد میکنند و آن را با استانداردهای مطلوب خود در این جوامع بسته گسترش میدهند. ایران همواره در این عرصه دنبالهروی این ابرقدرتها بوده و هست و آنچه بر ذهن و زبان مقامات ایرانی جاری میشود، کپی ناقصی از ایدههایی است که در ذهن و زبان دولتمردان روس و چینی جریان دارد.
منشا این اختلافات، استقرار همه ۱۳ سرور اصلی اینترنت (Root Servers) در آمریکا است. گذشته از این، آیکان (ICANN) مهمترین نهاد جهانی تصمیمگیرنده درباره راهبری و آینده اینترنت، مستقر در آمریکا و تابع قوانین این کشور است. در همه اجلاسهای جهانی و همایشهای مرتبط با حاکمیت اینترنت (Internet Governance) آمریکا اعلام کرده که اینترنت را یک «حق جهانی» نمیداند، بلکه اینترنت امتیازی است که به عنوان یک «اختراع آمریکایی» در اختیار شهروندان جهان هم قرار میگیرد و حق حاکمیت بر آن برای آمریکا محفوظ است.
البته آمریکا از مشورت نمایندگان دولتها، سازمانهای غیردولتی، بخش خصوصی و متخصصان در همایشهای جهانی گوناگون استفاده میکند و آنها را وارد فرایند تصمیمسازی هم کرده است، اما همچنان دست بالا را دارد و به شدت برای حفظ این موقعیت میکوشد.
بسیاری از کارشناسان فناوری اطلاعات هم با این استدلال موافقاند، چون دستکم آمریکا نشان داده که در زمینه گردش آزاد اطلاعات، نسبت به چین و روسیه، بازتر و متعهدانهتر عمل میکند و آشکارا به دنبال ایجاد محدودیتهای سختگیرانه بر سر راه آزادی اطلاعات نیست. روسیه و چین، بزرگترین و مهمترین مخالفان وضعیت موجود و البته از بزرگترین دشمنان آزادی اطلاعاتاند. آنها میخواهند که روتسرورهای خاص خود را داشته باشند و مستقل از اینترنتی که در کنترل آمریکا است عمل کنند.
همه کشورهایی که دموکراسی لیبرال و ملزومات آن را نپذیرفتهاند، از درهمشکستن مزرهای جغرافیایی، جهانیسازی ارتباطات و دموکراتیزه شدن اطلاعات، آن هم توسط پدیدهای که در لابراتوارهای وزارت دفاع آمریکا، پنتاگون، متولد شده، میهراسند. اما در ایران، این موضوع بیش از هرچیز با ایدئولوژی و مذهب، یعنی اسلام سیاسی، گره خورده است.
تحلیل اظهارات مرتبط با پروژههای راهبردی وزارت ارتباطات ایران نشان میدهد که هیچ استراتژی مشخصی در کار نیست و بسیاری از گفتههایی که در رسانههای رسمی هم منتشر میشود، جلوهای از ناهماهنگی مشخص در این برنامهها را به نمایش میگذارد؛ گویی این اظهارات هم تنها بخشی از جنگ روانی علیه «دشمن» است و در این جنگ رتوریک، هر ادعایی را میتوان با شادمانی و شعف و گزافهگویی، طرح کرد و امید به پذیرش آن در افکار عمومی داشت.
الگوی توسعه اینترنت در ایران، الگوی چین و روسیه است. پروژههایی نظیر «اینترنت ملی»، «اینترنت پاک» و پروژه بامسمای «اینترنت حلال» فقط و فقط در صورتی قابلیت و ضمانت اجرا خواهد یافت، که روسیه و چین موفق به تحقق اهداف خود در ایجاد «اینترنت ملی» شوند. ایران در این عرصه چیزی جز دنبالهروی محض نیست و به احتمال قریب به یقین نخواهد بود.
احسان نوروزی
تحریریه: یلدا کیانی